🔅 آیت الله بهجت ره :
🔺"چه مصائبی (سختی هایی) بر امام زمان که مالک همه کره زمین است، وارد می شود و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟ او در زندان است و خوشی ندارد و ما چقدر غافلیم"
📚 در محضر بهجت ج ۱ ص ۱۰۶
🔸 ای دوست، در غربت مولایت اندیشه کن که دنیا با این همه بزرگی برای او زندان شده....
#سخن_علما_و_بزرگان ۱
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#یک_حبه_نور✨ ۚ وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ ۚ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ و خدا حکم
#یک_حبه_نور✨
رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ ۖ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ ۚ
پروردگار شما، از (نیات و اعمال) شما آگاهتر است؛ اگر بخواهد (و شایسته بداند)، شما را مشمول رحمت خود میسازد؛ و اگر بخواهد، مجازات میکند؛
#اسراء -آیه ۵۴
🍃🌹@EmamZaman
#بیوگرافی 📝
#امام_جعفر_صادق (ع)❤️
🍃نام: جعفر بن محمد
💛نقش: امام ششم شیعیان
💗کنیه: ابو عبدالله
🎉زادروز: ۱۷ ربیع الاول،۸۳ قمری
🎈زادگاه: مدینه
💟مدت امامت: ۲۴ سال(۱۱۴ تا ۱۴۸ ق)
🥀شهادت: ۲۵ شوال،۱۴۸ ق
🕌مدفن: مدینه_بقیع
🌱محل زندگی: مدینه
🌹القاب: صادق،صابر،طاهر،فاضل
💫پدر: امام محمد باقر (ع)
🎀مادر : ام فروة
✨همسران: حمیده،فاطمه
❤️فرزندان: اسماعیل،عبدالله،ام فروة،موسی(ع)،اسحاق،محمد،عباس،علی،اسماء،فاطمه
✔️طول عمر :۶۵ سال
🍂علت شهادت:شیخ صدوق تصریح کرده است که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت به شهادت رسیده است.
🗡قاتل: منصور دوانیقی که لعنت خدا بر او باد
منابع📚
📙اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تصحیح محمدجواد مشکور، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۰ش.
و......
▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️
شهادت امام جعفر صادق ع را خدمت امام زمان عج و همه شیعیان تسلیت میگیم
▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️✨▪️
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 #شرح_زیارت_آل_یاسین 😍 اَﻟﺴﻼمُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳﺎ ﺧَﻠﻴﻔَﺔَ اﻟﻠّﻪِ وَ ﻧﺎﺻِﺮَ ﺣَﻘِّﻪ✋ قسمت دوم⏯ 🍃″
🌤🌸🌤
🌸🌤
🌤
#شرح_زیارت_آل_یاسین 😍
السلام علیک یا حجت الله و دلیل ارادته✋
🌱سلام مهدی جان!سلام بر تو که حجّت خدا بر همه ی هستى.حجّت خدا بر همه آفريده هاى خدا، تو حجّت خدا در آسمانها و زمين هستى.
💫وقتى شخصى سخن مرا را قبول ندارد، من براى اثبات سخن خود، دليل مى آروم، در زبان عربى، به اين دليل من، «حجّت» مى گويند.
🌱روز قيامت كه بر پا شود، خدا به مردم چنين مى گويد: اى مردم! من مهدى را به عنوان رهبر شما انتخاب نمودم، چرا از او پيروى نكرديد؟ چرا بيراهه رفتيد؟ چرا به سخنان او گوش فرا نداديد؟ چرا ديگرى را امامِ خود قرار داديد و دين مرا تباه ساختيد؟
💫به همين جهت است كه تو را «حجّت خدا» مى گويند، يعنى تو دليل و برهان خدا هستى، خدا راه سعادت را براى مردم روشن نمود، به آنان دستور داد تا ولايت تو را قبول كنند و از تو پيروى كنند، هر كس از تو اطاعت كند، اهل بهشت خواهد بود و هر كس با تو دشمنى كرده باشد، خشم خدا را براى خود خريده است.
🌱مهدى جان! تو جلوه اراده خدا هستى!
اگر بخواهم بدانم خدا چه اراده كرده است، كافى است بدانم كه تو چه اراده كرده اى.
💫اگر من بخواهم بفهمم كه خدا چه چيزى را دوست دارد، بايد ببينم كه تو چه را دوست دارى.
اگر تو را خوشحال كنم، خدا را خوشحال نموده ام، اگر به سوى تو بيايم، به سوى خدا رفته ام.تو جلوه صفات خدا هستى.
🌱تو همواره اطاعت خدا را مى كنى و چيزى را انجام مى دهى كه خدا اراده نموده است، تو از خود اراده اى ندارى، هر چه خدا براى تو بخواهد تو همان را انجام مى دهى، تو تسليم فرمان خداى خود هستى.
💫خداوند صفات زيادى دارد، او مهربان است، داراى علم زيادى است، قدرت دارد و...، همه اين صفات زيباى خدا را مى توانم در تو بيابم.
🌱صفات و خوبى هاى خدا، حد و اندازه ندارد، امّا من مى توانم آن مقدار از صفات خدا را (كه مى شود در اين دنيا جلوه كند)، در وجود تو بيابم!
💫تو جلوه صفات خدا هستى، تو از خود هيچ ندارى، هر چه دارى، خدا به تو داده است.
تو همچون آينه اى هستى كه من مى توانم صفات و زيبايى هاى خدا در آن بيابم.هيچ موجودى به اندازه تو اين همه زيبايى را در خود جاى نداده است!
🌱تو نور خدا در آسمانها و زمين هستى، تو مايه هدايت اهل آسمانها و زمين هستى، اگر هدايت تو نباشد، هيچ كس نمى تواند به سعادت و رستگارى برسد.
#ادامه_دارد.......🍃
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#تلنگر‼️
🔰تا دلم غافل ز آقا می شود‼️
🔰پای من سوی گـ⛔️ــناه وا می شود❌😔
🔰 تا مرا نَفسـ❌ـــَم به ذلت می کشد‼️
🔰💠مَـهـدی زَهـرا💠 خجالت می کشد‼️‼️
🔰کار من تنها ❌دل آزردن❌ شده‼️
🔰کار 💠مولا💠 خون دل❤️ خوردن شده‼️
🔰روز☀️ و شب🌙 گویم به خود با واهمه‼️
🔰من ❌چه کردم❌ با 💠عزیزفاطمه💠‼️‼️😔
💐الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💐
💠 @emamzaman
⚠️‼️⚠️
‼️⚠️
⚠️
معنی کلمه ی #بای چیست؟!
📢کلمه ی بای نام یکی از خدایان کافرهاست.یعنی وقتی کسی موقع رفتن میگوید بای یعنی درپناه خدای کافران!!
.
🔗تا به حال به معنی خداحافظ یا خدانگه دار فکر کرده اید؟!
یعنی این که خدا حافظت باشدیا خدا نگهدارت باشد اما وقتی میگوییم"بای"یعنی نیازی به مراقبت خدا نیست.
.
🎐پس از این به بعد به جای استفاده از ان کلمه،از کلمه های خداحافظ یا خدانگه دارفی امان الله استفاده کنیم👋
🔍مومن مواظب حرف زدنت باش😊❤️
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
📖 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
▫️آمدنت نزدیک است...
و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته!
سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند!
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#سلام_نامه
#انتقام_حضرت
@EmamZaman
📖 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
▫️تصویر مخصوص #والپیپر موبایل با کیفیت بالا.
#سلام_نامه
@EmamZaman
1062884936.mp3
2.13M
تعجب امام جعفرصادق عليه السلام از عمل افرادی که بخاطر چهارتا عمل دست و پا شکسته خودشونو گم میکنن
#استاد_علی_پناه🔉
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#ذکرهای_شگفت_انگیز ✨سیر معنوی در خواب✨ / منقول 🌿جهت سیر معنوی در خواب با وضو و اخلاص ، 66 مرتبه
#ذکرهای_شگفت_انگیز
اگر گرفتاری دارید و غمگین هستید؛
✨《ذکر یونسیه》✨را زیاد بخوانید:
لا الهَ الا أنتْ سُبْحانَکَ انّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین💕
🆔 @EmamZaman
#شهیدان
او را میشناسید؟
شهید رضا اسماعیلی اولین شهید #فاطمیون، داعشی ها در حالیکه او را اسیر کردند بیسیم اش را روبروی دهانش گرفته همزمان سر از بدنش جدا میکردند تا با صدای ناله های او روحیه همرزمانش را تضعیف کنند؛ در حالیکه او تا لحظه آخر پشت بیسیم #یاعلی میگفت.
#این_افسانه_نیست
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
🌺✨✨🌿🌿✨✨🌺
✨﷽✨
#داستان_آموزنده
#چگونه_مزاح_کنیم؟
✍روایت دارد که امام صادق علیه السلام از شخصی پرسید : « مزاح هم میکنی؟» آن شخص گفت: نه. حضرت فرمودند: چرا؟ حتی دستور دادند که گاهی انسان یک مزاحی هم بکند. همه اش،خشک نباشد. اما کم، زیاد مزاح کردن ، تَذْهَبُ بِبَهاءِ المُؤمِن، قیمت مومن را می برد. آبروی مومن مےرود. زیاد شوخی نکنید، اما گه گاهی عیب ندارد.
✸ پیغمبر صلےالله علیه وآله خرما مےخورد و هسته های آن را جلوی امیرالمومنین علیه السلام می گذاشت. می خواست با امیرالمومنین شوخی کند و سر به سر امیرالمومنین بگذارد. بعد حضرت صلےالله علیه وآله فرمودند: «یاعلی ، خرما خیلی خوردی!»
✸ مثل بعضی ها که پرتغال مےخورند و پوستش را آن طرف مےگذارند. حضرت صلےالله علیه وآله هم هسته های خرما را پیش امیرالمومنین علیه السلام گذاشت و فرمود: یاعلی ، خیلی خرما خوردی! امیرالمومنین علیه السلام هم بازاری بود ، جواب دادند: «یا رسول الله ، کسی خرما زیاد خورده است که خرما را با هسته های آن خورده.» چون جلوی پیغمبر صلےالله علیه وآله هسته نبود.
✸ حضرت علیه السلام فرمود: «خرما کسی خیلی خورده که آن را با هسته هایش خورده است. » شوخی مےکردند. حتما نباید آدم مثل مربای آلو اخمو باشد.
✸ یک قدری هم مزاح داشته باشید. اما حرف بیهوده نزنید. حرف لغو نزنید. آبروی کسی را نبرید.
📚منبع: ڪتاب بدیعالحکمة حکمت ۳۳
از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
امانتهای زندگی من_16.mp3
15.05M
#امانتهای_زندگی_من ۱۶ ♨️
مسئولین بدانند ؛
آنان که تلاش میکنند، خود را به منصب ریاست و قدرت برسانند؛
درحالیکه میدانند، کسی بهتر از آنها نیز، برای آن منصب وجود دارد؛ خائن به امانت الهی(مردم) است.
#استاد_شجاعی 🔉
🆔 @EmamZaman
🌸🌿🌿🌸🌿🌿🌸
◾️ وارد منزل امام صادق شد. با شنیدن صدای شیونی که به گریه مادرِ فرزند مرده میمانست، لحظهای ایستاد. صدای گریه قطع نشد. قدم پیش گذاشت و جلوتر رفت؛ امام را دید که بر روی زمین خاکی نشسته و شانههایش از شدت گریه میلرزد.
▫️ ادب مانع شد تا جلوتر رود. میدانست موقع اش که بشود، امام صدایش میکند. کنجکاو و تشنهی دانستنِ دلیلِ این حال امام بود، پس با تمام وجود به نجوای جانسوز امام گوش کرد:
" فطوبی لمن ادرک ذلک الزمان..." و باز لرزش شانهها.
◾️ "خوش به حال کسی که در آن زمانه است ..." گریهاش شدت گرفت: "اگر در زمان او میزیستم، همهی عمر خدمتش را میکردم..."
▫️ «آقای من، غیبت تو آرامش و خواب و خوراک را از من گرفته، شادی را از دل من برده، غم و اندوهم دائمی شده ... و فریاد و فغان و ناله مرا بلند کرده ...
🔻 حالا تو گوش کن، حال امام زمانت را. بیش از ۱۰۰۰ سال است که شاهد مرگ کسانی است که دوستشان دارد. با اندوه ما اندوهگین میشود و با بیماریمان بیمار و با گناهانمان آزرده خاطر میشود. قرار بود ما منتظر او باشیم اما حالا او منتظر ماست.
▫️ ما کجا میفهمیم که هر لحظه چه بر او و قلب مبارکش میگذرد. انگار باید امام باشی تا دردهای دل یک امام را بفهمی و مقامش را درک کنی.
#تلنگر
🔘 شهادت #امام_صادق را تسلیت عرض میکنیم
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🆔 @EmamZaman
🌹 امام صادق علیه السلام:
هرگاه بنده ای آب بنوشد و حسين را ياد كند و قاتل او را لعن نمايد، خداوند برايش
👈 ۱۰۰,۰۰۰ نيكی بنويسد
👈 ۱۰۰,۰۰۰ بدی او را پاك كند
👈 ۱۰۰,۰۰۰ درجه او را بالا ببرد
👈 چنان باشد كه گویی ۱۰۰,۰۰۰ برده را آزاد كرده
👈 و خدا او را در روز حشر با روی سفيد و درخشان محشور میسازد.
📕 الكافی ج۶ ص۳۹۱ ح۶
السَّلامُ علیک یا ابا عبدالله و لَعَنَ الله مَن قَتَلَک
سلام بر شما یا ابا عبدالله(امام حسین) و لعنت خدا بر کسانی که شما را به قتل رساندند
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
@emamzaman
◼️ امام صادق (ع):
آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟
🗣راوی گفت: بله؛
☑️ امام فرمودند: ملاک قبولی اعمال عبارتند از:
1️⃣ شهادت این که معبودی به جز خدا نیست و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بنده و رسول اوست
2️⃣ اقرار و اعتراف به دستور الهی
3️⃣ ولایت اهل بیت (ع)
4️⃣ برائت از دشمنان اهل بیت (ع)
5️⃣ تسلیم در مقابل اهل بیت
6️⃣ تقوا
7️⃣ کوشش در راه خدا و آرامش
8️⃣ انتظار حضرت مهدی (عجل الله ظهورک)
📓 غیبت نعمانی ص۲۰۰
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
@emamzaman
آیت الله کشمیری (ره) :
۷۰ مرتبه استغفار بعد از نماز عصر ، مفید است برای روشنایی دل ، چنانکه امام صادق (علیه السلام) فرمود : هفتصد گناه را خدا می آمرزد.
(روح و ریحان ص۸۳)
🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
@emamzaman
#یامن_هو_رب_کل_شیء
و اوست ربّ هرآنچه در عالم است،
تا مخلوقات دست_سازش را در مسیر تکامل،
به صعود برساند...
@EmamZaman
4_5850240688356067193.pdf
320.8K
`🔖 حرفهای منوخدا (pdf)۴
یامن هو ربّ کلی شیء🌟
@EmamZaman
حرف های من و خدا_4.mp3
7.2M
#حرفهای_من_و_خدا ۴
یامن هو ربّ کل شیء ✨
شبیه دانه و نور است
ماجرای ما و خدا ....
و چقدر شیرین است، اعتماد دانه، به نوری که؛ مربی تمام روزهای تاریک و روشنش خواهد بود ...
#استاد_شجاعی 🔉
🆔 @EmamZaman
چــهارشنبہ: ناهار : بابـ الحوائج؛امام کاظـــم (درود خدا بر او باد)
شـام :شـمس الشـموس ؛امام رضا(درود خـدا بر او باد)
✧❁✨ @EmamZaman✨❁✧
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 #قسمت_بیست_و_ششم عبدالله با دیدن من، چشما
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍
🖋 #قسمت_بیست_و_هفتم
آفتاب کمرنگ بندرعباس که دیگر تن نخلها را نمیسوزاند، باد خنکی که از سمت خلیج فارس لای شاخهها میدوید و خوشههای خالی خرما را نوازش میداد و بارشهای گاه و بیگاهی که گرد و غبار را از صورت شهر میشست، همه خبر از بالغ شدن کودک زمستان در این خاک گرم میداد. روزهای آخرِ دی ماه سال 91 به سرعت سپری میشد و چهره بندرعباس را زمستانیتر میکرد، گرچه زمستانش به اندازه شهرهای دیگر بیرحم نبود و با خنکای مطبوعش، مهربانترین زمستان کشور که نه، برای خودش بهاری دلپذیر بود.
مادر تصمیم گرفته بود برای نوروز امسال دستی به سرِ خانه قدیمی و البته زیبایمان بکشد تا چهرهای تازه به خود بگیرد و اولین قرعه به نام پردهها در آمده و قرار بر این شده بود تا پردههای حریر ساده جایشان را به پردههای رنگی جدیدتری که تازه مُد شده بود، بدهد. پردهای زیبا که چند روز پیش در بازار پسندیده و سفارش دوختش را داده بودیم، آماده شده و امروز عبدالله رفته بود تا از مغازه تحویل بگیرد. چهار پایه را از زیرزمین بالا آوردم تا وقتی عبدالله باز میگردد، همه چیز برای نصب پردههای جدید، آماده باشد. مادر از تغییری که قرار بود تا لحظاتی دیگر در خانهمان رخ دهد، حسابی سرِ ذوق آمده بود و با نگاهی به قاب شیشهای و قدیمی اتاق نشیمن که تصویری از یک قایق محلی در دریا بود، پیشنهاد داد: «این قاب هم دیگه خیلی کهنه شده، باید عوضش کنیم.»
در تأیید حرف مادر، اشارهای به ظرف بلورین تزئینی روی میز کردم و گفتم: «مثل این! از وقتی من بچه بودم این ظرف روی این میز بوده! به جای این یه گلدون تزئینی بذاریم، خونه مون خیلی قشنگتر میشه!» که صدای در حیاط بلند شد و خبر آمدن پردههای نو را با خود آورد. عبدالله با چند کیسه بزرگ وارد اتاق شد و با گفتن «چقدر سنگینه!» کیسهها را روی زمین گذاشت. مادر با عجله به سمت کیسهها رفت و همچنانکه دست در کیسهها میکرد، گفت: «بجُنبید پردهها رو دربیارید تا بییشتر از این چروک نشده!» با احتیاط پردهها را از کیسه خارج کردیم و مشغول آویختنشان شدیم. ساعتی همراه با یک دنیا شادی و حس تازگی به نصب پردهها گذشت. کار که تمام شد، عبدالله چهارپایه را با خود به زیر زمین بُرد و مادر برای ریختن چای به آشپزخانه رفت.
همچنانکه نگاهم به پردهها بود، چند قدمی عقبتر رفتم تا دید بهتری از این میهمان تازه وارد داشته باشم. پنجرههای قدی و بزرگ خانه که در دو سمت اتاق قرار میگرفت، فرصت خوبی برای طنازی پردهها فراهم کرده بود؛ پردههایی استخوانی رنگ با والانهایی مخملی که در زمینه زرشکی رنگشان، طرحهایی نقرهای رنگ خودنمایی میکرد. حالا با نصب این پردههای جدید که بخش زیادی از دیوارهای خانه را پوشانده و دامنشان تا روی فرشهای سرخ اتاق کشیده میشد، فضای خانه به کلی تغییر کرده بود، به گونهای که خیال میکردم خانه، خانه دیگری شده است. مادر با سینی چای به اتاق بازگشت و با گفتن «خیلی قشنگ شده!» رضایت خودش را اعلام کرد. سپس نگاهی به در اتاق که هنوز از رفتن عبدالله باز مانده بود، انداخت و با تعجب پرسید: «عبدالله هنوز برنگشته؟» که عبدالله با چهرهای خندان از در وارد شد. در را که پشت سرش بست، با شیطنت پرسیدم: «تو زیر زمین کی رو دیدی انقدر خوشحالی؟!!!» خندید و گفت: «تو زیر زمین که کسی رو ندیدم، ولی تو حیاط مجید رو دیدم!»
از شنیدن نام او خندهی روی صورتم، به سرخی گونههایم بدل شد که ساکت سر به زیر انداختم و عبدالله همچنانکه دستش را به سمت سینی چای دراز میکرد، ادامه داد: «کلی میوه و شیرینی و گوشت خریده بود.» مادر با دو انگشت قند کوچکی از قندان برداشت و پرسید: «چه خبره؟ مهمون داره؟» عبدالله به نشانه تأیید سر فرو آورد و پاسخ داد: «آره، گفت عموش امروز از تهران میاد دیدنش.» و مادر با گفتن «خُب به سلامتی!» نشان داد دلِ مهربانش از شادی او، به شادی نشسته است.
#ادامه_دارد...
✍نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🌸 @emamzaman