#حسینیه_مجازی
#بصیرت_عاشورایی
#اصحاب_الحسین
نبش قبر #حر
در كتاب «تنقيح المَقال» مامَقاني نقل مي كند از حائري از سيّد نعمة الله جزائري در كتاب «أنوار نعمانيّه» كه او مي گويد: جماعتي از مردمان معتمد و موثّق براي من نقل كردند كه چون شاه إسماعيل بغداد را به تصرّف خود درآورد براي زيارت قبر حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام به كربلا آمد و چون از بعضي از مردم شنيده بود كه به حرّبن يزيد رياحي طعن مي زنند، به سمت قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش كنند.
چون قبر حرّ را نبش كردند، ديدند كه به همان هيئت و كيفيّتي كه كشته شده است خوابيده است، و بر سر او دستمالي ديدند كه با آن سر حرّ بسته شده بود.
شاه اسماعيل در كتب تاريخي خوانده بود كه در واقعه كربلا كه سر حرّ مورد اصابت قرار گرفت و حضرت سيد الشهدا عليه السلام دستمال خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان دستمال دفن شده است، براي باز كردن و برداشتن دستمال تصميم گرفت. چون آن دستمال را باز كردند خون از سر حرّ جاري شد بطوريكه از آن خون قبر پُر شد و چون دستمال را بستند خون باز ايستاد و چون دوباره باز كردند خون جاري شد. و هر چه كردند كه بتوانند آن خون را به غير از همان دستمال بندبياورند و از جريانش جلوگيري كنند ميسّر نشد. و از اينجا دانستند كه اين قضيّه موهبت الهي است كه نصيب حرّ شده است. شاه إسمعيل دستور داد قبّهاي بر مزار او بنا كردند و خادمي را بر آن گماشت تا آن بقعه را خدمت كند.
@Emamzadeh_sarab
#روضه_مصور
#بصیرت_عاشورایی
#حسینیه_مجازی
یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد
کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد
بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود
تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد
شش ماه او تمام شد و در منای عشق
قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد
وقتی پدر ز حنجر او تیر را کشید
زد دست و پا به خون و رها از سه شعبه شد
در پاسخ به شادی شرم آور عدو
در خیمه های تشنه عزا از سه شعبه شد
دیدی دلا به محشر کبرای کربلا
شور قیامتی که به پا از سه شعبه شد
آنجا که کاخ صبر و امیدش خراب شد
غمخانه ی رباب بنا از سه شعبه شد
(سید محمد میرهاشمی)
اشعار شب ششم محرم؛ حضرت علی اصغر(ع)
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را
گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
(محمود ژولیده)
@emamzadeh_sarab
نتونستی روضه بری .
از شرکت مجلس حسین (ع) محروم بودی.
دوخط #روضه مهمان ما باش
التماس دعا 🤲🤲🤲🤲🤲🤲
#بصیرت_عاشورایی
#حسینیه_مجازی
#روضه_مصور
عصر عاشورا در خیمه هاى سیدالشهداء با آن گرما و عطش چه مى گذشت! وقتى حضرت رفت طرف خیمه ها دید غوغا و هیاهو در خیمه ها همه را فرا گرفته و این بچه ى کوچک عطشش، همه را تحت تأثیر قرار داده حسین بن على (علیهما السلام) مجبور شد این بچه را در آغوش بگیرد. او را روى دست بلند کرد، به همه نشان داد حالت خود این بچه تأثرانگیز بود، هر دلى را هر دل سنگى را یقیناً به ترحم وادار مى کرد، حضرت مخصوصاً استرحام کردند. یک وقت یک چیز عجیبى را احساس کرد دید این بچه اى که از گرسنگى و تشنگى بى حس و حال افتاده بود سر خودش را نمى توانست نگه دارد گردنش یک طرف کج شده بود آن چنان این بچه دست و پا مى زند روى دست پدر همین طور که نگاه کرد دید خون از گلوى على اصغر سرازیر شده...| [رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۶۵/۰۶/۲۱]
@emamzadeh_sarab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بصیرت_عاشورایی
#حدیث_عشق
#حسینیه_مجازی
🎥 تفاوت یاران امام زمان (عج) با یاران امام حسین (ع) چیست؟
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی حجتالاسلام #علیرضا_پناهیان
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
@emanzadeh_sarab
#بصیرت_عاشورایی #حسینیه_مجازی اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنه امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه عطشناک على اصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مى دهد و امام حسین علیه السلام ناگهان صداى برادر را مى شنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک». | [رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۹/۰۱/۲۶ emamzadeh_sarab@