eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
(سلام الله علیها) در نقل دیگر آمده است : هنگامى که زن غساله ، بدن حضرت رقیه (سلام الله علیها) را غسل مى داد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت : سرپرست این اسیران کیست ؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود: چه مى خواهى ؟ غساله گفت : این دخترک به چه بیمارى مبتلا بوده که بدنش کبود است ؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) پاسخ فرمود: اى زن ، او بیمار نبود، این کبودی ها آثار تازیانه ها و ضربه هاى دشمنان است. طبق بعضى روایات ، بعد از رحلت حضرت رقیه (سلام الله علیها) یزید دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پیراهن کهنه اش کفن کنند. زنان شام ازدحام کردند و در حالیکه سیاه پوش شده بودند براى بدرقه اهل بیت (علیهم السلام) از خانه ها بیرون آمدند. صداى ناله و گریه آنها از هر سو شنیده مى شد و با کمال شرمندگى با اهل بیت (علیهم السلام) وداع نمودند، و با کاروان اهل بیت (علیم السلام) پیدا بود، مردم شام گریه مى کردند. زینب کبرى (سلام الله علیها) از این فرصت استفاده هاى بسیار کرد. از جمله اینکه هنگام وداع ، ناگاه سر از هودج بیرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود: اى اهل شام ، از ما در این خرابه امانتى مانده است ، جان شما و جان این امانت . هرگاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است ) آبى بر سر مزارش بپاشید و چراغى در کنار قبرش روشن کنید😭😭😭 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
چیزی میمونه،بعد عبیدالله ملعون به این لب ها زده. چه جوری این بچه بابا رو شناخته؟…..بوی پیراهن، بوی بابا. از همون مجلس یزید ملعون همون جور که بوی پیراهن یوسف را از فرسنگها حضرت یعقوب حس میکرد.بچه اگر عطر و بوی معنوی بابا رو حس نمیکرد بهونه نمی گرفت.توی جنگ زیاد پیش می اومد،بعضی از این رزمنده ها سحر می رسیدند،دو و سه نصف شب برا مرخصی می اومد.تا می رسید می دید زنش،مادر زنش، مادرش گریه می کردند،یه جور دیگه بودند.می گفت:بابا من که اومدم چرا گریه میکنید؟کسی شهید شده؟نه ..بعد زنه میگفت:دیدی گفتم یه خبریه، این بچه از سر شب چقدر بهونه گرفت. هی می گفت:بابا بابا، معلوم شد باباش داشت می اومد. سر و که آوردند تو خرابه همه به هم گفتند،یه خبری بود هی میگفت: بابا. مجلسی علیه الرحمه می نویسه:وارد شدند همه رو زدند.آخه تو باشی می ذاری سر بریده رو جلو بچه ات بذارند،جلو بچه ی برادرت بذارند. اومد جلو گفت:نمیذارم،زدند همه رو . اونی که باباش رو می خواست کو؟ بچه از یه گوشه گفت:منم. کسی رو نزنید،منم. بسه هر کی رو زدید. بابا نمی خوای من و ببری؟ ببین سر من چقدر کتک می خوردند.یه بار سرت رو بذار تو دامن یه بچه سه ساله،خودت رو بزن به خواب، بگو یه نفر بهش بگه سر شما رو از رو زانوش برداره بذاره زمین، ببین زورش میرسه؟ ببین زور بچه میرسه سر بلند کنه؟ اگر دیدی یه بچه ای تونست سر بریده رو برداره، بدون سر سبک شده….اللهم عجل لولیک الفرج… پیغمبر فرمود: اگه پسرت خورد زمین، نهایتاً کمکش کن از رو زمین پاشه، این مَرده باید مَرد میدان شه ولی اگه دختر خورد زمین بلندش کن دامنش رو بتکون،کمکش کن، می خواد مادر شه. بذار مهربونی ببینه. گفت:بابا چه خبر بود.؟هر کی رسید مارو زد. مگه تو چیکار کرده بودی؟ اسمت رو می بردیم می زدند… 😭😭😭 التماس دعا ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
بسم رب الحسین علیه السلام 🔶 من الغریب الی الحبیب 🔶 🔷 شبیه، زمزمه یه نامه نامه ای که رو صفحش، اشک آقامه صدایی، ما رو به اینجا خونده تک تک این دلا رو، اینجا کشونده بعد یه سال حسرت، این دل بی طاقت مثل حسینیه میشه کاشکی فدایی شیم، کربُبَلایی شیم با تو بمونیم همیشه نامه عشق تو، معطره به عطر سیب بسم رب الحسین، من الغریب الی الحبیب « لک لبیک ابی عبدالله » 🔷 شبیه، تلاطم یه پرچم که بیقراره روی، قُبّه عالم دوباره عاشقا بیقرارن توو هیجان این عشق، آروم ندارن دور همین پرچم، هم قسمند با هم پیر و جوونا حسین جان راه ما راه تو، نذر نگاه تو زندگی ما حسین جان پرچمت یا حسین، در اهتزازه تا ابد پای این پرچمیم، با ذکر یا علی مدد « لک لبیک ابی عبدالله » 🔷 شبیه اشکای پیرغلامت که جاری میشه وقت بردن نامت توی عرش مادری اسمتو بُرد باز دل ما رو سوی کربلا آوُرد اومده باز راه، لشکر ثارالله تحت لوای اباالفضل اذن دخول ما، توو حرم سقا روضه برای اباالفضل پیرغلام تو بود، دلاور ام البنین هر جوری شد نذاشت، علم بیفته رو زمین « لک لبیک ابی عبدالله » 🌷 شاعر و نغمه پرداز: محمدرضا رضایی 🌷
هدایت شده از دهکده آرامبخش
🌺کرامات امام حسین علیه السلام: ◼️قاتل کبوتران حرم حسین علیه السلام: عالم فاضل و مورد اطمینان، آقای حاج میزا اسماعیل نوه میزا احمد مجتهد تبریزی نقل می کند که شخصی از اهالی تبریز به نام آقای مشهدی حسین ساعت ساز تبریزی در یکی از حجره های صحن مطهر امام حسین علیه السلام به تعمیر ساعت مشغول بود و مهارت زیادی در این کار کسب کرده بود و پیش مردم اعتبار خوبی داشت. اتفاقاً به بیماری فلج مبتلا شد و زمین گیر گردید. مدتی معالجه کرد اما فایده ای نبخشید. بالاخره پزشکان جوابش کردند و خودش نیز از شفا نومید شد. مردم او از سرزنش می کردند که چرا با اینکه این بیماری قابل معالجه و درمان است، خودت را معالجه نمی کنی؟ در جواب گفت: از بهبود نومید شدم. سبب یاس و ناامید را پرسیدند، گفت: من در یکی از حجره های صحن حائر حسنی ساعت سازی می کردم. کبوتران حرم بسیار به آن حجره می آمدند و اسباب و وسایل مرا می شکستند و باعث اذیت و آزار شان کمتر شود. با این فکر، دانه ای را سوراخ نموده، نخ ابریشمی از آن گذارانیدم و یک سوی آن را به پایه صندوق اسباب خود بسته آن دانه را در میان حجره ای انداختم. هنگامی که کبوتری آن را چیده و می بلعید به خاطر آن نخ، دانه در گلویش گیر می کرد و چون نخ را به پایه صندوق بسته بودم، از پریدن حیوان جلوگیری می نمود. پس با این دام کبوتر را گرفته و نخ را قطع می کردم و در درون صندوق می گذاشتم و دام را برای کبوتر با خود به منزل می بردم و سر بریده، می خوردیم. مدتی گذشت. شبی امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم که با خشم و غضب رو به من کرده و فرمودند: این کبوتران از تو شکایت دارند، آنها را ناراحت نساز و اذیت نکن. تا این سخن را از حضرت شنیدم، ترسان و لرزان از خواب پریدم و از کار خود پشیمان گشتم و توبه نمودم. مدتی از این خواب گذشت تا اینکه نفس بداندپش و کافر کیش مرا فریب داد و با خود گفتم: خواب که اعتباری ندارد، به ویژه در احکام شرعی و مدتی کبوتران را شکار می کردم و می خوردیم پس از آن باز شبی از شبها امام حسین علیه السلام را در عالم خواب دیدم که این بار خشمگین تر از سابق به من نظر کردند و فرمودند: این کبوتران به ما پناهنده شده اند؛ گفته بودم که آنها را ناراحت نساز و گرنه من هم تو را ناراحت می کنم. باز هراسان و ترسان از خواب پریدم و پشیمان شدم و توبه کردم، ولی پس از مدتی دیگر، باز نفسم مرا گمراه ساخت و به من تلقین نمود که ما مجاورین نیز به در خانه آن حضرت پناه آورده ایم، پس چگونه می شود که حضرت کبوتران صحرایی را از ما منع نمایند و به سبب آنها ما را اذیت کنند؟ با این افکار باز به کار زشتم پرداختم و عیش را تجدید کردم و چون از این جریان مدتی گذشت به این بیماری دچار شدم و می دانم که این مرض و کسالت کیفر می باشد و شفایی در آن نیست. 📚چهل داستان از کرامات امام حسین علیه السلام ✍🏻مصطفی محمدی اهوازی‏ به دهکده آرامبخش بپیوندید👇🏻 https://eitaa.com/dehkadehrelax313
شب زیارتی🕊♥️ ╔═~^-^~═🥀🖤ೋೋ @abaabdellahelhosein ೋೋ═~💔🕊^-^~═╝
هدایت شده از خزینة الجواهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ما هیئت سکولار نداریم 🔹مقام معظم رهبری (مدظله العالی): ما هیئت امام حسین سکولار نداریم. هر کس علاقه‌مند به امام حسین علیه السلام دارد یعنی علاقه مند اسلام سیاسی است. 🚩 🤲🌷 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮      
. زمان خوف وخطر بوی سیب می آمد برای مرحم دلها طبیب می آمد نگاه کردم دیدم برای حفظ حرم میان هاله ای از نور حبیب می آمد به گاه آتش و خون بود و دشمنی قدار گروه فتنه گر و نانجیب می آمد درون حمله دون بر حرم خودم دیدم صدای نعره دشمن عجیب می آمد کنار قبر رقیه و عمه سادات برای فتح حرم با نهیب می آمد به قصد سیلی و شلاق و تازیانه زدن به جنگ دخترکانِ نجیب می آمد فضا پر شده بود از تعفن دشمن نگاه کینه و جنگِ صلیب می آمد زمان کشتن و کشتار و سر بریدنها سنان وشمر و حرامی قریب می آمد نوای دخترکانِ اسیر و درمانده فغان و زاری و امن یجیب می آمد دفاع از حرم یار حکم رهبر بود حسین با سندی از اریب می آمد دل مدافعان حرم با توکل و محکم از آن رسانه صدائی شکیب می آمد در آن فضای غبارین و فتنه ای سنگین سپاه کفر جهان با فریب می آمد نگاه کردم و خواندم به چشم بد خواهان شکار و فتح حرم عن قریب می آمد فقط مقصد دشمن حریم ایران بود که از حرم به حرم نانجیب می آمد دعای پاک حبیب و تمام مظلومان قبول گشت و به دست مجیب می آمد میان آن همه طوفان و متن بحرانها نوید نصرت و فتحاًقریب می آمد غبار فتنه شکست و حرم نمایان گشت حبیب قصه ؛ شهادت نصیب می آمد عبدالحمید شاملو *شاکر*✍ .
4_6010179936109727085.mp3
10.93M
🔊🔉نواهنگ فوق‌العاده محشر بسیار عالی و فوق‌العاده زیبای رویای بهشت با صدای مهدی رعنایی 🎼مگه باورم میشه من رو سیاه کجا بهشت بین الحرمین مگه باورم میشه میکشم نفس تو صحن پادشاه عالمین مگه باورم میشه معلومه هنوز منو دوستم داری امام حسین 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
بخش یازدهم - تک ( چه عزتی توی راه کربلا داری حسین ) - کربلایی حسین طاهری.mp3
12.65M
🏴 چه عزتی توی راه کربلا داری حسین اربعین برو بیا داری حسین تو به نوکرت وفا داری حسین من اربعینت امسال میخونم ان شاء الله کنار باب القبله اَ اَدخُلُ یا الله سلام اربابم امید قلب بی تابم سلام اربابم دلم گرفته دریابم سلام اربابم بیا یه بار توی خوابم ازت ممنونم تو روضه ی تو مهمونم زیر بارونم درست کنار ایوونم دارم میخونم سلام عزیز تر از جونم حسین جونم .... چه عزتی توی راه کربلا داری حسین موکبای با صفا داری حسین عاشقای بی ریا داری حسین این همه زواری که تا کربلا تو راهه لشکر میلیونی علی ولی اللهِ هواییم کرده هوای سرزمین تو دلم رو برده نوای دل نشین تو بگو که زندم تا روز اربعین تو به تو حساسم تویی مخاطب خاصم تو رو میشناسم تو کم نمیذاری واسم شب احساسم کنار کف العباسم حسین جونم چه عزتی توی راه کربلا داری حسین همه چیو از خدا داری حسین تو دلها همیشه جا داری حسین قسم به اشک و روضه تو هیئتا پاکم کن یک شب جمعه من رو تو کربلات خاکم کن تو عزت دادی بهم اهمیت دادی لیاقت دادی تو حُسن عاقبت دادی تو حاجت هامو توی حسینیه ات دادی اگه میبارم به عشقمون بدهکارم اگه غم دارم به زلف تو گرفتارم اگه سربارم ولی تو رو دوست دارم حسین جونم ....