YEKNET.IR - monajat va roze - shabe 3 ramezan 1401 - taheri.mp3
2.74M
⏯ #مناجات #روضه #ماه_رمضان
🍃شمیم عطر خدا بر مشام میآید
🍃برای زخم گناه التیام میآید
🎤حاج #محمدرضا_طاهری
👌بسیار دلنشین
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
YEKNET.IR - monajat - shabe 3 ramezan 1401 - taheri.mp3
2.86M
🌙 #ماه_رمضان
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
🍃وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست
🎤حاج #محمدرضا_طاهری
………………………………………….
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست
نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید
دور از رخت این خسته رنجور نماندست
صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست
#حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده
ماتم زده را داعیه سور نماندست
هدایت شده از مدح اهل بیت
مهدی:
امروز یکی از رفقا در گفت وگویی که با هم داشتیم از رحلت بزرگان وعلمای ربانی یاد کرد واین دو بیت شعر را برایم خواند که حقیقتا بنده را متاثر ساخت
طاقتم طاق شد و از تو نیامد خبری◾️
جگرم آب شد و از تو نیامد خبری◾️
عاشقانی که مدام از فرجت می گفتند◾️
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری◾️
ان شاء الله امسال سال ظهور حضرت ارواحنا له الفداء باشد
هدایت شده از مدح اهل بیت
صدایت می زنم یا قاضی الحاجات ، پنهانی
صدایت می زنم با حال اندوه و پشیمانی
.
صدایت می زنم یا ایُّهاالرحمن ، نگاهی کن
نگاهی کن به حال و روز من ، این نابسامانی
.
اگرچه من نمک گیری نمک نشناس هستم ، باز
نیاوردی به رویم ، راه دادی ام به مهمانی
.
به تو رو می زنم با کوله باری از گناهانم
به تو رو می زنم ای مهربان ، رو برنگردانی !
.
بگو درد دِل خود را به غیر از تو به که گویم
تویی که دردهایم را نگفته نیز می دانی
.
پر و بالم به چنگ نفس سرکش سخت زنجیر است
قفس تنگ و نفس گیر است ، وای از مرغ زندانی
.
دلم لم یزرعِ اندوه خیزی از گناهان است
ندیده تا به این لحظه به خود ، یک قطره بارانی
.
نماز و روزه های ناقصم بوی ریا دارد
به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی
.
حُسین گفتن بدونِ اشک را هرگز نمی خواهم
مرا ای کاش با هر ” یا حسین” گفتن بگریانی
.
مگیر این نعمت چشم تر و آشفته حالی را
وگرنه بنده ی خاطی ندارد راه جبرانی
.
در آتش هم بیندازی ، بگویم : دوستت دارم
دلت می آید آیا عاشق خود را بسوزانی !؟
.
خدایا این گنه کار از عذاب قبر می ترسد
از آن لحظات تنهایی ، از آن ساعات ظلمانی
.
تو را جان علی موسی الرضا ، با من مدارا کن
به حق بوسه ام بر مضجع شاه خراسانی
.
دم افطار ها با کام تشنه روضه می چسبد
بخوانی روضه ی های تشنگی شاه عطشانی
.
لبش ذکر خدا می گفت ، لعنت بر سنان مست
لبش ذکر خدا می گفت ، وای از نیزه ی آنی
.
صدای استخوان هایش تمام عرش را لرزاند
به زیر سم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی
.
.
.
بردیا محمدی
.
#زمزمه
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
شب قدر آمده یارب نگاهی
به درگاه تو آمد روسیاهی
الهی یا الهی یا الهی
یگانه جان پناهم ربی العفو
ببخشا اشتباهم ربی العفو
تو مقصود دعاهای مجیری
تو منظور من از جوشن کبیری
تو امشب آمدی دستم بگیری
بگو بخشیده ای این خونجگر را
گنهکار شب قرآن به سر را
خدا! عبد تو مهمان کریم است
سرش در زیر قرآن کریم است
گدای لطف و احسان کریم است
خودت بشنو فغان و ناله اش را
عطا کن روزی یکساله اش را
خدا! من امشبی بر تو گدایم
به حق فاطمه بشنو دعایم
عزادار علی شیر خدایم
الها، ربنا استغرالله
به حق مرتضی استغفرالله
#ماه_رمضان
#دعای_مجیر
#مجیر
#جوشن_کبیر
.
.
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
من با تو بال و پر گرفتم یا الهی
کِی دامن دیگر گرفتم یا الهی
ده مرتبه نام تو را با اشک بردم
قرآن به روی سر گرفتم یا الهی
آغوش تو باز است از بس مهربانی
امشب تو را در بر گرفتم یا الهی
کرده گناهم از تو دور ، امشب دو دستی
دامانِ چشم تر گرفتم یا الهی
شرمنده ام از بس ز عصیان توبه کردم
اما گناه از سر گرفتم یا الهی
با ذکر یا حیدر ، سحر این حال خوش را
از روضه و منبر گرفتم یا الهی
امشب قبولم کن که من این اشکها را
از روضۀ حیدر گرفتم یا الهی
هر چه نباشد خاک پای اهل بیتم
سرمایه از این در گرفتم یا الهی
یک کربلا می خواستم آن هم که امسال
از مادرش آخر گرفتم یا الهی
مهدی مقیمی
.
.
بابا جون مادر ما از بچه هاش رو میگیره
نمی دونم
چی شده دستا شو به پهلو میگیره
از همون روز که درخونمو نو آتیش زدند
به دل مادر ما زخم و زبون و نیش زدند
دیگه اون روز تا حالا از گریه آروم نمیشه
میخوام آرومش کنم جون بابا روم نمی شه
یه روز دیدم گل خون نشسته روی پیرهنش
مگه سینه اش چی شده که خون میآید هی ازتنش
اونکه اون روزا منو بروی زانوش می نشوند
نمی دونم دیشب چرا نمازشو نشسته خوند
اونکه از داغ باباش قد بلندش خمیده
من خودم حالیم میشه چه قدر مصیبت کشیده
یه چیزی میخوام بگم بابا خجالت می کشم
به داداش حرف نزنی هرچی دارم راست میگم
نکنه مرگ داداش کوچولو از ضرب دره
نکنه سینه مادر جای نیش خنجره
نکنه گوشه چشم مادرم نیلی باشه
نکنه تو صورتش کبودی سیلی باشه
یک بخچه بسته داره میگه که توش یک پیراهنه
ببرش به کربلا بگو حسین تنش کنه
نکنه مادر ما داره وصیت میکنه
آخر این روزا منو همش نصیحت میکنه
کربلائی که میگه جای شهیدان منه
اون کجاست که گفتنش قلبم آتیش می زنه