eitaa logo
♡مهدیاران♡
1.6هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
دل💔پر زخم زمین🌍 گفته کسی می آید ... ⁦ -فعالیت تخصصی درزمینه #مهدویت درقالب ارائه متن،کلیپ،صوت،کتاب،عکس نوشته... 📞پاسخگویی : @Majnonehosain 🌐کانال مرجع: @emamzaman 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 همراه ما باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
♡مهدیاران♡
سݪاااااااام همراهاڹ عــزیز ڪــانال مهـــدیــاران✋ روزهاتوڹ زیباۍ مــهـدوۍ و حاݪ دݪٺون ان شاء الله ع
🌸 💠ادموند پارکر جوانی سی‌ساله بود،‌ اصالتا روستازاده‌ای که به‌دوراز هیاهوی شهرهای بزرگ در دهکده‌ای کوچک به نام وینچ فیلد از توابع همپشایر در جنوب شرق انگلستان، مکانی آرام و دنج با جمعیتی حدود شش‌صد نفر به دنیا آمده بود. ادموند گرچه زاده روستا بود اما از لحاظ تربیت و جایگاه اجتماعی بی شک بسیار بالاتر و پخته‌تر از جوانان امروزی بزرگ‌ شده در شهرها بود. پدرش ویلیام پارکر از مردان سرشناس و اصیل، یک عمارت بزرگ به نام خانوادگی شان (عمارت پارکر) و تعداد زیادی زمین کشاورزی در آن حوالی داشت که در نوع خود جزء خانواده‌های بسیار ثروتمند و با نفوذ انگلستان به‌حساب می‌آمد اما این رفاه و ثروت باعث نمی‌شد که در زندگی به‌دور از انصاف و عدالت با زیردستان خود رفتار کند. ویلیام خیلی زود پدر شده بود، در سن ۱۸ سالگی عاشق یکی از نوادگان مؤسس مدرسه قدیمی دهکده، ماری برگز شد، مدرسه‌ای که در سال ۱۸۶۰ توسط ویلیام برگز تأسیس گردیده بود و چون هر دو خانواده جزء خانواده‌های خوش‌نام و با اصالت منطقه بودند و از صمیم قلب رضایت به این وصلت داشتند، این دو جوان خیلی زود باهم ازدواجکردند. ثمره این ازدواج در فاصله‌ای حدود یک سال بعد یعنی سال ۱۹۸۲ به دنیا آمد، ادموند پارکر. دوران بارداری و زایمان برای مادر ادموند به دلیل سن کم و ضعف بدنی زیاد به‌سختی طی شد. پزشک بارداری مجدد را برای او قدغن و اعلام کرده بود که در صورت توجه نکردن به توصیه‌هایش ممکن است جان مادر و جنین هر دو به خطر بیفتد. ویلیام که حتی تصور یک‌لحظه زندگی بدون همسرش را نداشت، این توصیه را جدی گرفت و هرگز حتی به فرزند دیگری فکر هم نکرد..... 📚 رمان تالیف آمنه پازوکی 🍃با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن‌ شود... @emamzaman_12
دارم‌یقیـن‌ڪہ.. روز وصـال‌تـ🌺ـو‌می‌رسد ذکرلبـم‌شده‌ڪہ‌الهےببینمت.. ✨...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثاقَ اللّٰهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ... سلام بر تو ای پیمان خدا که آن را برگرفت و استوارش کرد...✋ 📆 ۱۶ روز مانده تا میلاد امام زمان 🎊 【 @emamzaman_12
💠 حکمت های نهج البلاغه 📋موضوع:کفاره ی گناهان 🌸امام علی علیه السلام در این سخن نورانى اشاره به بعضى از کفارات گناهان بزرگ مى کند; کفاره اى که مى تواند آن گناه را جبران نماید. مى فرماید: «از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است». ۲۴ 【 @emamzaman_12
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روش‌های دوستی با امام زمان ارواحنافداه...😍 @emamzaman_12
یامَن یُعطی مَن سَئَلَهُ🦋 ای آنکه می بخشد هرکه را سوال کندازاو🙂♥️ دعایِ هر روز🌙 🌱 【 @emamzaman_12
تازه میخواست دلم؛ سرخوش گردد خبر آمد که حسین بن علی راهی شد 💔 🏴28 سالروز خروج امام حسین (ع) از مدینه به سوی مکه (60 ق)🥀 【 @emamzaman_12
🌹امام حسین علیه السلام در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم: تا می توانید درباره فرزندم مهدی سخن بگویید و قلم فرسایی کنید. مهدی ما در عصر خویش مظلوم است. 📗صحیفه مهدیه ص ۵۲ 🌸 【 @emamzaman_12
⭕️ اختلاف شدید بین یهود 🔹مسیحیان به لحاظ تاریخی با یهود مشترک هستند؛ یعنی پیشینه تاریخی شان یکی است. در واقع بزرگان یهودیت همان بزرگان مسیحیت هستند. 📚 متی باب۱۵، آیه۱۷ 🔺اما آیا حضرت عیسی، همان منجی و موعودی بود که در کتب اشعیا، ذکریا و دانیال مطرح شده؟! 🔹بعضی یهودیان معتقد بودند حضرت عیسی، ماشیح و منجی ست اما بعضی از آنها این را نپذیرفتند، به همین دلیل حضرت عیسی و پیروانش را مورد آزار شدیدی قرار دادند!! در حقیقت بر سرِ دار شدنِ عیسی، کار همین کاهنان یهود بود... ۱۱ ♥ 【 @emamzaman_12
⭕️افتخار کنیم به چنین صاحبی... 🔹عالم فاضل، علی بن عیسی اربلی، صاحب کتاب کشف الغمه می گوید: ابن عطوه حسنی بیمار بود و پزشکان از علاجش عاجز بودند، او از پسرانش آزرده بود و مدام میگفت: تا صاحب شما مهدی نیاید و من را از این بیماری نجات ندهد، شما را تصدیق نمی کنم و به مذهب شما نمی آیم. 🔹شبی، همه پسرانش یکجا جمع بودند که فریاد پدرشان را شنیدند که می گوید بشتابید! وقتی به نزد پدر رفتند، گفت: بدوید و صاحب خود را دریابید که همین لحظه از پیش من رفت. ولی پسرانش هر چه دویدند کسی را ندیدند و برگشتند. 🔹نزد پدر که رسیدند پرسیدند: چه بود؟ گفت: شخصی نزد من آمد و گفت: یا عطوه! من صاحب پسران توام, آمده ام که تو را شفا دهم و بعد از آن دست دراز کرد و بر موضع درد من دست مالید، چون به خود نگاه کردم اثری از بیماری در خود ندیدم. سید عطوه حسنی مدت های مدید زنده بود و با قوت و توانایی زندگی کرد. 📚 منتهی الامال؛ باب۱۴؛ ص۱۳۳۲ ۲۶ ♥ 【 @emamzaman_12