eitaa logo
اباصالح المهدی(عج)♡
111 دنبال‌کننده
368 عکس
44 ویدیو
0 فایل
💫🌟اللهم عجل لولیک الفرج🌟💫 به کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خوش آمدید🌷 جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیگر گناه نکنیم ❌ ✅ #ظهور_نزدیک_است ⚡کپی با ذکر #صلوات مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
✍عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود. روزی به آبادی دیگری رفت عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟ گفت: نه. گفت: فلان عابدبود، نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد. نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد، وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی نان دادی! 🔅امام جعفرصادق(عليه‌السلام): عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند. 📚اصول کافی، ج 3، ص 26 ✅ @EmamZaman_313_ir
✨﷽✨ 🌼همهٔ آنان را خواهی دید ✍خیلی دوستدار اهل بیت بود؛ وقتی رسول خدا از دوازده جانشین خود نام بردند در حسرت دیدار همهٔ آنان بود و اشک می‌ریخت. رسول خدا فرمودند: «ای سلمان! تو و کسانی که همانند تو باشند و ولایت آنان را از روی شناخت حقیقی داشته باشند، همهٔ آنان را خواهید دید.» این خبر مسرّت‌بخش اشک شوق سلمان را جاری ساخت و پرسید: «ای رسول خدا! کِی؟» حضرت فرمودند این آیه را بخوان: «پس هنگامی که (زمان ظهور) وعدهٔ (عذاب و انتقام ما به کیفر) نخستین فسادانگیزی و طغیان شما فرا رسد، بندگان سخت‌پیکار و نیرومند خود را بر ضد شما برانگیزیم، ...آنگاه (پس از مدتی) شما را به روی آنها برگردانیم و بر آنها غلبه دهیم...»*۱ یعنی زمانی خواهد آمد که حجت‌های الهی و مؤمنان خالص، رجعت خواهند کرد. سلمان می‌گوید: «از نزد رسول خدا برخاستم در حالیکه (از شدت خوشحالی) دیگر برایم مهم نبود مرگ به سراغم بیاید یا من به سراغ مرگ بروم»*۲ باید دید سلمان چه ویژگی داشت که حضرت فرمودند: «ای سلمان! تو و کسانی که همانند تو باشند، ... همهٔ آنان را خواهید دید.» یکی از مهمترین ویژگی‌هایش عشق و ارادت به رسول خدا و اهل بیت طاهرینش و اطاعت و پیروی از آنها بود. 📚 ۱. سوره اسراء، آیه ۵ و ۶ ۲. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۴۳ ✅ @EmamZaman_313_ir
📚 "راه حلی برای گناه نکردن" جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد: من جوان هستم اما نميتوانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم، چاره ام چيست؟ عالم كوزه‌اي پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيز از كوزه نريزد... به يكي از طلبه‌هايش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همه‌ي مردم او را كتك بزند. جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي عالم از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟ جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم. 💥عالم هم گفت: حكايت انسان مؤمن هم همین است مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب جهنم بیم دارد ✅ @EmamZaman_313_ir
🌸🍃🌸🍃 آورده اند ڪه پدری از رفتار بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت ڪرد، و بگفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر ڪردم ،... فرزند افسوس که آدم شدنت را امیدی نیست..... ..پسر رنجید و ترڪ پدر ڪرد، و در پی مال و منال و سلطنت چند سالی ڪوشید وتحمل رنج ڪرد.... عاقبت پسر به سلطنت رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود را به رخ او بکشد، ...چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو ڪرد و بگفت : اینڪ جایگاه مرا ببین ، یاد آر ڪه روزی بگفتی ،هر گز ادم نشوم ، اینڪ من حاکم شهر شده ام.... پدر بی تفاوت روی برگرداند و بگفت : من نگفتم ڪه تو حاڪم نشوی من بگفتم ڪه تو ادم نشوی ✅ @EmamZaman_313_ir
📚 خداوند همواره ناظر اعمال ماست... ✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند. سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت: «هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد. 📚معارف اسلامی، شماره ۷۷ ✅ @EmamZaman_313_ir
📚 علامه حسن‌زاده آملی 📜زنى ديدم پسرش مُرد، برخاست چشمش را بست و او را پوشاند و گفت جَزع و گريه چه فائده دارد؟ آنچه را پدرت چشيد تو هم چشيدى و مادرت بعد از تو خواهد چشيد، بزرگترين راحت‌ها براى انسان خواب است و خواب برادر مرگ است؛ چه فرق میكند در رختخواب بخوابى يا جاى ديگر، اگر اهل بهشت باشى مرگ بحال تو ضرر ندارد و اگر اهل نارى زندگى بحال تو فايده ندارد، اگر مرگ بهترين چيزها نبود، خداوند پيغمبرِ خود را نمی‌ميراند و ابليس را زنده نمى‏‌گذاشت... 📚هزار و یک نكته ✅ @EmamZaman_313_ir
🌸🍃🌸🍃 دو برادر بودند كه يكي از آنها معتاد و ديگري مردي متشخص و موفق بود. براي همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتي متفاوت داشته اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است. او هم يك معتاد بود. خانواده اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام. از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است. من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم. طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد... ✅ @EmamZaman_313_ir
📚 خیلی خیلی زیباست 👇 ✍مردی بود قرآن می‌خواند و معنی قرآن را نمی‌فهمید . دختر کوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن می‌خوانی بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت : سبدی بگیر واز آب دریا پر کن وبرایم بیاور.. دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند. پدر گفت : امتحان کن..دخترم. دختر سبدی که درآن زغال می‌گذاشتند گرفت ورفت به طرف دریا وامتحان کرد ، سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ، ولی همه آب ها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند. پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد . پدرش گفت : دوباره امتحان کن. دخترکم . دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد . برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت : که غیر ممکن است... پس پدر به او گفت : سبد قبلا چطور بود؟ اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت : بله پدر ، قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ، ولی الآن سبد پاک وتمیز شده است. پدر گفت : این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام می‌دهد . پس دنیا وکارهای آن قلبت را از کثافت ها پر می‌کند ، خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک می‌کند ، حتی اگر معنی آنرا ندانی... خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی و درونی ، با خواندن قران پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان می‌دهد... ✅ @EmamZaman_313_ir
📚 🌿🤲🏼کارآموزی، پس از یک مراسم طولانی و خسته‌کننده دعای صبحگاهی در صومعه، از پدر روحانی پرسید: 🌟«آیا همه این نیایش‌ها که به ما یاد می‌دهید، خدا را به ما نزدیک می‌کند؟» ⭐️پدر گفت: «با سوال دیگری، جواب سوالت را می‌دهم. آیا همه این نیایش‌ها که انجام می‌دهی باعث می‌شود که خورشید فردا طلوع کند؟» ❓کارآموز گفت: «البته که نه! خورشید طبق یک قانون کیهانی طلوع می‌کند.» ✅پدر روحانی گفت: «جوابت را گرفتی! خدا به ما نزدیک است. چه دعا بخوانیم و چه نخوانیم.» 🔍شاگرد عصبانی شد و گفت: «یعنی می‌گویید تمام این دعاها بی‌فایده است؟» 🎁پدر گفت: «نه. همانطور که اگر صبح زود از خواب بیدار نشوی، طلوع خورشید را نمی‌بینی، اگر دعا هم نکنی، با این که خدا همواره نزدیک است، اما هرگز متوجه حضورش نمی‌شوی!؟؟ ✅ @EmamZaman_313_ir
📚 در زمان پهلوی می‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس، شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب می‌شد، به اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار می‌خریم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود. هيچ‏كس به‌جز مرحوم آیت الله حسینعلی راشد تربتی اعتراض نكرد، 🔻 اين جريان خيلى بر مسؤولين گران آمد و گفتند: ✨فقط یک آخوند، اعتراض كرده، بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند تا به بهانه این اعتراض او را تحقیرش نمايند. نزد ایشان آمدند، بعد از سلام و احوال‏پرسى پرسيدند اعتراض شما چيست؟ ✨🌹گفت: حقيقتش اين است اين خانه را من سال‌ها قبل و به قيمت خيلى كم خریده‌ام و در اين مدت‌زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد کرده‌اید، زياد است! من راضى نيستم از بیت‌المال مردم قيمت بيشترى براى خانه‌ام بگيرم. 💎بهت و تعجّب همه را فراگرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقلیت‌های دينى بود، از جا برخاست و مرحوم راشد را بوسيد و گفت: اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شد. 📚با اقتباس و ویراست از کتاب جرعه‌ای از دریا ✅ @EmamZaman_313_ir
🍀🌴 سرخ پوست ها داستان عقابی را میگویند که وقتی عمرش به آخر نزدیک شد، چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد ! نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است... آنگاه عقاب است و دوراهی : بمـیرد یا دوباره متولد شود ولی چگونه ؟؟ عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا نوکی جدید بروید . با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا چنگال نو درآید ! و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند . این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند... برای زیستن باید تغییر کرد ، درد کشید... از آنچه دوست داشت گذشت. عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد . یـــــا بايد مُرد... انتخاب با خودِ توست... ✅ @EmamZaman_313_ir
🌸🍃🌸🍃 نقل شده كه شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟ گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به  آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند. چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅ @EmamZaman_313_ir