هدایت شده از کشکول مذهبی
دارد تمام می شود آقا عزای تو .... 2
*درد دلم اینه آخر ماه محرمی*
دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم 2 محرم برای تو
*آقا ، یه بار دیگه عاشورا اومد و رفت من بودمو نمردم و دیدم .... حسین .... مولای من .....*
شبهای آخر است ، گدا را حلال كن
این هم بساطِ نوكر بی دست و پای تو
*آقا محرم تموم شد،اما دارد به شام میرسد ..."تازه انگار فصل گریه از راه میرسه،فصل گریه داره شروع میشه*
دارد به شام میرسد از راه قافله 2
تازه رسیده نوبت تشت طلایتان ....
*حالا که به اینجا رسیدیم،اجازه میدید آخر ماهی این روضه رو بخونم،جایی که حضرت هی بارها میفرمود : الشام ... الشام"(آقا شام چی به روزتون آوردن؟قصه ی مجلس چی بود؟خود امام سجاد میفرماید اومدن یه طناب آوردن،یه سر طناب و به گردن من بستن" سید ها ببخشن" یه سر طنابو به گردن من محکم گره زدن،سر دیگه ی طنابو به بازوی عمه ام زینب" (رحمت خدا بر این ناله ها) بین من و عمه،این طناب رو یکی یه دور، گردن بچه های کوچولو دور زدن .... این طناب و میکشن به زور میبرن ..." پای بچه ها پر تاوله ..." میخوردن زمین ..." حالا چیجوری بلند میکنن بچه ها رو؟بچه های یتیمه داغ دیده،خسته با پای زخمی می افتادن" شلاقا رو میچرخوندن و میرسیدن ..."گفتم و التماس دعا*
خودم دیدم کودکی زیر تازیانه ها دست و پا میزد
*شبای آخر بریم در خونه خواهر امام رضا(ع)" یا حضرت معصومه ببخشید ، گل بارون کردن حضرت رو ..."
وقتی آوردن بی بی رو تو گل محله های شهر قم" تو خونه ی سادات خزرجی ، موسی ابن خرج بهش جا دادن، تو تاریخ قم نوشتن 17 روز بی بی تو شهر قم زنده بود،حتی اجازه نمی دادن مردها از تو کوچه رد بشن ..."می گفتن اینجا ناموس علی داره استراحت می کنه" شما نامحرمید برید یه جای دیگه رد شید ..." میگه ناموس علی تو این شهر بود مردا رو از تو کوچه شم راه ندان، الهی بمیرم برا خانوم علی ...."که یه عده نامرد اومدن،گفت چنان لگد به در زدم ...*
صدای ناله ی او را زپشت در شنیدم من
*ای وای از آون آقازاده ای که دید یه هیولا اومد ...." هی مادر عقب میره ....*
الهی بشکنه 2 دست مغیره .....
برو ، برو گمشو تو از دور و بر من
چه می خواهی زجان مادر من ....
*قربون این ناله ها برم ...*
برو ، برو گمشو تو از دور و بر من
چه می خواهی زجان مادر من ....
*انقد برات بگم ، بال میزد آقا ....*
نزن ، نزن که مادرم از پا نشسته. @asharmadahiii
.
#روضه و توسل بسیار جانسوز امام حسین _ ویژۀ شب جمعه و ایام اسارت خاندان آل الله
┄┅═══••↭••═══┅┄
می خوام فریاد بزنی امشب بلند بلند برا ارباب گریه کنی .. پیغمبر سفارش کردن به دخترشون که نگران نباش. (می خوای بی بی رو از نگرانی در بیاری؟ آی نوکرِ امام حسین می خوای بی بی رو از نگرانی در بیاری؟) پیغمبر فرموده باشن : دخترم از امتِ من یه عده ای میان اونا برا حسینت بلند بلند گریه می کنن ...
رفته بودم سر بازار لباسی بخرم ...
*یا الله یا الله .. ببینم حقشو ادا میکنی یا نه؟ ...*
رفته بودم سر بازار لباسی بخرم
یادم آمد تنِ عریانِ اباعبدالله ...
*آخ بمیرم برات ... دو بیت دیگه منو کمک کن با نفس خستم ولی تو همه جوره داد بزن میخوام شعر بخونم امشب روضه بخونم*
علتِ سوختنِ چوب در آتش این است
چوب ها خورده به دندانِ اباعبدالله
آه از شامِ غریبان ...
*(آه که بلدی بکشی؟) فرمود آه میکشی ثواب تسبیح داره ... اونایی که اشک ندارن بگن آه حسین ....*
آه از شام غریبان که به صحرا افتاد
شعله بر دامنِ طفلانِ اباعبدالله ...
شاعر: #رضا_رسول_زاده
*دلت آماده شده می خوام روضه بخونم .. بسم الله الرحمن الرحیم .. بریم در خونه ارباب*
ناله بزن با ناله از گودال لشکر را ببر
زینب بیا این شمرِبا پا رفته منبر را ببر ...
*جان .. جان .. بعضیا فهمیدن من چی میگما ...*
چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن
از زیر دست و پایِ این مردم برادر را ببر ...
*من دیگه نمیخوام مقدمه بچینم حرف آخرمُ میزنم یا الله ...*
این فرصتُ پیش آمده دیگر نمی آید به دست
دامن کشان دامن بیاور با خودت سر را ببر ...
ناله بزن ...
*خوب شد تاریک کردینا اون لحظه هم کربلا هوا تاریک شد دیگه زینب ندید .. اون لحظه ای که اسبا میومدن .. آی حسین ...*
ناله بزن فریاد کن اما همش بی فایده س
این شمر از این از اینجا نخواهد رفت مادر را ببر
ای لشکر بی آبرو اینگونه عریانش نکن
پیراهنش را بر زمین بگذار معجر را ببر
*امافیکم مسلم؟... یه نفر نیست بهش آب بده .. ای لشکر بی آبرو ... نهیب زد بی بی : اما فیکم مسلم؟... تا ابن سعد شنید روشو برگردوند. گفت آی نامرد ، مگه نمی بینی پسر پیغمبرِ ؟.. دارن اینطوری میکشن ....*
ای لشکر بی آبرو اینگونه عریانش نکن
پیراهنش را بر زمین بگذار معجر را ببر
*همه شعر یه طرف این یه بیت یه طرف*
انگشتری که ضربه خورده در نمی آید زدست
جایش النگوی منو این چند دختر را ببر ....
ای حسین ... یا اباعبدالله ...
من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام
*چرا میگه شلوغی ؟ .. چون داره می بینه یه عده از این طرف دارن میرن سمت خیمه ها .. یه عده دارن اسباشون نعل میزنن .. یه عده تو گودال ریختن .. یه عده سر بقیه پیکرا می خوان غنیمت جمع کنن ... زینب اون وسط مونده ... گفت داداش :*
من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام
از بین نامحرم بیا عباس خواهر را ببر ...
پیش من نیزه ها کم آوردند
به خدا سر نمی دهم به کسی
غیرت اللهِ من خیالت جمع
من که معجر نمی دهم به کسی
دارم میرم داداش ... خیالت جمع من که معجر نمی دهم به کسی ...*
تو اگر که اجازه ای بدهی
خویش را پهلویت می اندازم
اگر این چنتا عقب بروند
چادرم را رویت می اندازم
چقدر می روند و می آیند
فرصت زخم بستن من نیست
آمدم درد دل کنم با تو
جا برایِ نشستن من نیست ...
گفت داداش :
جلویش را بگیر تا بلکه
دستم از رو سرم بلند شود
*آخه دست گذاشته بود رو سرش یا جدا یا رسول الله صلّى عليك ملائكة السماء هذا الحسين بالعرا مرمَّل بالدما مقطع الأعضا، وبناتك سبايا ... ای حسین ...*
جلویش را بگیر تا بلکه
دستم از رو سرم بلند شود
تو که شمر را نمیکنی بیرون
پس بگو مادرم بلند شود ...
ناله بزن بگو حسین ......
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
#گریز
زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...."
یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...."
خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '"
این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزد، غریب مادر حسین
.
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
.
#نوحه_سنتی
#سینه_زنی_امام_حسین_ع
#اسارت
بساط عزا گشته برپا
ز داغ عزیزان طاها
خزان شد گلستان حیدر
ز جور و ستمهای اعدا
تنِ کودکان ، سوزد از تب
شده روزشان تیره چون شب
امان از دل ، عمه زینب 2
ازاین سوگ عظما , شده دیده دریا
واویلا 4
ز آه و فغان یتیمان
بود حال زینب پریشان
شده روی نیزه نمایان
سر بی تن جان نثاران
رباب از غم ،، داغ اصغر
کند شیون و ،، می زند سر
رقیه ز هجران بابا
توانی ندارد به پیکر
از این سوگ عظما ، شده دیده دریا
واویلا 4
شده کاروان اسیران
روان جانب شام ویران
رود دخت حیدر رساند
به عالم پیام شهیدان
دلش پر ز خون ،، گشته از غم
بود دیده تر،، قامتش خم
ز بعد حسین و ،، ابوالفضل
شده خسته و سیر از عالم
از این سوگ عظما ، شده دیده دریا
واویلا 4
ز لبهای محبوب یزدان
رسد صوت آیات قرآن
غبار غریبی و ماتم
نشسته به رخسار طفلان
بود روی نی ،، ماه زینب
چراغ شب ،، راه زینب
شده «سیدش» دیده گریان
ز درد و غم و آه زینب
از این سوگ عظما ، شده دیده دریا
واویلا4
#صلوات
👇
.
|⇦•کاش تا خیمۀ سبزت برسد..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج مهدی سلحشور•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کاش تا خیمۀ سبزت برسد فریادم
من از آن روز که در بند توام آزادم
عاشقم دستِ خودم نیست بگو تا چه کنم
دل به یک یوسفِ گم گشتۀ زیبا دادم
باز من ماندم و پروندۀ امضا نشده
کاش با یک نظرِ لطف کنی دلشادم
شدم آن تیر که در چله ای از وسوسه هاست
شده ام صید و گناهان جهان صیادم
عافیت در دلِ من راهِ بصیرت بسته
شد هوس جایِ تو موعودِ منو میعادم
در دلم ذوقِ گناه و به لبم نام شماست
بندۀ بی صفت و هر چه که بادآبادم
تشنه رویِ توام رفعِ عطش می خواهم
گفتم از تشنگی و یاد لبی افتادم
بعد یک عمر حسین است فقط ذکر لبم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
نام تو حرز نجات است مبادا برود
در سرازیریِ قبر اسم شما از یادم
ــــــــــــــــــ
#حاج_مهدی_سلحشور
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا #امام_زمان
#ویژه_ایام_محرم
👇
.
#پنجم_صفر
شب سوم...حضرت رقیه سلام الله علیها
آمدی بابای خوبم آمدی ای میهمانم
دیده بگشا و نظر کن من یتیمی نیمهجانم
جای آغوش تو بابا
روی دیوار خرابه سر گذارم
آرزویی غیر رویت را ندارم
امشب از شوق وصالت بی قرارم
واویلا یا حسین واویلا
روی لبهای کبودت، از دو چشمم آب ریزم
آیه خواندی جای بوسه، خیزران خوردی عزیزم
می زنم بوسه گلویت
بوسه بر آن حنجره از کین بریده
راس بابا دامن دختر که دیده
دختری کم سن ولی مویش سپیده
واویلا یا حسین واویلا
دختر زار و حزینم، ای شبیه مادرمن
من فدای زخم پایت، ای سه ساله دختر من
کربلا و کوفه و شام
من جدا یک لحظه ایی از تو نبودم
از روی نیزه هوادار تو بودم
لاله ی زخمی و مجروح و کبودم
واویلا یا حسین واویلا
نیم از عالم خاک
حسین کریمی نیا
#شب_سوم_محرم
.👇
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#شام #دروازه_ساعات
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#علیرضا_خاکساری
▶️
از دم دروازه معلوم است بد تا میکنند
خیره سر هایی که زینب را تماشا میکنند
گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب
دور بی بی های روی ناقه بلوا میکنند
شمر با اعوان و انصارش دوباره میرسند
کربلای دومی را باز برپا میکنند
شهر را مانند روز عید آذین بسته اند
با صدای پای هر رقاصه غوغا میکنند
تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود
زرگران بالاتفاق این پا و آن پا میکنند
کاش تنها سنگ باشد روی پشت بام ها
میزنند آیینه را با هر چه پیدا میکنند
دختران قافله با ذکر وا أماه خود
پای زهرا را میان کوچه ها وا میکنند
آستین پاره ای دارند جای روسری
باهمان هم_ آه_ ناچارا مدارا میکنند
در میان این حراجی پیش چشمان رباب
بر سر گهواره ی شش ماهه دعوا میکنند
نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه ها
بوسه هایی هدیه بر لبهای بابا میکنند
داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست
خیزران ها هم چه کاری با جگرها میکنند
⏹
بسمالله الرحمن الرحیم
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#قاسم_نعمتی #شام
▶️
دم دروازۀ ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمه سادات خدا رحم كند
محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلويِ پاره تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
.
#حضرت_زینب #_سلام_الله_علیها
سالار زینب کو علمدارت.....
برادرم... حق نگهدارت .....
تو حسین منی...نور عین منی...
برادر من زینبم زینب
از غصه ی تو جان رسید بر لب
بنگر مرا تو از فرازِ نی
دشمن زند بر دخترانت هِی
تو حسین منی ... نور عین منی
یکسر بزن بر خواهرت یارم
بی یار و بیکس بی علمدارم
زینب کجا وُ سلسله زنجیر
ای جان خواهر بی تو میشم پیر
بزم شرابُ ناسزا بر ما
وای از یزیدُ چشم و نامردا
تو حسین منی نور عین منی
چیکار کنم با ناکسان پست
چشمای هیزُ مردمای مست
خواندندُ ما را خارجی ای ولی
گریه م گرفته ناله ام های های
خاکستر از بام بر سرم ریزند
آخه چقدر این مردما هیزند
بلبل بگو گل بگو رمز گلزارت برادر حق نگهدارت..
برادر حق نگهدارت...
زین ماجرا سود چو پروانه سوزد دل جانم حسین جانم......
تو یوسفی من خریدارت برادر حق نگهدارت....
دیگر نمانده گل به گلخانه بنشین زنم به موی تو شانه ....
کر همسفر گردم به مراهت ....
برادر حق نگهدارت..
در شام غم شوری به پا سازم .....
حاحات این جمع را روا سازم ..
شفای بیمارن بده جان جانانم ....
بردار حق نگهدارت ...
سالار زینب کو علمدارت ..
#اللهم_ارزقناه_زیارت_الحسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
روزآخرمحرم شام جمعه حضرت مهدی عج
#وداع_با_محرم
#امام_زمان
#حاج_رضا_یعقوبیان
تو که از داغ حسین غرق عزایی مهدی
اولِ ماه صفر شد، تو کجایی مهدی ؟
جان فدای تو و آن ناله و اشک و آهت
همگی منتظر دیدن روی ماهت
گرچه دوریم ز تو، بر تو همه مهمانیم
همه گریان تو وُ سوزِ غم هجرانیم
از غم هجر تو ای یوسفِ جان، دل خونیم
تا صف روز جزا ما به شما مدیونیم
بردن نام تو بر درد همه تسکین است
کار ما از تو گل فاطمیون تمکین است
برهمه از کرمت لطف وعنایت داری
نظر لطف، تو بر خیل گدایت داری
بسوی خسته دلان کعبه ی مقصود بیا آخرین منجی دین، مهدی موعود بیا
شیعه تنها شده ، ای یوسف زهرا برگرد
سوی ما منتظران ، کعبه ی دلها برگرد
از غم هجر تو بی صبر و شکیبم مولا
من سراپا همه درد و تو طبیبم مولا
باز من آمدهام دست تهی بر تو پناه
تا کنی از کرم ولطف بر این عبد نگاه
به حق غنچه ی پرپر زگلستان رباب
به من زار بده از کرم و لطف جواب
#شب_آخر_محرم
#حضرت_مهدی_ارواحنا_فداه
#مشهد_مقدس
https://eitaa.com/yaghubianreza/3276
.
بسم رب الحسین علیه السلام
🔶 من الغریب الی الحبیب 🔶
🔷 شبیه، زمزمه یه نامه
نامه ای که رو صفحش، اشک آقامه
صدایی، ما رو به اینجا خونده
تک تک این دلا رو، اینجا کشونده
بعد یه سال حسرت، این دل بی طاقت
مثل حسینیه میشه
کاشکی فدایی شیم، کربُبَلایی شیم
با تو بمونیم همیشه
نامه عشق تو، معطره به عطر سیب
بسم رب الحسین، من الغریب الی الحبیب
« لک لبیک ابی عبدالله »
🔷 شبیه، تلاطم یه پرچم
که بیقراره روی، قُبّه عالم
دوباره عاشقا بیقرارن
توو هیجان این عشق، آروم ندارن
دور همین پرچم، هم قسمند با هم
پیر و جوونا حسین جان
راه ما راه تو، نذر نگاه تو
زندگی ما حسین جان
پرچمت یا حسین، در اهتزازه تا ابد
پای این پرچمیم، با ذکر یا علی مدد
« لک لبیک ابی عبدالله »
🔷 شبیه اشکای پیرغلامت
که جاری میشه وقت بردن نامت
توی عرش مادری اسمتو بُرد
باز دل ما رو سوی کربلا آوُرد
اومده باز راه، لشکر ثارالله
تحت لوای اباالفضل
اذن دخول ما، توو حرم سقا
روضه برای اباالفضل
پیرغلام تو بود، دلاور ام البنین
هر جوری شد نذاشت، علم بیفته رو زمین
« لک لبیک ابی عبدالله »
🌷 شاعر و نغمه پرداز: محمدرضا رضایی 🌷
#محرم_الحسین_علیه_السلام
#ما_ملت_امام_حسینیم
#پناهیان_تنهانیست
📝 #غریب_آقا
🖊 #شور
🖊 #عصر_عاشورا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"
غریب آقا
تو رو کشتن چجوری کشتن نگران کشتن حسینو
غریب آقا
تورو کشتنت یه عده نانجیب آقا
بمیرم برات که موندی بی حبیب آقا
توی قتلگاه پیچیدش عطر سیب آقا
با پا میزد
یه حرومی ضربه هاشو از قفا میزد
مادرش یه گوشه ای تو رو صدا میزد
تو جواب یه پیرمردی با عصا میزد
جفا کردن
با لبای تشنه راس تو جدا کردن
همه عقده ها شونو سر تو وا کردن
تیرو نیزه هارو تو تن تو جا کردن
سرو بردن
بمیرم که یادگار مادرو بردن
نانجیبا پیرهن و انگشترو بردن
روی نی سر علی اصغرو بردن
جنایت شد
توی خیمه های عمه ها قیامت شد
به مخدرات و اهل بیت جسارت شد
قسمت زنا و بچه ها اسارت شد
کتک خوردن
هر جایی که اسمتو به زیر لب بردن
رو بروی نیزه تو عمه ها بردن
زن و بچه تو رو غریب گیر آوردن
📝 #غریب_آقا
🖊 #شور
🖊 #عصر_عاشورا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"
غریب آقا
تو رو کشتن چجوری کشتن نگران کشتن حسینو
غریب آقا
تورو کشتنت یه عده نانجیب آقا
بمیرم برات که موندی بی حبیب آقا
توی قتلگاه پیچیدش عطر سیب آقا
با پا میزد
یه حرومی ضربه هاشو از قفا میزد
مادرش یه گوشه ای تو رو صدا میزد
تو جواب یه پیرمردی با عصا میزد
جفا کردن
با لبای تشنه راس تو جدا کردن
همه عقده ها شونو سر تو وا کردن
تیرو نیزه هارو تو تن تو جا کردن
سرو بردن
بمیرم که یادگار مادرو بردن
نانجیبا پیرهن و انگشترو بردن
روی نی سر علی اصغرو بردن
جنایت شد
توی خیمه های عمه ها قیامت شد
به مخدرات و اهل بیت جسارت شد
قسمت زنا و بچه ها اسارت شد
کتک خوردن
هر جایی که اسمتو به زیر لب بردن
رو بروی نیزه تو عمه ها بردن
زن و بچه تو رو غریب گیر آوردن
.