Page_T_447.mp3
3.83M
#فایل_صوتی
📖 صفحـہ ۴۴۶ سـوره یس
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
۵ خرداد ۱۳۹۹
94034.mp3
9.71M
#دعای_عهد
ای خورشید پنهان در پس ابرهای غیبت پس کی می آیی؟!
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
۵ خرداد ۱۳۹۹
#سلام_مولا_جانم✋
ݕݩمآ رخ ڪـه جهـآݩے به ٺو دݪ بسـپارد
وے دآمـآݩ پر از مـهـر ٺو سر بـگـذآرد
مےرود سـوے گـݪسٺاݩ خـدآ مـرغ دݪـم
چه ڪـنـم باز هـواے گـݪ نرگـس دآرد
🆔 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#منجی_در_ادیان #امامزمانعجدرادیانومذاهبمختلف🗞 #فلسفه_موعود_یهود 🔸« مٰاشٖیَح » کلمهٔ عِبری و
#منجی_در_ادیان
#امامزمانعجدرادیانومذاهبمختلف🗞#منجی_خواهی_در_یهود
🔸قطعا طالوت «منجی» بود اما فقط برای نجات «یک قوم» که در زمان داوود و سلیمان به مرحله اوج خود رسید و این همان مصداق وعدهٔ خداوند به بنی اسرائیل بود؛ به گونه ای که برای همه علماء یهود، این ایده مطرح شد که حکومتِ مسیحایی داوود برای همیشه ادامه خواهد داشت.
🔹اما هنوز مدتی نگذشته بود که حکومت واحد سلیمان، به دو تکه تبدیل شد! لذا «ماشیَح بودن داوود و سلیمان» هم رنگ می بازد؛ از این زمان به بعد انتظار موعود بیشتر می شود، چرا که بدبختیها و رنج های یهودیان افزایش پیدا کرد...
⁉️ منجی و نجات دهندهٔ نهایی کجاست؟
بهترین فرد برای نجات بنی اسرائیل کیست؟
@EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
چگونه عبادت کنم_38.mp3
12.63M
#چگونه_عبادت_کنم ۳۸ 🤲
اگر عبادات و زحمات معنوی ما، توسط نفسمان، جذب شده و منجر به رشد روحیمان شده باشد ؛
ناخوادگاه نورانیت آن را دیگران، از ما دریافت نموده، و درکنارمان احساس امنیت و آرامش خواهند نمود.
#استاد_شجاعی🔉
🌤 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_یکم 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 در تمام این مدت منتظر #شهادتش بودم و حالا خطش روشن بود که #عطش چشیدن صدایش آتشم میزد.
باطری نیمه بود و نباید این فرصت را از دست میدادم که پیامی فرستادم :«حیدر! تو رو خدا جواب بده!» پیام رفت و دلم از خیال پاسخ #عاشقانه حیدر از حال رفت.
💠 صبر کردن برایم سخت شده بود و نمیتوانستم در #انتظار پاسخ پیام بمانم که دوباره تماس گرفتم. مقابل چشمانم درصد باطری کمتر میشد و این جان من بود که تمام میشد و با هر نفس به #خدا التماس میکردم امیدم را از من نگیرد.
یک دستم به تمنا گوشی را کنار صورتم نگه داشته بود، با دست دیگرم لباس عروسم را کنار زدم و چوب لباسی بعدی با کت و شلوار مشکی دامادی حیدر در چشمم نشست.
💠 یکبار برای امتحان پوشیده و هنوز عطرش به یادگار مانده بود که دوباره مست محبتش شدم. بوق آزاد در گوشم، انتظار احساس حیدر و اشتیاق #عشقش که بیاختیار صورتم را سمت لباسش کشید.
سرم را در آغوش کتش تکیه دادم و از حسرت حضورش، دامن #صبوریام آتش گرفت که گوشی را روی زمین انداختم، با هر دو دست کتش را کشیدم و خودم را در آغوش جای خالیاش رها کردم تا ضجههای بیکسیام را کسی نشنود.
💠 دیگر تب و تشنگی از یادم رفته و پنهان از چشم همه، از هر آنچه بر دلم سنگینی میکرد به خدا شکایت میکردم؛ از #شهادت پدر و مادر جوانم به دست #بعثیها تا عباس و عمو که مظلومانه در برابر چشمانم پَرپَر شدند، از یوسف و حلیه که از حالشان بیخبر بودم و از همه سختتر این برزخ بیخبری از عشقم!
قبل از خبر #اسارت، خطش خاموش شد و حالا نمیدانستم چرا پاسخ دل بیقرارم را نمیدهد. در عوض #داعش خوب جواب جان به لب رسیده ما را میداد و برایمان سنگ تمام میگذاشت که نیمهشب با طوفان توپ و خمپاره به جانمان افتاد.
💠 اگر قرار بود این خمپارهها جانم را بگیرد، دوست داشتم قبل از مردن نغمه #عشقم را بشنوم که پنهان از چشم بقیه در اتاق با حیدر تماس گرفتم، اما قسمت نبود این قلب غمزده قرار بگیرد.
دیگر این صدای بوق داشت جانم را میگرفت و سقوط #خمپارهای نفسم را خفه کرد. دیوار اتاق بهشدت لرزید، طوریکه شکاف خورد و روی سر و صورتم خاک و گچ پاشید.
💠 با سر زانو وحشتزده از دیوار فاصله میگرفتم و زنعمو نگران حالم خودش را به اتاق رساند. ظاهراً خمپارهای خانه همسایه را با خاک یکی کرده و این فقط گرد و غبارش بود که خانه ما را پُر کرد.
نالهای از حیاط کناری شنیده میشد، زنعمو پابرهنه از اتاق بیرون دوید تا کمکشان کند و من تا خواستم بلند شوم صدای پیامک گوشی دلم را به زمین کوبید.
💠 نگاهم پیش از دستم به سمت گوشی کشیده شد، قلبم به انتظار خبری از #تپش افتاد و با چشمان پریشانم دیدم حیدر پیامی فرستاده است.
نبض نفسهایم به تندی میزد و دستانم طوری میلرزید که باز کردن پیامش جانم را گرفت و او تنها یک جمله نوشته بود :«نرجس نمیتونم جواب بدم.»
💠 نه فقط دست و دلم که نگاهم میلرزید و هنوز گیج پیامش بودم که پیامی دیگر رسید :«میتونی کمکم کنی نرجس؟»
ناله همسایه و همهمه مردم گوشم را کر کرده و باورم نمیشد حیدر هنوز نفس میکشد و حالا از من کمک میخواهد که با همه احساس پریشانیام به سمتش پَر کشیدم :«جانم؟»
💠 حدود هشتاد روز بود نگاه #عاشقش را ندیده بودم، چهل شب بیشتر میشد که لحن گرمش را نشنیده بودم و اشتیاقم برای چشیدن این فرصت #عاشقانه در یک جمله جا نمیشد که با کلماتم به نفس نفس افتادم :«حیدر حالت خوبه؟ کجایی؟ چرا تلفن رو جواب نمیدی؟»
انگشتانم برای نوشتن روی گوشی میدوید و چشمانم از شدت اشتیاق طوری میبارید که نگاهم از آب پُر شده و به سختی میدیدم.
💠 دیگر همه رنجها فراموشم شده و فقط میخواستم با همه هستیام به فدای حیدر شوم که پیام داد :«من خودم رو تا نزدیک #آمرلی رسوندم، ولی دیگه نمیتونم!»
نگاهم تا آخر پیامش نرسیده، دلم برای رفتن سینه سپر کرد و او بلافاصله نوشت :«نرجس! من فقط به تو اعتماد دارم! #داعش خیلیها رو خریده.»
💠 پیامش دلم را خالی کرد و جان حیدرم در میان بود که مردانه پاسخ دادم :«من میام حیدر! فقط بگو کجایی؟» که صدای زهرا دلم را از هوای حیدر بیرون کشید :«یه ساعت تا #نماز مونده، نمیخوابی؟»
نمیخواستم نگرانشان کنم که گوشی را میان مشتم پنهان کردم، با پشت دستم اشکم را پاک کردم و پیش از آنکه حرفی بزنم دوباره گوشی در دستم لرزید.
💠 دلم پیش اضطرار حیدر بود، باید زودتر پیامش را میخواندم و زهرا تازه میخواست درددل کند که به در تکیه زد و #مظلومانه زمزمه کرد :«امّ جعفر و بچهاش #شهید شدن!»...
#ادامه_دارد
نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
🌪 فشار قبر چیست؟
آیا امری صادق است یا توهمی؟
من، بعد از وفات، فشار قبر دارم یا نه؟
#کاغذ_نقاشی 🖌
🌤 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌈✨ ✨ ✨ #لذت_آغوش_خدا.... #مدیریت_رنج_ها 2 🔹 زمانی که ما دینداری رو با نگاه به واقعیت های دنیا شرو
🌈✨
✨
✨ #لذت_آغوش_خدا....
#مدیریت_رنج_ها 3
"توجه به رنج"
🔹 اولین واقعیت دنیا که لازمه ما بهش توجه کنیم اینه که:
ما در دنیایی زندگی میکنیم که توی اون رنج وجود داره
و ما آدما چه خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد، رنج هایی رو تحمل خواهیم کرد.
✅ بنابراین خیلی مهم هست که خودمون رو طوری تربیت کنیم که «از رنج نترسیم»
و اگه جایی هم لازم شد، «به استقبال برخی از رنج ها بریم».👌🏼
💢برای شناخت این واقعیت مهم زندگی در دنیا، یعنی مسألۀ رنج، لازمه که در ابتدا یه معرفی اجمالی از انواع رنج داشته باشیم.
☢️ رنج های دنیا به طور کلی به دو دسته تقسیم میشن:
رنج خوب
رنج بد
⭕️رنج خوب، رنجی هست که انسان تحمل میکنه و در نهایت، هم سودِ دنیاییش رو میبَره و هم به پاداش آخرتی میرسه. 😊
✔️ مثلاً رنجِ درس خوندن و ورزش کردن که طبیعتاً سختی هایی هم داره اما هم توی دنیا باعث موفقیت هایی میشه و هم پاداش اخروی داره.
✔️ یا مثل رنجِ تربیت فرزند که هم فواید دنیایی داره و هم فواید آخرتی.
⭕️رنج بد، رنجی هست که ممکنه برخی از انسان ها تحمل کنن در حالی که هم در دنیا اذیت میشن و هم در آخرت عذاب خواهند شد
مثلاً رنجِ #حسادت کردن نسبت به دیگران یه رنجِ بد حساب میشه؛
آدم حسود مدام حرص میخوره و در آتش حسادت نسبت به دیگران میسوزه و در قیامت هم به خاطر این حسادتش عذاب خواهد شد.
⛔️ یا مثلاً رنجِ #بداخلاقی کردن با دیگران؛ آدمِ بد اخلاق، هم خودش مدام در حال اذیت شدن هست و
هم موجب اذیت شدن دیگران میشه و در نهایت هم این بد اخلاقی موجب جهنمی شدنش خواهد شد.
💠 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
#شهیدان
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهیـد ابراهیـم هـادی
💟ابراهیـم همیشہ در مقابل بدے دیگران گذشت داشت.
بارها بہ من مے گفت:
💓طورے زندگے و رفاقت ڪن ڪہ احترامت را داشته باشند
💓مے گفت:
این دعواها و مشڪلات خانوادگے را ببین بیشتر بہ خاطر اینه ڪہ ڪسے گذشت نداره.
بابا دنیا ارزش این همہ اهمیت دادن نداره
💟آدم اگه بتونہ توے این دنیا براے خدا ڪارے ڪنہ ارزش داره.
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #استاد_شجاعی
🔸یکی به موسی گفت؛
برو به خدا بگو ؛ ازش بدم میاد !
و ننگ دارم از اینکه؛ خدایِ منه!
💥موسی رفت، امّــا ......
🌤 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
#اندڪے_تامل
_خیییلے شـما خوبید برادر !!!
_ شـما مثل خواهرم هسٺید !!!
_خـواهـرے ...🙎
_بـرادرے ...🙎♂
👈🏻این ڪلمات #حرمٺ دآرن👉🏻
میگن جـایے ڪـه ٺـو باشـے با #نامحرم،نفر سوم #شـیطآن اسٺ ...!😈
بعـضے از مـآ بچـه مـذهـبے هآ،خودمآݩ رآ زده ایم به آن رآه
ڪـه مآ مـطـهریم از گنـآه و مـآ یاور امآم زمآنیم و ...🤐
🔺مـآ شـهیـد آیـنده ایـم و ...
ایـنڪـه مـآ انـگار فـرآمـوشـمآن مےشـود بآنـوے هـمیــشـه خــوب آن ڪـوچـه را...
"چـــرآ دقــٺ نـمےڪـنــیم ڪــه بـه صــرف گـــفــتــن ڪـــلـمـه
" بــــرآدر "یا" خــــوآهــــر "ڪـــسے بـرآدر یـا خـــوآهــــر دیـــگـرے نـشـده...
و حــق #صــمیــمے شــدن رآ نـدارد، چه زن چه مـــرد
صـــمیـمیـٺ #مـحـرمـیـت نمـے آورد📛
چـــه خوݕ امـآم (ره) روشن ڪــردند برآیماڹ محـــضر خــــدآ رآ
جآمـــعه مــجآزے #مـــهـدوے اینست⁉️
مـواظـب #شـڪـݪڪ رد و بدݪ ڪـردݧ بیـڹ #نآمـحــرمآن
و خــطآب زدنهـآ و خخخخخ فرسٺادن هآے بے جآیمآݩ بآشـیم!‼️⛔️
🔸ایــڹ روآیــټ رآ بخـآطـر دآشٺه بآشـیم ڪــه:
" #ایـمآݩ و #حـیآ قریــڹ یڪدیگـرند اگر یڪــے رفت دیـگرے هم خــوآهد رفت"🌹
مــرآقــب دیـنمآݩ و دیــڹ ڪــسانے ڪــه دوسٺــشآݩ دآریــم بآشــیم!
🔹یـڪ تذڪــر ساده:⚠️
بآشـــد ڪـه حٺـے شده برآے ثآنیه اے در امر ٺعـجیل فرج موثر بآشیم!
خـــدآیا اگه سٺآر العیوب نبودے چی ڪار میڪردیــم⁉️
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#گنج_سخن حضرت آیتالله بهجت (ره): شیطان با شش هزار سال عبادت عاقبتش آنطور شد، آیا ما میتوانیم ب
🌸✨🌸
#گنج_سخن
پسر بچه شری بود که اوضاع را بههمریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کردپدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت. پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است
وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینهی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.
شما هم هر وقت دیدید اوضاع بهم ریخت و سردرگم شدید است بهسوی خدا فرار کنید.
«وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله» امام علی(ع)
✍میرزا اسماعیل دولابی
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
۶ خرداد ۱۳۹۹