eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلب ما برآور، كه جز وصال تو طلبكار نيستيم». رمضان، فرصتى گرانبهاست تا براى دست يافتن به قله رفيع «ولايت اللّه »، و پرواز بر ستيغ بلند و ايمنِ «قرب الهى» بكوشيم. اين گوى و اين ميدان، اين زمينه و فرصت، و اين هم امكان پرواز و پيشرفت براى هر كس كه «بخواهد». خسران زده و زيانكار آنكه رمضان بر او بگذرد ولى قدمى به سوى خدا برندارد. اين ماه، به پايان برسد ولى او هنوز رفتن در «راه» را هم شروع نكرده باشد. اى خداى مهربان! به پاس كرم و لطفت، ما را توفيق و يارى ده تا: از مستغفرين باشيم، اهل صلاح و اصلاح گرديم، از زمره بندگان و قانتين باشيم، و از اولياء اللّه … كه به مقام «قرب» رسيده اند. پی نوشت: [1] ـ نهج البلاغه، صبحى صالح، حكمت 417. منبع: سيناي نياز؛ جواد محدثي
هدایت شده از راهی به سوی نور
شرح دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان.mp3
1.86M
༺════‌═‌══‌‌༺═════‌‌ 💫🕊️💫🕊️💫🕊️💫🕊️💫🕊️ ༺═══‌════༺═════‌‌ 🌸🍃 شرح دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی (ره) 🍃🌸 eitaa.com/rahi_besoye_noor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بسم رب النور ، من هستم مسلمان حسن بوده از روز ازل دستم به دامان حسن آمدم اصلا در این دنیا به فرمان حسن عالمی دارم در اینجا با گدایان حسن شکر حق که مثل اربابم دلم با مجتباست تا قیامت بر لبم ، یا مجتبی یا مجتباست ای خوشا آن دم که ذکر لب حسن جان می شود پیش چشمم جنت الاعلی نمایان می شود در دل ویرانه قلبم گلستان می شود درد های گفته و نا گفته درمان می شود هر که با این اسم زیبا عشق بازی می کند روز محشر پیش مردم ، سرفرازی می کند دل حسن ، دلبر حسن ، عالی حسن ، اعلا حسن قبله عباس و عشق زینب کبری حسن تا ابد بانی کل مهربانی ها حسن «لافتی الا علی و لا کریم الا حسن» هیچ هم گیرد ز سائل بی نهایت می دهد مهربانی را ببین ناگفته حاجت می دهد ای تمامی وجود حضرت خیرالنسا زینت دوش نبی و زینت عرش خدا چهره تو مصطفی در مصطفی در مصطفی بند می آیند هنگام عبورت کوچه ها در جمالت جمع گشته ، کل زیبایی حسن یوسفی ، ماهی ، نه بالاتر از اینهایی حسن تو همان هستی که بی منت سخاوت می کنی آسمانی ، آسمانی هم عنایت می کنی دم به دم بر عالم و آدم محبت می کنی فاطمه هو می کشد وقتی کرامت می کنی دم به دم لطف فراوانت به خوب و بد رسید مهربانی تو را خوب و بد عالم چشید ای که آقازاده و آقا و آقا پروری مانده ام که مصطفی یا فاطمه یا حیدری تا قیامت از زمین و از زمان دل می بری با وفایی ، مهربانی ، بی نظیری ، محشری یا معز المومنین دست الهی یار توست نایب حیدر شدن تنها در عالم کار توست ای خدای هیبت و خشم و جلال و اقتدار حاصل عمرِ جنابِ حیدر ِدُلدُل سوار کینه توزان جمل را قدرت تو کرده خار یا علی گفتی و شد لشکر تماما تار و مار شیر حیدر ، ای حماسه آفرین عالمین کیستی تو که علمدار سپاهت شد حسین سیدی کن گوشه چشمی ، من گدای قاسمم هر چه هم بد باشم آقا ، خاک پای قاسمم نوکر حلقه به گوشم ، بی نوای قاسمم من به زیر منت ِ کوه وفای قاسمم آی ابر با کرامت ، رحم کن بر این کویر عشق آقازاده ات را از دلم هرگز نگیر ای که از مظلومیت ماهی دریا گریه کرد بر مزار مخفی تو چشم زهرا گریه کرد پیر شد از بس حسینت بر تو آقا گریه کرد یاد داغ کودکیَت عرش اعلا گریه کرد کوچه تنگ مدینه موسفیدت کرده است آه در خانه زنت ؛ آقا شهیدت کرده است .
. با مُسمّایی و نامت را چه زیبا بُرده اند اهل دل جام حسن از دست قاسم خورده اند تو کریم بن کریمی و عزیز نجمه ای سائلان غیر شاهی مثل تو افسرده اند آنقدر زیبایی و بویت دل انگیز است که یاس های با طراوت پیش تو پژمرده اند آن میِ نابی که در دست حسن بار آمدی در شراب ناب تو صاحبدلان چون دُرده اند خال لبهایت دهان کعبه را انداخت آب آسمانی ها به احرام تو کُشته مُرده اند پیش تیغ ات نصف خواهد شد سپاه کوفیان الحق این نام تو یا قاسم به جا آورده اند گر چه رمز حاجت عالم صد و ده بار بود با تو اما دیگر از این سیزده نشمرده اند از همان اول دخیل عشق آل هاشم ام من غلام حضرت جانانِ عالم قاسم ام ✍ ................. دستِ خالی نرود هیچ کسی بی تردید بانیِ سفره ی امروز است .
. نوکر بساط نوکریش را که پهن کرد او را علی، کبوتر ایوان و صحن کرد سائل برای بندگیت انتخاب شد با جود و بخشش تو گناهش صواب شد هرکس میان میکده مست سحر شده خورده شراب ناب تو دیوانه تر شده وقتی طرف حساب همه ساقی ات علی است ما را بُکُش که ذکر هوالباقی ات علی است مستیم مستِ خوشهء انگوری از نجف ما را عذاب می کند این دوری از نجف شاه نجف! گدای گرفتار را بخر جنس خراب و بنجل بازار را بخر بیچارگی برای تو کردم بساط، علی دستم بگیر وقت گذر از صراط، علی بالم شکست و از حرمت پر گرفته ام دست تهی به چادر مادر گرفته ام ما را خدا اسیر دو زلف کمند کرد ما را حسن برای حسینت پسند کرد در را به روی قلب گدا قفل کرده اند انگار کربلای مرا قفل کرده اند بالای دار عشق، سرم را بیاورید جان رضا هوای حرم را بیاورید اصلاً حسین گفتن ما کار زینب است جنگ حسین، جلوهء پیکار زینب است بالای نیزه رفت ولی دید خواهرش خورده زمین به خاطر خلخال و معجرش عاشق همیشه مضطرب و نامرتب است درد حسین موی پریشان زینب است .
. دست بر سینه  همه مهمان قاسم می شویم دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن ما همه رزمندة گردانِ قاسم می شویم چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع ماگدایِ گوشة ایوانِ قاسم می شویم سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟ روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم جملة «الموت اهلی من عسل»توحید ِ ماست واله ودلدادة ایمانِ قاسم می شویم ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم تاکه حرفِ دست وپاگم کرده  آیددرمیان یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش . ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است قاسم نعمتی .
. (ع) من که در کنج خرابات نشستم هرشب تا بود حرف عسل وار تو مستم هرشب عشق آموخته ام من ز اویس قرنی که دلم را چو جبین تو شکستم هرشب قاسم بن الحسنی قاسم الطاف خدا بی جهت نیست که من عبد تو هستم هرشب ای مسیحی نشوم مثل تو مشرک, اما این پسر با پدرش را بپرستم هرشب گه غلام پسر و بنده لطف پدرم گه غلام پدر و بنده لطف پسرم چشم خورشید به گیسوی تو در خواب شود حاصل تابش لبخند تو مهتاب شود ام قاسم تو بخوان سوره ی توحید بر او دل مریم ز چنین گل پسری آب شود تا خجالت نکشی پیش عمو در قامت قامتت سرو تر از حضرت ارباب شود عاشقان قصه ی فرهاد گذارند کنار مرگ شیرین تو در عشق اگر باب شود بند نعلین تو هر چند معما باشد بی گمان حبل متین همه دنیا باشد مثل دستی که مزین به عقیق یمن است این پسر زینت بابای کریمش حسن است از شجاعت زره حیدر اگر پشت نداشت پشت و روی تو زره نیست همان پیرهن است با عمو گفته ای آرام که مانند پدر خون من تا سحر حشر به روی کفن است جان من, روح من و سینه ی من مال شما لذت مردن در راه شما جام من است درد بر دوش فقط مرد بلاکش بکشد عشق را سینه ام ای دوست به چالش بکشد ای عمو گریه ما را منگر نزد خودت شیر در بیشه چنان صائقه غرش بکشد جان عباس بده اذن به میدان ,مپسند که چنین کار من ای عشق به خواهش بکشد من یتیم حسنم جان عمو دقت کن نعل اسبان به سرم دست نوازش بکشد گرچه بر روی سرم نعل چو باران بارد از زمین دیدن رزم تو تماشا دارد محسن قاسمی غریب✍ ولادت حضرت قاسم (ع) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا