eitaa logo
🥀 امام زمان (عج) 🥀
10.9هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
💠خیر دنیا و آخرت با دانش هست و شر دنیا......⁉️ ✨ 【@emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃حواستان باشد،دور امام زمان ارواحنافداه خیلی خلوت است...😭 امام زمانِ ما غم و غصّه‌ی تنهایی و غربت زیاد دارند.💔 مبادا شیطان شما را جدا کند، مبادا دنیا در نزدتان زینت پیدا کند، مبادا آداب و رسوم، و افکار و خیال باطل، شما را ببرد. @emamzaman
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌خدا من رو برای چی آفریده؟🤔 میخواست آزارم بده؟! یا اینکه لذت ببرم؟! 👌 【@emamzaman
آماده اي ؟ 😂‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ نزدیکه ها ‌ 😄 【@emamzaman
GoleSorkh.mp3
16.16M
💠طرح‌آموزشی‌برای کودکان💠 قصه‌ گــل سرخ🌹😍 مهدیاران عزیزقصه های‌عبرت انگیز @emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•ڪسی‌جز‌خداوند‌برطرف‌‌ڪننده‌ سختی‌ها‌و‌هول‌وهراسش‌نیست! +مدام‌باخودت‌تڪرار‌کن: به‌مومیرسه‌ولی‌پاره‌نمیشه‌!چون‌خداهست..🙃❤️ @emamzaman
هنـــوزشب‌های سرد مـا با نگـاه چشمان شما گرم می شود😍 وقتی عقل عاشق شود عشق عاقل میشود آنگاه⇜شهید میشوی.....🕊 ❤️ 【@emamzaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
داستان #دایرکتی_ها 📵 قسمت ۱۲ چند روز گذشت.. کیوان حتی یه کلمه هم باهام حرف نزد..! حتی نگاهمم نمیکر
داستان 📵 قسمت ۱۳ بارها و بارها حرف طلاق رو پیش کشیدم.. هر بار که سر بحث باز میشد،کیوان یا سکوت اختیار میکرد یا عصبی میشد و تیکه انداختناش شروع میشد! من رو متهم میکرد به خیلی از کارهایی که نکرده بودم..! متهم به خیلی از حرف هایی که اصلا نزده بودم! سخت بود برام تحمل حرفهایی که میزد اما چاره ای نداشتم جز اینکه آه بکشم و سکوت کنم.. گاهی خودمو میذاشتم جای کیوان.. شاید اگه منم جای اون بودم،باور نمیکردم که علاقه به نامحرمی وجود نداشت! شاید اگه منم جای کیوان بود شک میکردم.. اما.. اما بعضی حرفها و تهمت هایی که بهم میزد خیلی آزار دهنده بود.. یه وقتایی که حرفهاش مثل نیش مار سمی میشد دیگه نمیتونستم سکوت کنم میگفتم من که دیگه هیچ برنامه ای تو گوشیم نیست! من که قول دادم دیگه خطا نکنم.. میگفت از کجا معلوم..!؟ بعدشم اصلا برام مهم نیست !! نصب کن اون برنامه های کوفتی رو.. افشین خانتم پیدا نکردی غصه نخورا.. آشغالای امثال افشین زیاده تو مجازی! اون نشد یکی دیگه... واسه اون وقت نکردی دلبری کنی..واسه این یکی دلبری کن! با اون نشد قرار مدار بزاری،با این یکی بذار! به اون نشد بگی دوستت دارم...به این یکی بگو..! حرفاش دیوونم میکرد..زجرم میداد..! چند باری خودمو راضی کردم که برای دادخواست طلاق پا پیش بذارم تا از این جهنمی که توش هستم نجات پیدا کنم.. اما نتونستم قدم از قدم بردارم! از یه طرف بحث آبرو در کار بود.. از طرفی بهم ریختن خانواده ها و رابطه فامیلی.. از طرفی من.. من واقعا کیوان رو دوست داشتم..! و چقدر سخت بود ثابت کردن این جمله دو حرفی به کیوان!!! من از لحاظ روحی بهم ریخته بودم.. آب خوش از گلوم پایین نمیرفت! هر کی منو میدید میگفت چقدر رنگ و روت زرد شده.. چقدر بی حالی؛چرا انقدر لاغر شدی..؟! نکنه خبری شده؟!نکنه داری مامان میشی فرشته خانوم؟؟ خنده تلخی رو لبهام سبز میشد و میگفتم نه خبری نیست.. اسم بچه که می اومد دوباره داغ دلم تازه میشد.. بارها کیوان اصرار کرده بود بچه دار بشیم و من مخالفت کرده بودم! حالا با خودم میگفتم کاش خبری بود.. کاش بچه ای در راه بود.. حالا چقدر دلم میخواست مادر بشم..! اما فسوس.. ادامه دارد... 📝 نویسنده : فاطمه_قاف@emamzaman
🍂بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ🍂 ❀اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ ❀وَ بَرِحَ الْخَفآءُ ❀وَ انْکَشَفَ الْغِطآء ❀وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ ❀وَ ضاقَتِ الاَْرْض ❀وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ ❀وَ اَنْتَ الْمُسْتَعان ❀وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی ❀وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ✿ฺالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ✿ฺاَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ✿ฺالسّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ✿ฺالْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ✿یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ✿ฺبِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین ◎◎ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّت قَلْبِی عَلَى دِینِک 🕊 ♥️ 【@emamzaman
💠خاموشی زبان مایه ی.... ✨ 【@emamzaman
🌹تَرانا نَحُفُّ بِكَ ؟ آيا می‌رسد روزی که دورت را گرفته باشیم و تو تماشایمان کنی؟ ⚡️ قصه بی‌سروسامانی ما، قصه‌ی خانه‌ایست که پدر ندارد و هر کس به کار خویش مشغول است! ما پراکندگان یک خانه‌ی آشفته‌ایم ؛ که مجموع می‌شویم در حرارت آغوشت! آیا روزی می‌رسد که تو نشسته باشی و ما دورت را بگیریم ؟😍 @emamzaman
🍃منتظران ظهور... کسی که راهش را از امام زمان ارواحنافداه جدا کرده و کاری به حضرت ندارد، مانند همان هایی است که امام‌ حسین‌ علیه‌السّلام را تنها گذاشتند، راهشان را جدا کردند و دنبال زندگی‌شان رفتند. 🍃اصل زندگی، هدف و سعادت ما، با امام زمان بودن است.«سَعِدَ مَنْ وَالَاكُمْ» ماشیعه هستیم، این اعتقادات ماست، باید عمل کنیم.💪 @emamzaman
karkhunegheseha-jukheasal-192kb.mp3
17.07M
💠طرح‌آموزشی‌برای کودکان💠 قصه جوخه عسل قسمت اول🐝😍 مهدیاران عزیزقصه های‌عبرت انگیز @emamzaman
جانم گرفت؛ حسرت ديدار ديگرش! با ما هر آنچه یار نكرد،انتظار كرد💔
هدایت شده از عطــــرشهــــدا 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱روایت بسیار زیبا و شنیدنی از شهیدانی که آرزو داشتند مانند حضرت زهرا سلام الله علیها گمنام بمانند...❗️ 🦋🕊 【 @atre_shohada
Dastane Abolvafa_tavasol.mp3
5.86M
▪️افتاده بود زندان. شکنجه‌ها امانش را بریده بود. طاقتش به آخر رسید. متوسل شد. خواب پیامبر خدا را دید.😭 پیامبر صلی الله علیه وآله راه چاره را نشانش داد. فرمود: «هر وقت کارد به استخوانت رسید‌...» 🌹 【@emamzaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
داستان #دایرکتی_ها 📵 قسمت ۱۳ بارها و بارها حرف طلاق رو پیش کشیدم.. هر بار که سر بحث باز میشد،کیوان
داستان 📵 قسمت آخر افسوس.. افسوس که فرصت ها رو از دست داده بودم.. نه تنها فرصت برای به موقع مادر شدن رو از دست داده بودم بلکه دچار خطا شده بودم و دیگه هیچ جایی تو دل کیوان نداشتم..! برای آخرین بار رفتم سراغ کیوان... باهاش حرف زدم.. گفتم منو ببخش! اینهمه گناه میکنیم خدا ما رو میبخشه و به رومون نمیاره... حالا من فقط یکبار خطا کردم! نمیگم خطام کوچیک بوده نه..!! اما قول دادم که تکرارش نکنم...همون یه بارم باور کن هیچ حسی از جانب من در کار نبود.. ببخش کیوان..! دلم تنگ شده برا صدات.. دلم تنگ شده برا شنیدم اسمم از روی لبات.. دلم تنگ شده برای جان گفتنات.. دلم برات تنگ شده کیوان.. تروخدا ببخش.. کیوان سکوت کرد و لام تا کام حرفی نزد دیگه طاقت این بی محلی و سکوت رو نداشتم گفتم پس حالا که نمیبخشی طلاقم بده من دیگه این وضع رو نمیتونم تحمل کنم.. گفت طلاق میخوای؟! باشه...فردا میرم دادگاه تقاضای طلاق میدم فقط تا روز جدایی حق نداری به کسی چیزی بگی.. خیره شدم به گلای قالی...اشک از چشمام سرازیر شد و گفتم باشه! نمیدونستم چی توی سرش میگذره! میخواست منو بترسونه یا جدی جدی دیگه میخواست طلاق بده!!! بالاخره تقاضای طلاق داد.. یه پامون تو دادگاه بود و یه پامون تو خونه... از ترس اون به هیچکس چیزی نگفتم بالاخره روز موعود فرا رسید.. لباسامو توی چمدون آماده کرده بودم که بعد محضر برگردم بردارم و برم خونه پدری.. رفتیم محضر.. بزور دو تا شاهد پیدا کردیم نشستیم تا نوبتمون بشه دل توی دلم نبود.. رنگ به رخ نداشتم!! همش با خودم میگفتم کاشکی همه چی یه خواب باشه... و از خواب بیدار بشم.. اما خوابی وجود نداشت بعد یکسال تاوان گندی رو که زده بودم باید پس میدادم و آبروم جلوی خانواده ها میرفت.. اسممونو صدا زدن،رفتیم تو.. نشستیم روی صندلی کنار هم.. اول اسم منو صدا زدن چشمهام بارونی شد و روی گونه ها غلتید؛دستام میلرزید.. به هر جون کندن که بود امضاء کردم و برگشتم سر جام نشستم... حس خفگی بهم دست داده بود..دلم مرگ میخواست! چه راحت زندگیمو باخته بودم.. چه راحت از کسی که دوسش داشتم جدا شدم.. همش با خودم میگفتم خدایا من که بهت قول دادم.. من که به عهدم وفا کردم...پس چرا کمکم نکردی...چرا به دل کیوان نداختی منو ببخشه.. پس کو رحمانیتت..کو بزرگیت..پس کجایی خداااا...صدای دل شکستم رو چرا نشنیدی خدا..!!! نوبت کیوان شد.. رفت که امضا بزنه.. لرزش دستاشو حس میکردم خودکارو گرفت دستش،برد سمت دفتر..! یه نگاه به من.. یه نگاه به دفتر.. یه دفعه خودکار رو گذاشت روی میز... ازش پرسیدن _چی شد؟! امضا کنید لطفا! +نمیتونم.. _مگه شما نمیخواستی همسرتو طلاق بدی؟ +چرا.. _خب پس امضا کن دیگه برادر من! +نمیتونم..! _چرا آقای محترم؟ +چون دوسش دارم.. زل زد تو چشمام و گفت: وقتی خدا گفته "باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ که این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار گر توبه شکستی باز آ " پس من چه کارم.. می بخشمش.. پایان🙃 📝 نویسنده : فاطمه_قاف@emamzaman
من با گذاشتن استوری و وضعیت یاد اهل بیت رو بین مردم زنده نگه میدارم توچطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ https://eitaa.com/joinchat/3842310227Cb2193bca96