امامزادگان حمیده خاتون و رشیده خاتون درچه
رفتے و گفتے : #شرف مرز ندارد... 37 سال گذشت! در این سالها هیچ بهانہ اے، براے معاوضہ تو نبوده است!؟
#سیره_شهدا 🌺🍃
سرما پسرک را کلافه کرده بود سر جایش درجا میزد ته تفنگ می خورد زمین و قرچ قرچ صدا میداد.
ماشین تویوتا جلوتر ایستاد ، احمد پیدا شد و گفت ، تو مثلاَ نگهبانی این جا؟! ، این چه وضعشه؟ یکی باید مراقب خودت باشه ، میدونی این جاده چقدر خطرناکه؟
دست هایش را توی هوا تکان میداد مثل طلب کارها حرف میزد و میآمد جلو.
ببینم تفنگتو ، تفنگ را از دست پسر بیرون کشید.
چرا تمیزش نکردهای؟ این تفنگه یا لوله بخاری!
پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه ها زد زیر گریه و گفت ،
تو چطور جرئت میکنی به من امر و نهی کنی! ، میدونی من کیام؟!
من نیروی برادر احمدم ، اگه بفهمه حسابتو میرسه !!!
بعد هم رویش را برگرداند و گفت ، اصلاَ اگه خودت بودی میتونستی توی این سرما نگهبانی بدی؟!
احمد شانه هایش را گرفت و محکم بغلش کرد ، بی صدا اشک میریخت و میگفت ، تو رو خدا منو ببخش
پسر تقلا میکرد ، شانه هایش را از دست های او بیرون بکشد.
دستش خورد به کلاه پشمی احمد. کلاه افتاد و احمد را شناخت ، سرش را گذاشت روی شانهاش و سیر گریه کرد.....
#جاویدالاثر_حاج_احمدمتوسلیان
📕 یادگاران
🚩 پایگاه مقاومت بسیج شهداے امامزاده🚩
@emamzade_dorche