🥀 امام زمان (عج) 🥀
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پنجاه_و_هفتم ✍به میان حرفش پریدم،کمی عصبی بودم. - لابد به
💐🍃❤️
🍃❤️
❤️
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
✍سوالهای مختلفی در ذهنم پرواز میکرد و من سعی داشتم جوابی برای یک یک آنها بیابم.
اعتماد به پسری از جنس پدری سازمانی،کمی سخت به نظر میرسید.
احتمال برملا کردن نام و هویت رابط توسط دانیال زیاد هم دور از ذهن نبود.
حسام شوخ طبعانه سری تکان داد
- دانیال میدونه که انقدر زیاد بهش اعتماد دارین؟
دوست نداشتم برداشت بدی از سوالم شود،پس به دنبال جملاتی مناسب محض توضیح گشتم که حسام با لبخندی مهربان به فریادم رسید.
- نیاز به هل شدن نیست،مزاح کردم.
خب در هر صورت دانیال به هویت واقعی رابط پی نمیبرد،
نه تنها دانیال که جز چند نفر،اونم در سمتهای بالای فرماندهی، هیچکس از هویت اصلی رابطمون با خبر نیست.
مگر میشد؟
- پس چجوری قرار بود اون چیت رو از رابط بگیره و بهتون برسونه؟
دستی به محاسنش کشید:
- قرار نبود به طور مستقیم چیت رو از رابط تحویل بگیره.
ما آدرس مکان خاصی رو بهش میدادیم و دانیال چیت رو از اونجا برمیداشت و از طریق یکی از نیروهامون تو #سوریه به ما میرسوند.
خب حالا اگه سوالی ندارین من ادامه ی ماجرا رو براتون توضیح بدم.
با تکان سر او را دعوت به گفتن کردم
- حالا وارد فاز جدیدی شده بودیم.
دانیال با ورود به #داعش علاوه بر رسوندن چیت به ما،گلهای دیگه ای هم کاشت
از جمله لو دادن چندتا از اسرارهای نظامی و استراتژیکشون تو #سوریه و شمال #عراق،
که کمک زیادی به بچه های #مدافع_حرم ❤️ کرد و از طرفی نیروهای داعش رو به اینکه یه خبرایی هست و کسی از داخل خودشون داره به ما گِرا میده،حساس کرد.
حالا ما میخواستیم تا دانیال برگرده و اون کله شقی میکرد،
تا اینکه اتفاق مهم افتاده و دانیال یه آمار دقیق و بی عیب از عملیاتی به ما داد که نیروهای تکفیری داعش قصد داشتن تو سوریه انجام بدن.
اما با اطلاعاتی که از طریق دانیال به دست بچه های ما رسید، اون عملیات تبدیل شد به یه شکست بزرگ و میدون مرگ برای اون حرومزاده های #تکفیری
باورم نمیشد که تمام آتشها را برادرِ خوش خنده من به پا کرده باشد.
لبخند غرور آمیزش عمیق شد
- شکستی که اصلا فکرشم نمیکردن.
آخه بعید بود با اون همه سربازو تجهیزات،حتی تلفات داشته باشن، چه برسه به قیمه قیمه شدن.
با اون شکست بزرگ که نتیجه ی لو رفتنشون بود،داعش به شدت بهم ریخت،طوری که برای شناسایی اون خبرچین به جون همدیگه افتاده بودن.
حالا دیگه موندن دانیال تو شرایط اصلا به صلاح نبود و باید از اونجا خارج میشد.
پس به کمک نیروهامون تو سوریه،فراریش دادیم
با ناپدید شدنش،انگشت اتهام رفت به سمت دانیال و افرادی که اونو وارد نیرو کرده بودن،مثله صوفی که یه جورایی معشوقه و همسر سابق برادرتون محسوب میشد.
⏪ #ادامہ_دارد...
نویسنده:
#زهرا_اسعد_بلند_دوست
📝 @emamzaman