💢عالم آل محمد کیست؟💢
@Porseman_channel
همه اهل بیت ع عیش العلم بوده اند و موت الجهل
📕الكافي/ ج8 / ص 386
همه اهل بیت ع معدن العلم و خزان العلم بودند
📙الأصول الستة عشر ص7
📒كتاب سليم بن قيس الهلالي / ج1 ص 16
⭕️همه عنوان عالم را داشته اند
لیکن در مورد امام رضا ع با توجه به فراهم شدن شرائط مناظره و عرض اندام در محافل مباحثه و مناظرات ؛ این لقب توسط پدرشان (به عنوان آینده نگری ) داده شده بود.
أن موسى بن جعفر ع كان يقول لبنيه هذا أخوكم علي بن موسى الرضا عالم آل محمد فسلوه عن أديانكم و احفظوا ما يقول لكم فإني سمعت أبي جعفر بن محمد غير مرة يقول لي إن عالم آل محمد لفي صلبك و ليتني أدركته فإنه سمي أمير المؤمنين علي ع
اسحاق بن موسى بن جعفر ميگفت: پدرم به فرزندانش ميفرمود: اين برادر شما على عالم آل محمد است، مسائل خود را از وى بپرسيد، و مطالب او را نگهدارى كنيد، من از پدرم جعفر بن محمد شنيدم مكرر ميگفت: عالم آل محمد صلى الله عليهم اجمعين در صلب تو است كاش من او را ميديدم، وى با امير المؤمنين همنام است.
📚 إعلام الورى بأعلام الهدى ص: 328
ابراهيم بن عباس گويد كه: من نديدم كه سؤال كرده باشند از امام رضا (ع) الا كه دانسته و جواب فرموده، و نديدم اعلم از او در آن وقت و عصر، و مأمون امتحان ميكرد آن حضرت را بسؤال از هر چيزى و آن حضرت في الفور جواب ميفرمود، و همه كلام و جواب و تمثل او انتزاعات از قرآن مجيد بود و در هر سه روز ختم قرآن ميفرمود و ميگفت: كمتر از سه روز ميتوانم ختم كردن و ليكن نميگذرم از آيتى الا كه در او فكر ميكنم كه در چه چيز نازل شده و در چه بابست.
📕كشف الغمة / ج3 ؛ ص156
مرويست از أبى الصلت عبد السلام بن صالح الهروى كه او گفت من نديدم اعلم از على بن موسى الرضا (ع) و هيچ عالمى نديدم الا كه شهادت ميكرد مثل شهادت من، و چون جمع ميكرد مأمون در مجالس بسيارى را از علماى اديان و فقهاى شريعت و متكلمين دوران پس آن حضرت غلبه ميفرمود از اول تا آخر ايشان كه تا كسى باقى نميماند كه اقرار بفضل او نميكرد و بقصور خود، و من شنيدم از آن حضرت كه ميفرمود كه: من مىنشستم در روضه رسول با علما در مدينه و ايشان در مسائل شروع ميكردند، و چون كسى از ايشان عاجز ميشد از مسأله اشارت بسوى من ميكردند بأجمعهم ميفرستادند بسوى من و حل آن ميكردم و جواب مسائل مشكله ايشان ميدادم.
📘كشف الغمة / ج3 ؛ ص158
@Porseman_channel
💢امام رضا ع ضامن آهو بوده شده است؟💢
@Porseman_channel
ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستانهای گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:
روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند.
اما آنچه که در منابع روایی معتبر در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است داستانی متفاوت و در عین حال معقول و موجه می باشد که علامه مجلسی (ره) آن را از برکات قبر آن امام همام دانسته و از آن به عنوان "برکات رضویه" یاد کرده است. ایشان این داستان را از کتاب شریف « عیون اخبار الرضا » تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل فرموده است، بدین ترتیب که:
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی که حاکم طوس بوده روایت کرده : « در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه متعرض زائران می شدم و لباس ها و خرجی و نامه ها و حواله هایشان را به ستیزه می ستاندم روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز هم چنان دنبال آهو می دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری پناهید و آهو ایستاد و یوز روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی شد هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی جست و از جای خود تکان نمی خورد ولی هر وقت که آهو از جای خود دور می شود یوز هم او را دنبال می کرد اما همین که به دیوار پناه می برد یوز باز می گشت تا آنکه آهو به سوراخ لانه مانندی در دیوار آن مزار داخل شد من وارد رباط ( تعبیر جالبی از مزار امام رضا علیه السلام در آن عصر) شدم و از ابی نصر مقری (خادم مزار) پرسیدم که آهویی که هم الان وارد رباط شد کجاست؟ او گفت: ندیدمش. آن وقت به همان جایی که آهو داخلش شده بود در آمدم و پشگل های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم .پس با خدای تعالی پیمانه بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان در نیایم و از آن پس هر گاه کار دشواری به من روی می آورد و گرفتاری پیدا می کردم بدین مشهد روی و پناه می آوردم... و هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد ....»
داستان آهو صددرصد مورد قبول شیخ صدوق (ره) قرار گرفته و ادنی شبهه در صحت آن به خاطر شریفش خطور نکرده است.
شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 285، جهان، 1378ق.
به هر صورت، ظاهراً اصل داستان و روایتی که سبب ملقب ساختن حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به «ضامن آهو» شده است، باید همین داستان باشد، و لا غیر؛ و به قراری که ملاحظه فرمودید، داستان کاملاً واقعی و موجه و معمولی به نظر میرسد.
@Porseman_channel
.
#زمزمه #واحد
#حضرت_زهرا(س)
#فراق_پیامبر (ص)
بعد تو بابا توی این دنیا فقط (علی رو دارم 2)
فقط خدا می دونه که کشته منو (غصه ی یارم 2)
شب و روزم با غم غربت عـلی میـاد و میـره
میشه بابا دعاکنی که خیلی زود (زهرا بمیره 2)
بدون تو قلب من شکسته جوونم اما جوون خـسـته
زمونه دست علی رو بسته
می بینم غریبی یارمو ای خدا اشکای دلدارمو
وقتشه کبوترم کن
**
رفتی تو ای یار من و یار علی (چشمم پر آبه 2)
چشمای من شرمنده ی روی گل (ابوترابه 2)
تو رفتی و مـزد من و تو کوچه ها بـا سیـلی دادن
علی میگه طاقت بیار ولی غمام (خیلی زیادن 2)
فراق تـو صبرمو ربـوده آخه کسی یار مـا نبوده
بابا ببیـن صورتم کبوده
می بیـنم غریبی یارمو ای خـدا اشکای دلدارمو
وقتشه کبوترم کن
************************
#اذان_بلال
اذان بگو تا که دل شیدای من (آروم بگیره 2)
زهرا داره از غربت و تنهایی (علی می میره 2)
یادت میاد روزایی که بابام میگفت تو این مدینه
که دخترم عمر منه نشه روزی (بلا ببینه 2)
ببین حالا حال و روز ما رو خزون این باغ نو بهار و
غریبی شیر ذوالفقار و
از غم حیدر شدم بی شکیب اشهد ان علی غریب
می میرم ز داغ حیدر
**
بگو بالا ماذنه ها تا به ابد (حیدر غریبه 2)
اذان بگو تا بدونن زهرا داره (از غم می میره 2)
اذان بگو به یاد اون قدیمای شهر مدینه
روزایی که نیلی نبود دست من و (پهلو و سینه 2)
حالا دیگه از زمونه سیرم دارم از این شهر غصه میرم
دعا بکن خیلی زود بمیرم
از غم حیدر شدم بی شکیب اشهد ان علی غریب
می میرم ز داغ حیدر
*************************
#بستر_شهادت
سر زده از ماه رخت پاییز غم (ای نو بهارم 2)
رو تو نگیر از حیدرت جز تو که من (کسی ندارم 2)
تو شهری که علیِ تو جواب سلام نداره حتی
اگه بری علی میشه غریب تر از (تموم دنیا 2)
پیشم بمون یار مهربونم پیشم بمون سرو قد کمونم
پیشم بمون ای بهشت خونم
زندگی بی تو چقدر دلگیره فاطمه بری علی می میره
فاطمه بمون کنارم
**
داری میری بازم به من نمیگی از (کوچه نیلی 2)
از کوچه ای که پر شد از درد و غم و (صدای سیلی 2)
گل کرده در پیرهنت آلاله و یاس و شقایق
زخمای رو باغ تنت سه ماه که (داده منو دق 2)
رنگ نگاهت پریده بانو قامت تو شد خمیده بانو
از نفست خون چکیده بانو
زندگی بی تو چقدر دلگیره فاطمه بری علی می میره
فاطمه بمون کنارم
*************************
#شب_شهادت
بعد من حیدر جون تو جون حسن (جون حسینم 2)
دلوا پسم از کربلا و ریختن (خون حسینم 2)
تو شبهایی که میکنن ز دوری من بی قراری
یادت باشه یه ظرف آب بالا سر (حسین بزاری 2)
دیگه رسیده شب وصالم پسر عمو کن دیگه حلالم
شکسته از غصه پر و بالم
این دلم دیگه هوایی شده حال من کرببلایی شده
جون تو جون حسینم
**
زینب بیا پیشم بشین میخوام برات (روضه بخونم 2)
یکی داره صحرایی از گرد و غبار (میده نشونم 2)
به جای من قرآن بگیر بالا سر غریب مادر
به جای من بوسه بزن به حنجر (غریب مادر 2)
تو غصه میشم دوباره یارت میام تو گودالِ غم کنارت
میشم غریبونه غصه دارت
این دلم دیگه هوایی شده حال من کرببلایی شده
جون تو جون حسینم
*************************
سخته به والله دیدنت ای پهلوون (با دست بسته 2)
سخته دویـدن بیـن ایـن نامحرما (با پای خسته 2)
علی پـاشو چهل نفر دارن میان به سمت خونه
اینا میخوان منو تـو رو جـدا کنن (با تازیونه 2)
تا پای جون یـار تو می مونم بـا ایـن قدو قامـت کـمـونم
اگرچه داره می ریـزه خـونم
یا علی بین در و دیوارم میخ در داره میده آزارم
دست ازت بر نمی دارم
**
نمی زارم یک لحظه هـم با غصه ها (تنها بمـونی 2)
ای یـار مـن غـمخـوار من تو شعله ها (تنها بمونی 2)
غریب مـن غـصه نـخـور آخـه هـنـوز زهـرا نمرده
هنوز داری تو این دیار برا خودت (یه دل سپرده 2)
عـلی دوبـاره بـرام دعا کن به جای من هم خدا خدا کن
برو دیگه فضه رو صـدا کن
یا علی بین در و دیوارم میخ در داره میده آزارم
دست ازت بر نمی دارم
************************
#کوچه_بنی_هاشم
پاشو بریم تا خونمون مادر دیگه (راهی نمونده )
با دست کوچیکش حسن از چادرت (خاک و تکونده 2)
شرمندتم نشد برات بشم سپر میون کوچه
نشد کنم از مادرم دفع خطر (میون کوچه 2)
حالا که جای علی نشستند چرا دیگه راه ما رو بستند
بگو چرا ابرو تو شکستند
میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو
قاتلم کوچه غمهاست
**
ابر چشام بارونیه از روضه ی (غمناک کوچه 2)
پیدا شده گوشواره هات رو خاکای (میون کوچه 2)
اینقدر نگو چیزی نگم به بابا هم هیچی نمیگم
از سیلی و هر چی که اومد بر سرت (چیزی نمی گم 2)
نمی گم از یاس ارغوانی باغ امیدی که شد خزانی
از کوچه و دست ناگهانی
میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو
قاتلم کوچه غمهاست
*************************
.👇
.
#زمزمه #واحد
#حضرت_زهرا(س)
#فراق_پیامبر (ص)
بعد تو بابا توی این دنیا فقط (علی رو دارم 2)
فقط خدا می دونه که کشته منو (غصه ی یارم 2)
شب و روزم با غم غربت عـلی میـاد و میـره
میشه بابا دعاکنی که خیلی زود (زهرا بمیره 2)
بدون تو قلب من شکسته جوونم اما جوون خـسـته
زمونه دست علی رو بسته
می بینم غریبی یارمو ای خدا اشکای دلدارمو
وقتشه کبوترم کن
رفتی تو ای یار من و یار علی (چشمم پر آبه 2)
چشمای من شرمنده ی روی گل (ابوترابه 2)
تو رفتی و مـزد من و تو کوچه ها بـا سیـلی دادن
علی میگه طاقت بیار ولی غمام (خیلی زیادن 2)
فراق تـو صبرمو ربـوده آخه کسی یار مـا نبوده
بابا ببیـن صورتم کبوده
می بیـنم غریبی یارمو ای خـدا اشکای دلدارمو
وقتشه کبوترم کن
**********************
#کوچه_بنی_هاشم
پاشو بریم تا خونمون مادر دیگه (راهی نمونده )
با دست کوچیکش حسن از چادرت (خاک و تکونده 2)
شرمندتم نشد برات بشم سپر میون کوچه
نشد کنم از مادرم دفع خطر (میون کوچه 2)
حالا که جای علی نشستند چرا دیگه راه ما رو بستند
بگو چرا ابرو تو شکستند
میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو
قاتلم کوچه غمهاست
ابر چشام بارونیه از روضه ی (غمناک کوچه 2)
پیدا شده گوشواره هات رو خاکای (میون کوچه 2)
اینقدر نگو چیزی نگم به بابا هم هیچی نمیگم
از سیلی و هر چی که اومد بر سرت (چیزی نمی گم 2)
نمی گم از یاس ارغوانی باغ امیدی که شد خزانی
از کوچه و دست ناگهانی
میکشه داغ مدینه منو داغ این شکسته سینه منو
قاتلم کوچه غمهاست
***********************
#فاطمیه
.👇
.
#سقیفه ...
سقيفه مركز فسق و فجور است
سقيفه پایگاه ظلم و زور است
سقیفه ! ظلم را بیداد کردی
شقاوت را به عالم داد کردی
سقیفه ! ظلم ها کردی به مولا
شرارت ها به پا کردی به مولا
سقیفه ! شیعه بیزار است از تو
برائت ، حکم دادار است از تو
سقیفه ! لعن بر بنیانگذارت
سقیفه ! لعنها بر ابتکارت
سقیفه ! تو علي را عزل کردی
بجان دارم همیشه از تو دردی
از آن جوری که بر زهرا نمودی
نشان دادی که از مردان نبودی
سقیفه ، پایگاه کافران بود
مقر ظلم و جهل بیکران بود
تبرّی جویم و جوئید از آن
رها گردید از زندان شیطان
که مولا ، اولین و آخرین است
خدا فرموده و حِصن حَصین است
سقیفه! شافع ما روز محشر
به رغم تو بُوَد (ساقي) کوثر
شاعر :سید محمدرضا شمس (ساقي)
#سقیفه_بنی_ساعده
.
من گرفتاره اونکه هوای سینه زنشو داره
جر دست مادرش ما رو نمیسپاره
یاره یاره یاره منه بی یاره
دل بی چاره
کی میتونه محبتاشو بشماره
توی محشرم ما رو تنها نمیگذاره
یاره یاره یاره منه بی یاره
یا من اَظهرالجمیل
یا مولایَ اَلدَّخیل
هرشب سینه میزنم
روی باله جبرئیل
یا رفیق الا حسین
.
شعرروضه #امام_حسین از زبان #امام_رضا(ع)
جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب
زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب
تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست
جای قرآن که به زیر سمِ مرکب ها نیست
پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند
بی کفن در وسط دشت رهایش کردند
حرمت مهریه مادرِ سادات شکست
آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست
جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند
مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند
ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید
با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید
خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟
پای خود را زلبان پسرم بر دارید
#قاسم_نعمتی
#شهادت_امام_رضا
.
روضه شهادت امام رضا علیه السلام از نوای محمدرضا طاهری
عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است
شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است
به چشمهمزدنی این دو ماه هم رفت و
بهار گریه هم امشب رو به پایان است
به این فراق بگرییم و یا به دوری ِتو
بگو چه کار کنم درد و غم فراوان است
از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر، مرگ آسان است
مرا حلال کن آقا که باز زندهام و
هنوز در تن من بین روضهها جان است
محرم و صفر ما تمام میشود و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است
آقامون فرمود: یا جدّا شب و روز برات گریه میکنم
تو فاطمیهات این روزها شروع شده
روز دوشنبه ای بوده، آقا رسول خدا از دنیا رفت، بی بی زینب کبری(س) می فرمایند: روز دوشنبه اومدند، در خونه ی مارو آتیش زدند. یعنی هنوز بدن رو زمین بود، نذاشتند بدن رو دفن کنند.
فرمود: اباصلت دارم وارد کاخ مأمون میشم، موقع برگشت، اگه دیدی عبایم رو روی سر انداختم ، بدون او به مقصدش رسیده، کار منم از کار گذشته، همه چیز و می دونه امام رضا، اما مأمور ِ به صبر ِ داره وارد میشه، اباصلت میگه:دل تو دلم نبود،هی میگفتم:خدا نکنه بلایی سر آقام بیآد،همچین که در باز شد، بند دلم پاره شد،یه وقت دیدم آقا عبا رو روی سرش انداخته، میان اهلبیت همه رو مسموم کردند، غیر از ابی عبدالله و حضرت زهرا سلام الله علیها، رسول خدا رو هم مسموم کردند،امام صادق فرمود: اون دو زن خبیث رسول خدا رو مسموم کردند،اما میان همه، این سمی که به امام رضا داد یه چیز ِ دیگه ای بود، هیچ کدومشون اینقدر سم سریع در بدنشون اثر نکرد،اباصلت میگه:تا در باز شد دیدم امام رضا تعادل نداره، از قدم اول دیدم هی رو زمین می خوره.
میان کوچه عبای مطهرش افتاد
ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد
دوباره کوچه ی باریک و سنگ های زمین
مواظب است نیوفتد، نه آخرش افتاد
نهاده است به دیورا شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش افتاد
بلند شد به سر ِ زانویش زمین نخورَد
چه کرده زهر که این بار با سرش افتاد
الهی برات بمیرم آقا، اباصلت میگه: شمردم پنجاه مرتبه توی این مسیر کوچیک، از کاخ مأمون تا حجره ی امام رضا چند قدم بیشتر راه نبود، پنجاه مرتبه هی رو زمین افتاد،گاهی صدا میزنه:وای مادرم، گاهی دست رو جیگر میذاره، صدا میزنه: آی جیگرم
نشد صدا بزند یک نفس جوادش را
که زهر آمد و بر جان حنجرش افتاد
حضرت معصومه(س) خیلی آرزو داشت، بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم: بی بی خوشبحالت نرسیدی، حداقل یه قدم از زینب عقب تری، هر چند اگه می رسیدی خراسان کجا،کربلا کجا، آخه اینجا که دیگه سر داداشت رو نیزه نمی دیدی.
رسید یک طرف ِ حجره بر زمین غلتید
درست مادر او سمت دیگرش افتاد
نبود تشت به پیشش ولی یقین دارم
که تکه های جگر در برابرش افتاد
گریست دامنش از پاره ی جگر پر شد
تا لباسش خون آلود شد یاد ِ کجا افتاد؟
که یاد ِ خاطره ی گریه آورش افتاد
تمام حجره پر از روضه های محسن بود
همین که خانه پر از شعله شد درش افتاد
باید هم امام رضا یاد این روضه باشه، آخه شهادتش با در خونه آتیش زدن مادرش یکی شده
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هل داد
همین که محسنش افتاد مادرش افتاد
رسید کاسه ی آبی و حسین گفت و حسین
دوباره لرزه به لب های مضطرش افتاد
دیدن زیر لب داره روضه میخونه:
ای تشنه لب حسین
عشق زینب حسین
بی پیروهن حسین
فرمود امام رضا علیه السلام: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ. اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنى براى امام حسین (ع) گریه کن!.. یعنی شب شهادت من ِ امام رضا هم بگو:حسین…
#روضه_امام_رضا
#وداع_محرم_و_صفر
❤️طلب مزد نداریم همین ما را بس
❤️اگر از مادر تو چند دعایی برسد.....
✍️.