eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حاج منصور ارضی
4_5913330420744718746.mp3
49.27M
🎙 | صوت 🎤 | حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی 🏴 فاطمیه اول ▪️ شب اول 🕌مسجد ارک تهران https://eitaa.com/joinchat/71827456C9cfb0e296d
هدایت شده از حاج منصور ارضی
4_5891033098027535943.mp3
5.47M
🎙 | صوت ▫️مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🏴 فاطمیه اول ▪️مراسم روز سوم 🕌حسینیه صنف لباس فروشان https://eitaa.com/joinchat/71827456C9cfb0e296d
4_6032900334580402137.mp3
9.64M
|⇦•مدینه شاهدِ شب هایِ .. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرتِ زهرا سلام الله علیها _حاج محمد بذری•✠•
هدایت شده از روضه دفتری
کوتاه پنج تن# حضرت زهرا س وقت گذشته دو سه جمله روضه و التماسِ دعا ، ساعتی گذشت ، اسماء هرچه صدا زد دید فاطمه جواب نمیده .. گریبان پاره کرد ، حَسَنین سلام الله آمدند .. تا حالا سابقه نداشته مادرِ ما این ساعت ، غروب استراحت کنه ..اسماء هرکاری کرد مخفی کنه نتونست .. آخرالامر گفت بچه ها برید باباتون علی رو خبر کنید .. یا صاحب الزمان .. علی میدونه داغِ زهرا چقدر سنگینه .. تو مسجد نشسته بود ، این خونه ای که درش به مسجد باز میشد یه وقت دید دوتا آقازاده هاش سراسیمه دارن میان .. هنوز حرفشون تموم نشده علی بلند شد .. ابن عباس میگه بلند نشده با صورت زمین خورد .. از مسجد تا خونه چند قدم بیشتر راه نبود ، بعضی ها گفتن سه مرتبه خورد زمینُ بلند شد .. هی میگفت : بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ .. (جانم ... آماده ای به وصیتِ فاطمه عمل کنی یا نه ؟..) کربلا هم دخترِ همین علی از خیمه پا برهنه ، سراسیمه دوید .. این لباسِ عربی مانع میشد .. هی زمین میخوردُ بلند میشد .. هی میگفت وا محمدا .. وا حسینا ..* @roze_daftari
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 روضه و گریزهای ایام فاطمیه @bhggiiumm 📜 دوتا پيراهن تو تاريخ اهل بيت عليهم السلام خبر ساز شد يكي پيراهن رسول اكرم صلوات الله عليه ، هنگامي كه امير مؤمنان علي (ع) جنازه ي پيامبر (ص) را از همان زير پيراهنش غسل مي‌داد، فاطمه (س) چنين مي‌گفت: پيراهن پيامبر (ص) را به من بده ، وقتي آن پيراهن را بوئيد بيهوش شد وقتي كه علي (ع) فاطمه (س) را چنين يافت، پيراهن را از او پنهان كرد.(١) 👆 اين يه پيراهن بود ، كه تاريخ ساز شد يه پيراهنى هم تو كربلا تاريخ ساز شد ، همان پيراهن كهنه اى كه ، اباعبدالله اول پاره پاره كرد بعد پوشيد ، راوى مي گويد به اين دليل چنين كرد كه آن پيراهن را بيرون نياورند. ولي به همان پيراهن كهنه را هم غارت كردند راوى مي گويد : اسحاق بن حياة حضرمي آن پيراهن برداشت و پوشيد و بدن مطهر حضرت را عريان ميان خاك گرم كربلا رها كرد (٢) 📚 منابع ١- رنجها و فريادهاي فاطمه ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه٢٣١ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٣٨١
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
بیا به خانه ی علی سری بزنیم به خانه ای که سوخته دری بزنیم خبر رسیده که این روزها علی تنهاست بیا بیا .. به خانه ی ِ فاطمه سری بزنیم اَلسّلامُ عَلَیکِ یا فاطمه الزَّهرا .. یا بِنتِ محمّد .. یا قره عینِ الرّسول .. یا سیّدَتَنا وَ مولاتَنا .. اِنّا تَوجّهنا و استَشفَعنا و توسّلنا بِکِ الَی الله و قدّمناکِ بین یدی حاجاتِنا ... یا وجیهه عِندَالله اِشفَع لَنا عِندَالله .. ۲ حالا که دلت آماده شد ... با پای دل بریم مدینه ... عیادت خانم فاطمه یِ زهرا ... کنار بستر بی بی ... هم ناله بشین با زینب کبری ... زبانحالی داره خانم زینب ... آخ بمیرم هنوز سه چهار سال بیشتر نداره ... مادر امشب زینبت را ناز کن چشمهای بسته ات را باز کن یا مکن مادر از این خانه سفر یا که زینب را به همراهت ببر زینب چهار ساله دوید ... دامن بابا را گرفت ... صدا زد: بابا مادرمونو کجا میبری ... خدا نکنه یک مادر جوونی تو خونه جون بده ... بیشتر از همه ... بچّه های اون خونه میسوزن ... گریه میکنن ... مادر مادر میگن ... آخ بمیرم برا یتیمان زهرا ... شب بود گلِ خانه یِ ما را بردند بی جان تنِ جانانه یِ مارا بردند آهسته در ِ سوخته را وا کردند خاکستر پروانه ی ِ ما را بردند من به فدای اون بدنی که علی شبانه غسلش داد ... کفن کرد ... من از شما میپرسم ... آیا دیدین ... مردی خودش خانمش را دفن کنه ... بدن زن رو که میخوان دفن کنن ... دو محرم باید باشه ... یکی بالای قبرو ... یکی داخل قبر ... امیرالمؤمنین فقط یک محرم فاطمه بود ... آقا فرمودن: وقتی که بدن رو سرازیرِ قبر کردم دیدم دو دست مثلِ دستهای پیامبر نمایان شد ... (همه بگین ... یا زهرا ...) یا محمّد این امانت را بگیر یادگار خسته جانت را بگیر یا محمد این تو و زهرای تو گر چه بشکسته گل حمرای تو یا محمِد از رخت شرمنده ام فاطمه جان داده ومن زنده ام شاخه ی یاست اگر بشکسته بود دست های ِ باغبانت بسته بود صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَهلِ بَیتِ النُبُوَّه.
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 روضه و گریزهای ایام فاطمیه @bhggiiumm 📜 دوتا پيراهن تو تاريخ اهل بيت عليهم السلام خبر ساز شد يكي پيراهن رسول اكرم صلوات الله عليه ، هنگامي كه امير مؤمنان علي (ع) جنازه ي پيامبر (ص) را از همان زير پيراهنش غسل مي‌داد، فاطمه (س) چنين مي‌گفت: پيراهن پيامبر (ص) را به من بده ، وقتي آن پيراهن را بوئيد بيهوش شد وقتي كه علي (ع) فاطمه (س) را چنين يافت، پيراهن را از او پنهان كرد.(١) 👆 اين يه پيراهن بود ، كه تاريخ ساز شد يه پيراهنى هم تو كربلا تاريخ ساز شد ، همان پيراهن كهنه اى كه ، اباعبدالله اول پاره پاره كرد بعد پوشيد ، راوى مي گويد به اين دليل چنين كرد كه آن پيراهن را بيرون نياورند. ولي به همان پيراهن كهنه را هم غارت كردند راوى مي گويد : اسحاق بن حياة حضرمي آن پيراهن برداشت و پوشيد و بدن مطهر حضرت را عريان ميان خاك گرم كربلا رها كرد (٢) 📚 منابع ١- رنجها و فريادهاي فاطمه ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه٢٣١ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٣٨١
هدایت شده از مکتب ریحانة النبي
🔸ماجرای شنیدنی ملا عبدالله و امام حسین (ع) 🔹حاج اصغر روشن دوست نقل می کرد، یک روز در مجلس ناظم آقا به همراه دیگر هیئتی ها نشسته بودیم که ایشان ماجرای ملاعبدالله را برایمان نقل کرد و آن ماجرا این است: 🔸روضه خوان پیری بنام ملاعبدالله قبلا در تبریز وجود داشت و من ایشان را دیده بودم. خودش برایم نقل می کرد که چند روز به ایام محرم مانده بود و من در حیاط خانه حصیری پهن کرده و زیر درخت بادام نشسته بودم و با خود فکر میکردم که امسال از هیچ جا برایم جهت روضه خوانی دعوتی به عمل نیامده است و با خود گفتم: یا حسین، من اگر در دستگاه بیلر بیگ (فرماندار وقت) بودم، تا به حال او دست مرا گرفته بود و اینچنین درمانده و مستاصل نمی شدم. 🔹در همین حال به خواب رفتم و در خواب به محضر مولا آقا اباعبدالله الحسين (ع) رسیدم، ایشان رو به من کردند و فرمودند: «ملا عبدالله هر جا روضه خواندی، پولش را گرفتی و بابت آن از من طلبی نداری». 🔸در همین حال ناگهان از خواب پریدم، بسیار ناراحت و پشیمان بودم، و از شدت عصبانیت و ناراحتی سرم را به درخت بادام زدم، به طوری که سرم شکست و خون زیادی از من رفت، در همان حال به شدت گریه می کردم، اهل و عیالم از سر و صدای من به حیاط آمدند و جلویم را گرفتند، شب شد و من به رختخواب رفتم ولی هر لحظه که بیاد آن صحنه می افتادم، آرام و قرار از من سلب می شد و بر خود لعنت می فرستادم. 🔹صبح زود دیدم درب منزل را می زنند، جلوی در که رفتم، دیدم دو نفر از مامورین بیلر بیگ هستند و می گویند بیلر بیگ با شما کار دارد، کمی ترسیدم ولی به هر حال لباسهایم را پوشیدم و عمامه ام را روی سر گذاشته به همراه مامورین حرکت کردم. 🔸وقتی پیش بیلر بیگ رسیدم، ایشان رو به من کرد و گفت: ملا عبدالله توئی؟ گفتم: بله. مرا بسیار تفقد و تکریم کرد و گفت: برایم روضه امام حسین (ع) را بخوان. 🔹گفتم: من پیر شده ام و صدای خوبی ندارم، به این خاطر نمی توانم خوب روضه بخوانم. بیلر بیگ گفت: می خواهم شما برایم روضه بخوانی. 🔸ملا عبدالله میگفت: همین که شروع به روضه خواندن کردم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله، دیدم من ملاعبدالله دیروز نیستم، صدایم عوض شده است و مثل یک جوان شروع به روضه خواندن کردم. 🔹در حین روضه بیلر بیگ غش کرد و از هوش رفت، اطرافیان بیلر بیگ جمع شدند و گفتند: دیگر بس است ایشان از حال رفت، سپس او را به هوش آوردند، بیلر بیگ دستور داد ۵۰۰ سکه نقره (که در آن زمان پول زیادی بود) به من دادند. 🔸ملا عبدالله پول را قبول نمی کند و می گوید با خود عهد کرده ام برای روضه خواندن از کسی پول نگیرم. 🔹بیلر بیگ می گوید: من کسی نیستم که برای روضه پول بدهم و اصلا به روضه هم اعتقادی نداشتم تا اینکه دیشب در عالم خواب خدمت حضرت زهرا عليها السلام رسیدم و ایشان به من دستور دادند که «باید ملا عبدالله را برای روضه خواندن دعوت کنی و به او هدیه ای بدهی، او دلش شکسته و بین او و پسرم حسین کدورتی پیش آمده که باید حل شود. ✨ سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات ✨ ✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ✨ https://eitaa.com/joinchat/3999924353C4d5bf86db8
Mehdi Rasoli - Yekami Harf Bezan (128)(2).mp3
3.67M
🏴 ( س ) 🌴کلمینی . 🎤حاج مهدی رسولی یه کمی حرف بزن حرف رفتن نزن حرف رفتن نزن پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی بین این همه سلام بی جواب کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره میبارم مثل آسمون برات میکشی منو با اشک بی صدات سرتو بگیر بالا جون علی بمیرم برات دانلود مداحی یکمی حرف بزن علی نمیره مهدی رسولی پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی فاطمه جان بین این همه سلام بی جواب کلمینی پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره رنگ صورتت شده سرخ و کبود از علی دل بریدی اما زود خانوم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
Roze_Shab-Jome_Mirzamohamadi_33.mp3
5.1M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا 🔊 نفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ ◼️ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها 🎤حجت الاسلام
هدایت شده از شهید گمنام
4_5911300116689456161.mp3
9.65M
📢 زمینه | قدم مثل هلاله ◾️سیدمجیدبنی فاطمه 🔹ایام فاطمیه