eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✅ سه آفت ,سه راه حل قرآنی ◀️ استاد قرائتی : 👈آفت اول :اگر مبتلا به شهوت شدى 🔹راه حل :در تجديد نظر كن حتما دچار سهل انگارى در نمازت شده ای. بدليل آيه: ❤️(فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات...59/مریم،ص309). 🍃🌺 👈آفت دوم: اگر احساس بدبختى وعدم توفيق كردى 🔹راه حل :در رابطه ات با تجديد نظر كن. دليل -آيه: ❤️ (وبربوالدتى ولم يجعلنى جبارا شقيا...32/مریم،ص307). 🍃🌺 👈آفت سوم : اگر احساس تنگى وسخت شدن زندگى كردى 🔹راه حل : رابطه ات با درست كن. دليل -آيه: ❤️ (ومن اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا...124/طه،ص320). 🍃💐همانا برترین کارها، کار برای امام زمان است💐🍃 🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_هفدهم 💠 بدن بی‌سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را ک
✍️ 💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپاره‌های نبود که هرازگاهی اطراف شهر را می‌کوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلوله‌های داعش را به‌وضوح می‌شنیدیم. دیگر حیدر هم کمتر تماس می‌گرفت که درگیر آموزش‌های نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن و دیدار دوباره‌اش دلخوش بودم. 💠 تا اولین افطار چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است. تأسیسات آب در سلیمان‌بیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لوله‌ها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم. 💠 شرایط سخت محاصره و جیره‌بندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای به نان و شیره توت قناعت می‌کردیم و آب را برای طفل خانه نگه می‌داشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم. اما با این آب هم نهایتاً می‌توانستیم امشب گریه‌های یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک می‌شد، باید چه می‌کردیم؟ 💠 زن‌عمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو می‌خواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل مانده‌ایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید. در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزه‌داری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش می‌زد که چند روزی می‌شد با انفجار دکل‌های برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش می‌شد دیگر از حال حیدرم هم بی‌خبر می‌ماندم. 💠 یوسف از شدت گرما بی‌تاب شده و حلیه نمی‌توانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب می‌فهمیدم گریه حلیه فقط از بی‌قراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در شمالی شهر در برابر داعشی‌ها می‌جنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود. زن‌عمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد. 💠 زن‌عمو نیم‌خیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با می‌زنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه‌های در و پنجره در هم شکست. من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خرده‌های شیشه روی سر و صورت‌شان پاشیده بود. 💠 زن‌عمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه می‌کرد نمی‌توانست از پنجره دورشان کند. حلیه از ترس می‌لرزید، یوسف یک نفس جیغ می‌کشید و تا خواستم به کمک‌شان بروم غرّش بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجره‌های بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد. 💠 در تاریکی لحظات نزدیک مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمی‌دید و تنها گریه‌های وحشتزده یوسف را می‌شنیدم. هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست می‌کشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمی‌دیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟» 💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمی‌دید و با دلواپسی دنبال ما می‌گشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس می‌لرزند. پیش از آنکه نور را سمت زن‌عمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!» 💠 ضجه‌های یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ می‌ترسیدم عباس از دست‌مان رفته باشد که حتی جرأت نمی‌کردم نور را سمتش بگیرم. عمو پشت سر هم صدایش می‌کرد و من در شعاع نور دنبالش می‌گشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بی‌خبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست... ✍نویسنده : 🏴 همانا برترین کارها، کار برای امام زمان است🏴 🖤@EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_هجدهم 💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپاره‌های #داعش
✍️ 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. دیگر گریه‌های یوسف هم بی‌رمق شده و به‌نظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمت‌شان دویدم. 💠 زن‌عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه می‌رفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زن‌عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید. چشمان حلیه بسته و نفس‌های یوسف به شماره افتاده بود و من نمی‌دانستم چه کنم. زن‌عمو میان گریه (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد و با بی‌قراری یوسف را تکان می‌داد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بی‌هوش بود که نفس من برنمی‌گشت. 💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب می‌ترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه‌های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش می‌کردم تا چشمانش را باز کند. صدای عمو می‌لرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری می‌داد :«نترس! یه مشت بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو شد و ناله زن‌عمو را به بلند کرد. 💠 در میان سرسام مسلسل‌ها و طوفان توپخانه‌ای که بی‌امان شهر را می‌کوبید، آوای مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه‌مان را با خاک و خمپاره افطار کردیم. نمی‌دانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت. 💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بی‌تاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران می‌بارد و زیر لب به فدای یوسف می‌رود. عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج دور باشیم، اما آتش‌بازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپاره‌ها اضافه شد و تن‌مان را بیشتر می‌لرزاند. 💠 در این دو هفته هرازگاهی صدای انفجاری را می‌شنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بی‌وقفه تمام شهر را می‌کوبیدند. بعد از یک روز آن‌هم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم. 💠 همین امروز زن‌عمو با آخرین ذخیره‌های آرد، نان پخته و افطار و سحری‌مان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی می‌کرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. زن‌عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمی‌دانستم آبی برای دارد یا امشب هم با لب خشک سپری می‌کند. 💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت بر سر شهر می‌پاشید، در خاکریزها چه‌خبر بود و می‌ترسیدم امشب با گلویش روزه را افطار کند! از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس می‌کردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. 💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت هم‌صحبتی‌ام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زن‌ها هر یک گوشه‌ای کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کردیم. 💠 در تاریکی خانه‌ای که از خاک پر شده بود، تعداد راکت‌ها و خمپاره‌هایی که شهر را می‌لرزاند از دست‌مان رفته و نمی‌دانستیم بعدی در کوچه است یا روی سر ما! عمو با صدای بلند سوره‌های کوتاه را می‌خواند، زن‌عمو با هر انفجار (روحی‌فداه) را صدا می‌زد و به‌جای نغمه مناجات ، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک کردیم. 💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده‌های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده‌های شیشه پوشیده شده بود. چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون‌های دود از شهر بالا می‌رفت. 💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرم‌تر می‌شد و تنور داغ‌تر و ما نه وسیله‌ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. آتش داعشی‌ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! می‌دانستم سدّ شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی‌دانستم داغ عباس و ندیدن حیدر سخت‌تر است یا مصیبت ... ✍نویسنده: 🏴 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#الفبای_رفاقت_با_امام_زمان عج ف: #فاصله لعنت بر هرآنچه و هرآنکه بین من و تو فاصله بیاندازد. می خوا
عج ق: می دانم که محبوب ترین کتاب در نزد‌ تو، قرآن است. می خواهم هر  روز چند آیه قران بخوانم و ثواب آن را به تو تقدیم نمایم.  امام صادق (عَلیه السَلام): قرآن پیمان خدا با مردم است. پس یقیناً برای شخص مسلمان سزاوار است که با دقت در پیمان خویش بنگرد و از آن در هر روز پنجاه آیه بخواند. 📗(شیخ صدوق. ثواب الاعمال: 127 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌿🌤🌿 🌤🌿 🌿 #رجعت #قسمت_سی_و_هشتم ⭕️ عهـد می‌بندم...🤝 💛همانطور که در پیام قبل گفته شد، ما هر روز در
🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 مطیع باش! 🔝💕 در پیامهای قبل، به بررسی موضوعِ رجعت، از جوانب مختلف پرداختیم؛ استدلال هایی برای اثبات امکانِ ذاتی و وقوعیِ این مبحث بیان کردیم.😊 به رجوع کردیم و آیاتِ رجعت را بررسی کردیم و مطرح شده درباره رجعت را پاسخ دادیم. 💚 آنچه گفته شد، برای بود اما شاید مهمترین دلیلِ ما شیعیان، برای باورِ این عقیده‌ی امیدبخش، کلام و تاکید اهل بیت بر این موضوع باشد. 💜 امام صادق میفرمایند: «هر که دوست دارد ایمانِ کامل داشته باشد، بگوید: نظرِ من در هر چیز، نظرِ آل محمد است؛ چه آنان را نهان کرده‌اند و چه آنان را عیان گفته‌اند، چه آنها که آگاه شدم و چه آنها که خبر ندارم.» 📙: الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج ١، ص ٣٩١ ╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮ @EmamZaman ╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
✍ ویژگی ایده آل ازنظر: 🔻👈. انجام شود حافظو علی الصلوات والصلوة الوسطی..۲۳۸بقره 🔻👈به باشد. وارکعو مع الراکعین.....................۴۳ بقره 🔻👈با یعنی فروتنی باشد فی صلاتهم خاشعون......................۲مومنون 🔻👈با انجام شود. قرآن میگه منافق در نمازکسل است وإذا قامو الی الصلوة قامو کسالی.......۱۴۲ نساء 🔻👈. ازنماز که بعدش خرابش نکنیم علی صلواتهم یحافظون......................مومنون 🔻👈. درنماز اقم الصلوة لذکری............................۱۴طه 🔻👈 نمازرابا تمام کند فاذا فرغت فانصب.......................۷ انشراح 🌷بهترین تعقیبات، تسبیحات حضرت زهراء،قل هوالله احد،آیة الکرسی،صلوات،سجده شکر و.... 🔻👈.در شود. واقیمو وجوهکم عند کل مسجد.....‌‌.....۲۹ اعراف ╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮ @EmamZaman ╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🌤🌸 🌤🌸 🌸 #شرح_زیارت_آل_یاسین😍 السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه🤩✋ قسمت سوم⏪ 💥عده ای بر این باورند
🌸🌤🌸 🌤🌸 🌸 😍 السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه✋ قسمت چهارم💕 از این رو، امام زمان«ع» که وجود شریفشان مایه بیشترین خیر و برکت برای جامعه بشریست، یکی از بهترین مصادیق این آیه مبارکه است. بنابراین، اگر چه مفاد این آیه، از سخنان حضرت شعیب«ع» خطاب به قوم خود است، اما مصداق کاملتر آن ، وجود شریف حضرت صاحب الامر«ع» است.❤️ و نیز تعبیرقرآنی است كه در آیه ۸۶ [سوره هود] آمده: 💚•| بقیِةاللّه خیر لكم إن كنتم مؤمنین |• ❤️اگر مؤمن باشید باقی مانده (حلال) خدا برای شما بهتر است. اگر به آیات پیش از آیه بالا مراجعه كنیم می‌بینیم درباره قوم شعیب و مردم مدیَن است كه نه تنها بت، بلكه دِرهم و دینار، معبودشان شده بود و می‌كردند. به این سبب می‌فرماید: 🧡•| پیمانه و وزن را به قسط و عدل دهید، و چیزی از آن‌ها نكاهید و به این گونه، فساد اقتصادی در جامعه ایجاد نكنید|• در پایان می‌فرماید: 💛•| باقی مانده حلال كه برای شما بماند اگر ایمان داشته، بپذیرید ،برایتان بهتر از مال حرام اندوختن است|• پس در این آیه «بقیةاللَّه» سود حلال اندك است. اما این تعبیرپذیرای معانی دیگر هم می‌باشد😊، چنان كه درآیه ۱۱۶ سوره هود آمده: 💖•| ولوا بقیةّ ٍ ینهون عن الفساد فی الأرض |• به معنی 💚•| اولو الفضل ، صاحبان فضیلت و شخصیت، نیكان و پاكان آمده|• به این مناسبت كه اشیا و اجناس بهتر و نفیس را ذخیره می‌كنند و نگاه می‌دارند. همچنین در اجتماع و صحنه مبارزه، ضعیفان زودتر از بین می‌روند یا از میدان فرار می‌كنند و به این گونه، باقی‌ماندگان قوی ترند. با توجه به این معنی است كه در زبان عربی این مثل گفته می‌شود: ✨ «فی الزوایا خبایا و فی‌الرجال بقایا؛ در زاویه‌ها هنوز مسائل مخفی وجود دارد و در میان رجال شخصیت‌ هایی باقی مانده »✨ ، علاوه بر این ، لفظ«بقیه»كه سه بار در قرآن مجید آمده همین معنی را در بر دارد.(7) چنان كه در (المصحفُ المُیّسر) كه لغات قرآن را با دقت در حاشیه صفحات معنی كرده، البقیه را فضل و خیر دانسته است.(8) خلاصه این‌كه«بقیه باقی مانده» از چیزی است، 🟢 اما این باقی مانده چیزی است نفیس و ارزشمند و در مورد انسان یعنی صاحب فضل و فضیلت و مایه خیر كه اگر به اضافه شود، از مضافٌ‌الیه كسب شرافت می‌كند، مانند بیت‌الله و قدر و مرتبه آن افزون‌تر می‌شود، و حضرت حجت بن الحسن المهدی«عجل الله تعالی فرجه الشریف» هستند كه آخرین حجت و ذخیره پر خیر آفریدگار متعال می‌باشند.😍😍 📗7. این سه مورد عبارت است از: سوره بقره (2)، آیة 248 : فیه سكینه من ربّكم و بقیه مما ترك ال موسی و آل هرون: در آن [تابوت] آرامش خاطری از جانب پروردگارتان، و بازمانده‌ای [بقیة] از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون [در آن] بر جای نهاده‌اند، (قرآن مجید، ترجمه استاد محمد مهدی فولادوند). «ب قیه» در آیة نامبرده یادگار نفیس بر جا مانده از خاندان موسی و هارون است. (رك: تفسیر نمونه، ج 9 ص 276). مورد دوم «بقیه» در سوره هود آیه 86 آمده كه مورد بحث است. دیگر سورة هود آیه 116 و تعبیر «اولوابقیة» است كه در متن مقاله توضیح داده شد. 📙8 . رك: عبدالجلیل عیسی (شیخ كلیّنی اصول الدین و اللغة العربیة بالازهر) ، المصحف المیّسر، دارالكتاب المصری ـ دارالكتاب اللبنانی، الطبعة السابعة، 1407، ص 301. برای ملاحظة نظر دیگر مفسران از شیخ طوسی و طبرسی و فیض كاشانی دربارة «بقیت الله / بقیةالله» . رك: بهاءالدین خرمشاهی، قرآن كریم، با ترجمه و توضیحات، انتشارات نیلوفر ـ جامی، تهران، 1374، ذیل آیه 86 سورة هود. ...... 🍃  🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🌸 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#علائم_ظهور✨ #قسمت_سیزدهم فرجام جنبش یمانی 🖇 #یمانی و یارانش با #سفیانی درگیر خواهند شد. جنبش ایش
🔴 معیارهای تشخیص در تعیین مصداق باید همیشه دغدغه ی احتمال اشتباه و عواقب زیان بارش را داشت [همچون ضعیف شدن باورهای مردم]، به همین دلیل ضمنِ توصیه به دقت و پرهیز از شتابزدگی، معیارهای کلی ای که در روایات به دست ما رسیده را عرض می نماییم:😊 ۱- قیام یمانی از سرزمین یمن خواهد بود.☝️🏻(قیامش موضوعیت دارد، نه وجودش) ۲- این جنبش با خروج در شام، همزمان خواهد بود. ۳- او فضیلت گرا و ارزش محور است: از امکانات سوء استفاده نمی کند، رفتارش با تکیه بر و روایات است و از مسائل انحرافی و سست، به دور است. 💓 به دلیل اینکه "عموم رهبرانِ حرکتهای اجتماعی" سعی در مطلوب نشان دادن تصویر خود دارند، پس ارزیابی یمانی واقعی در کوتاه مدت کار هر کسی نیست! دقت در سخنرانی ها، واکنش ها و موضع گیری هایشان را می طلبد... 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🌸 @emamzaman
در حال حاظر واسطه ی فیض در کل عالم امام زمانه یعنی همه حوائج به دست حضرت برآورده میشود، حتی اگر خواسته ات از امام دیگری باشد. 1. اولین روش توسل به واسطه ی هست. گفتن که آیه ۸۸ سوره یوسف را بخواند اونجایی که برادران یوسف آمدند پیش عزیز مصر ودر خواست کیل و گندم کردند و گفتند که 🌺 فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ(88/یوسف) این آیه را میشود خواندوبه حضرت متوسل شد. 2. روش دوم که مرحوم راضی عنوان کرده که میگوید مرحوم آیت الله بافقی که از شیفتگان و دلباختگان حضرت بود در تمام شدائد و سختی ها وگرفتاریها به حضرت متوسل میشد وعنوان میکرد به این روش به حضرت متوسل بشید که اگر مشکلی برایتان پیش آمد در سحر شب جمعه در جای خلوتی #۷۰بار با توجه و در حالت استغاثه این دعا را بگویید 🌺 يا فارِسَ الحِجازِ أَدرِکني، يا أَبا صالِحِ المَهديَّ أَدرِکني، يا أَبَا القاسِمِ أَدرِکني، أَدرِکني وَ لاتَدَعني، فَإِنّي عاجِزٌ ذَليلٌ. 📗صحیفه مهدیه ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
😃 طلبه های جوان👳 آمده بودند برای 👀 از جبهه. 0⃣3⃣ نفری بودند. که خوابیده بودیم😴، دو سه نفر بیدارم کردند 😧و شروع کردند به پرسیدن سوال‌های مسخره و الکی!😜 مثلاً می‌گفتند: چه رنگیه برادر؟!🤔 😤 شده بودم. گفتند: بابا بی خیال!😏 تو که بیدار شدی، نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمی‌گویند!🤔🤗😂 خلاصه همین‌طوری سی نفر را بیدار کردیم!😉 👨👨👦👦بیدار شده‌ایم و همه‌مان دنبال شلوغ کاری هستیم! قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه تشییعش کنند! فوری سفیدی🖱 انداختیم روی محمدرضا و گرفتیم که تحت ⬇️ هر شرایطی خودش را نگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه‌ها و راه افتادیم🚶. و زاری!😭 یکی می‌گفت: ممد رضا! ! 😩 چرا تنها رفتی؟ 😱 یکی می‌گفت: تو قرار نبود شی! دیگری داد می‌زد: شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟ یکی می‌کشید! 😫 یکی می‌کرد! 😑 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه➕ می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند، واقعاً گریه 😭و راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق ! را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا📿 که فکر می‌کردند قضیه جدیه، رفتند گرفتند و نشستند به 📖خواندن بالای سر ! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک محکم بگیر!😜😂 رفت گریه کنان پرید 🕊 روی محمدرضا و گفت: محمدرضا! این قرارمون نبود!😭 منم می‌خوام باهات بیام!😖 بعد نیشگونی👌 گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان کشید 😱که هفت هشت نفر از این بچه ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم.😂😂😂 خلاصه آن شب سختی شدیم. ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ #چله_ترک_گناه 💟 #روز_بیست_و_یکم 🌸 •🍀•حضـرت‌ #علـے { ع } چه زیبـا فرمودنـد : بـه‌اندازه‌ای
💜 💢 راهکار ترک ... حتماا می‌دونی که ؛ همیشه پیشگیری؛بهتر از درمانه❗️ این یعنی ؛ همین حس کردی ؛جرقه این گناه داره زده میشه؛ ذهنت سمت این گناه منحرف شده؛ باید جلوشو بگیری⛔️ ✅ اول از همه اینکه: تمرکز حواستون رو از روی اون موضوع بردارید.👌🏻 ✅دوم اینکه؛ سریعا صوت رو پخش کنید و بلند باهاش بخونید ؛تمرکز کنید که خیلی با دقت و خوووب بخونید. اینجوری تمرکزتون از رو گناه و عمل شیطانی ؛ به سمت آیات قرآنی کشیده میشه😊 ✅ مدام تو دلت بگو؛ «خدایا به تو پناه میبرم از شیطان از نفسم» 🙏🏻 ✅ دائم الوضو بودن هم یکی از راهکار هایی هست که میتونید امتحان کنید، چون اینجوری هم ثواب وضو رو میبرین هم از اتش گناهتون کمتر میشه. ✅ ذکر صلوات طلایی ترین راهکارهه.. تو می‌تونی ؛ فقط باید بخواهی! 💪🏻 منتظریم حال خوبت رو با ما در میون بذاری یاعلی😉 راهکار خودتو برای ترک گناه به ما هم بگو😊 👈ارسال به مدیر کانال، تا بذاریم کانال همه استفاده کنند💚 🍃🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌹🍃 ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
💫می‌خواهی در روز قیامت، کنار امام زمانت باشی؟ ❤️ @emamzaman