eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت‌وگوی حضرت زینب سلام الله علیها با عبیدالله بن زیاد عبیدالله بن زیاد: ستایش خدا را که شما خانواده را رسوا ساخت و کشت و نشان داد که آنچه می‎گفتید دروغی بیش نبود. زینب سلام الله علیها: ستایش خدا را که ما را به واسطه پیامبر خود (که از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاک گردانید. جز فاسق رسوا نمی‎شود و جز بدکار، دروغ نمی‎گوید، و بد کار ما نیستیم بلکه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست عبیدالله بن زیاد: «دیدی خدا با خاندانت چه کرد؟ زینب سلام الله علیها: «مارایت الاّ جمیلا» جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودند که خدا مقدّر ساخته بود کشته شوند و آنان نیز اطاعت کرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و به‌زودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبه‌رو می‎کند و آنان از تو، به درگاه خدا شکایت و دادخواهی خواهند کرد، اینک بنگر که آن روز چه کسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند‌ ای پسر مرجانه! عبیدالله بن زیاد: خدا دلم را با کشته‌شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشکر سرکش او شفا داد. زینب سلام الله علیها: به خدا قسم بزرگ ما را کشتی، نهال مرا قطع کردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این کار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‎‌ای ابن زیاد با حالت خشم و استهزا: این هم مثل پدرش علی سخن‌پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع می‎گفت. زینب: «زن را با سجع‌گویی چه کار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟ سرم گرمِ کار دیگر است از سوز سینه چیزی بر زبانم جاری شد وگفتم. ابن زیاد در وسطهای این گفت‌وگو هنگامی که سخنان حضرت زینب سلام الله علیها «جز زیبایی ندیدم!...، مادرت به عزایت بنشیند‌ ای پسر مرجانه!» را شنید خشمگین شد و خواست حضرت را مجازات کند، عمرو بن حُرَیث گفت: «امیر! این یک زن است و کسی زن را به خاطر سخنانش عقوبت نمی‎‌کند! پس ابن زیاد منصرف شد.
◾️چه بد امتی هستید ♦️هنگام سخنرانی امام سجاد علیه السلام در شام ، یکی از دانشمندان یهودی که در آن مجلس حضور داشت از یزید پرسید: ♦️"این جوان که سخنرانی می کند کیست؟" یزید پاسخ داد: "علی بن الحسین" ♦️یهودی گفت: "حسین کیست؟" یزید در جواب گفت: "پسر علی بن ابی طالب است." ♦️عالم یهودی گفت: "مادر حسین کیست؟" یزید گفت: "فاطمه ، دختر محمّد." ♦️یهودی گفت: "این حسین ، پسر دختر پیامبر شما است و شما او را به همین زودی کشتید؟ به خدا سوگند كه اگر پیامبر ما حضرت موسی ، در میان ما فرزندى مى‌‏گذاشت، ما گمان مى‏‌كردیم كه او را تا سر حد پرستش باید احترام كنیم. ولی شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر گذراندید؟! واى بر شما! چه بد امتی هستید!" 📚بحارالانوار، جلد 45، صفحه 139 📚حياة الامام الحسين ، جلد 3 ، صفحه
⚫️ دردناکترین روضه از نظر علیه السلام 🔵 حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی که از جمله عباد و زهاد بود، نقل کرد: « در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: مولای من، آیا آنچه در زیارت ناحیة مقدسه با این عبارت ذكر شده، درست است كه می‌فرماید: 🔺 فَلَاَنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبْكِیَّنَ عَلَیْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً (پس صبح و شب بر شما ندبه كرده و به جای اشك خون می‌گریم) صحیح است؟ فرمودند: بلی 🔹 عرض کردم: آن مصیبتی که در آن بجای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟ فرمودند: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد. 🔹 گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟ فرمود: نه؛ بلکه اگر حضرت عباس علیه السلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.  🔹 عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام است. فرمود: نه، حضرت سید الشهداء علیه السلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می کرد. 🌕 عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟ فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها سلام است. زینب همان کسی ست که در راه عفتش عباس می دهد نخِ معجر نمی دهد 📚 شیفتگان حضرت مهدی ج ۲ ص ۱۴۴
هدایت شده از محفل اشک
اشعار معروف شيخ كاظم اُزْري در ميان ارباب مقاتل داراي شهرت ويژه اي است اشعاري كه در عرصه شعر حماسيِ عاشورا مي درخشد. از صاحب كتاب معروف جواهرالكلام نقل كرده اند گفته است: من حاضرم ثواب كتاب فقهي جواهرالكلام خود را با ثواب اشعار شيخ كاظم اُزْري معاوضه كنم. او در ضمن اشعار خود، در وصف قمر بني هاشم گفته است: «يَوْمٌ أبي الْفَضْلِ اسْتَجارِ بِهِ الْهُدي» روز عاشورا، روزي بود كه امام هدي (امام حسين(عليه السلام)) به حضرت ابي الفضل پناهنده شد.» اُزري پس از آن كه اين مصرع را سرود، به نظرش رسيد شايد با شأن امام(عليه السلام)ناسازگار باشد كه پناه به غير امام ببرد، از اين رو در همين مصرع توقف كرد. همان شب، در عالم رؤيا امام حسين(عليه السلام) را ديد. امام(عليه السلام) به او فرمود: در ادامه مصرع خود بنويس: «وَالشَّمْس مِنْ كَدِرِ الْعِجاجِ لِثامُها» «پناهنده شدن امام(عليه السلام) به عباس در روز عاشورا، زماني بود كه گرد و غبار زمين كربلا، آسمان را پوشانده بود.»1 اين مسأله به نوبه خود از مقام والا و برجسته ابوالفضل حكايت دارد.
هدایت شده از محفل اشک
در این کتابهای معتبر این‌طور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آن‌قدر بر این بچه‌ها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل تنها نرفت؛ خود امام حسین هم با اباالفضل حرکت کرد و به طرف همان شریعه‌ی فرات - شعبه‌ای از نهر فرات که در منطقه بود - رفتند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. این دو برادر شجاع و قوی‌پنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند. یکی امام حسین در سن نزدیک به شصت سالگی است، اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نام‌آوران بی‌نظیر است. دیگری هم برادر جوان سی‌وچند ساله‌اش اباالفضل العبّاس است، با آن خصوصیاتی که همه او را شناخته‌اند. این دو برادر، دوش به دوش هم، گاهی پشت به پشت هم، در وسط دریای دشمن، صف لشکر را می‌شکافند. برای این‌که خودشان را به آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. در اثنای این جنگِ سخت است که ناگهان امام حسین احساس می‌کند دشمن بین او و برادرش عباس فاصله انداخته است. در همین حیص و بیص است که اباالفضل به آب نزدیکتر شده و خودش را به لب آب می‌رساند. آن‌طور که نقل می‌کنند، او مشک آب را پر می‌کند که برای خیمه‌ها ببرد. در این‌جا هر انسانی به خود حق می‌دهد که یک مشت آب هم به لبهای تشنه‌ی خودش برساند؛ اما او در این‌جا وفاداری خویش را نشان داد. اباالفضل العبّاس وقتی که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهای تشنه‌ی امام حسین، شاید به یاد فریادهای العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه‌ی عطشناک علی‌اصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روی آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ می‌دهد و امام حسین علیه‌السّلام ناگهان صدای برادر را می‌شنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک
هدایت شده از محفل اشک
ابی‌مخنف در مقتل خود نقل می‌کند که: امام حسین علیه‌السلام در آخرین لحظات شهادت مظلومانه‌اش به آن قاتل سنگ‌دل فرمودند: اذا کان لابد من قتلی، فاسقنی شربة من الماء،. اگر ناچار می‌خواهی مرا بکشی، جرعه‌ی آبی به من بیاشام. آن ملعون گفت: هیهات؛ آبی نخواهی آشامید تا کشته شوی. ای پسر ابوطالب؛ مگر تو گمان نداری پدرت ساقی حوض کوثر است، پس صبر کن تا از دستش سیراب گردی [2] . چگونه طلب آب می‌کردم
هدایت شده از محفل اشک
مرحوم کفعمی در کتاب «مصباح» از حضرت سکینه علیهاالسلام روایت می‌کند که فرمود: چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء و بیهوشی برایم روی داد در آن حال شنیدم پدرم می‌فرمود: شیعتی ما ان شربتم ماء عذب فاذکرونی او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی و انا السبط الذی من غیر جرم قتلونی و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونی لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی کیف استسقی لطفلی فابوا ان یرحمونی و سقوه سهم بغی‌ء عوض الماء المعین یا لزرء و مصاب هد ارکان الحجون و یلهم قد جرحو قلب رسول الثقلین فالعنو هم ما استطعتم شیعتی فی کل حین [3] . ای شیعیان من؛ اگر آب شیرین و گوارا نوشیدید مرا یاد کنید. یا اگر شنیدید کسی غریب یا شهید شده به من ندبه کنید. من همان سبط و فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستم که بی‌جرم و گناه مرا کشتند. و عمدا بدن مرا، بعد از کشتن، زیر سم اسب‌ها پای مال کردند. کاش همه شما در روز عاشورا بودید و می‌دیدید چگونه برای کودک خودم آب خواستم ولی آنها ندادند و به من رحم نکردند. آنها کودک مرا به جای آب پاک و روان، با تیر ستم سیراب کردند. وای از این مصیبتی که ارکان کوه حجون را شکست. وای بر آنها! آنها قلب پیامبر انس و جن را مجروح کردند، پس ای شیعیان من؛ همواره، تا می‌توانید آن دشمنان را لعنت کنید
هدایت شده از محفل اشک
درباره زیر سم اسبان رفتن پیکر مطهر سیدالشهدا علیه السلام قبل از شهادت چنانکه در زیارت ناحیه مقدسه آمده است باید گفت: انصاف این است که عبارت "فَهَوَيْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَريحاً، تَطَؤُك الْخُيُولُ بِحَوافِرِها" ظهور دارد که همین که حضرت از اسب به زمین افتادند، بدن مطهرشان زیر سم اسبان قرار گرفت.
هدایت شده از محفل اشک
تا حسین است ، چه حاجت به عطای دگران تا حسین است ، مگو مدح و ثنای دگران او که در هر دو سرا مظهر الطاف خداست می زنی از چه دگر ، باب سرای دگران آبروی تو رود از کف و ناکام شوی مگشا دست نیازت به عطای دگران سائل درگه او ، در دو جهان است عزیز من سرافکنده و مسکین ، چو گدای دگران . یار اغیار مشو ، جز به ره راست مرو عمر بر باد مده مفت ، برای دگران تا فریبت ندهد وسوسه ی شیطان ها دل مده گوش مکن ، خود به ندای دگران نیست خیری به خدا ، جز به سرای ده و چار چون هم آغوش نیاز است ، غنای دگران
هدایت شده از قم 025 🇮🇷
4_208632275535922307.mp3
11.17M
🏴حاج امیر کرمانشاهی العطش کودکان... 🇮🇷کانال خبری قم 20:30 https://eitaa.com/joinchat/342098019Cacdacbdd8d
هدایت شده از طاهر سادات
▪️ ذکر صالحین ▪️ ‍ ‍ ‍ ‍ ❥✦ امام سجاد (ع) با یاری مردان بنی اسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی بوریا (حصیر) گذاشتند سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. آنگاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ و به بنی‌اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می‌کند» 😭 سپس صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین (ع) نهاد و در حالی که اشک بر گونه‌هایش جاری فرمود: چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهایمان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده‌ای برای اهل بیت (ع) و خاندانت اختیار کند ای زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام (ع) نوشتند: 『هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) الذی قتلوه عطشانا غریبا』 ↫✦ سپس برادر گرامی‌اش، علی اکبر (ع) را در پایین پای امام (ع) دفن کردند و بقیه هاشمیون و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین (ع) دفن نمودند. ◥✧ سپس امام(ع) به همراه بنی‌اسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش عباس(ع)، خود را بر روی بدن ابوالفضل (ع) افکند و گلوی مبارکش را بوسید. امام (ع) در حالی که به شدت می‌گریست، فرمود: بعد از تو ای قمر بنی‌هاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد. آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنی‌اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می‌کند» 📚 مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص ۱۹۷۹ ••●✦✧✦✧✦●•• به کربلا کفن مگر به غیــر بوریـا نبود مگر حسین فاطمه عزیـز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد... تنش برهنه می‌کنند؟ مگرکه پاره پیروهن به پیکرش روا نبود تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر فراتــ مهــر مادرش سیدة النساء نبود؟ 😭😭😭😭😭 http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
هدایت شده از طاهر سادات
▪️ ذکر صالحین ▪️ 🔲🔲🔲 √ با کاروان حسینی تا اربعین/ سیزدهم محرم-۱ کاروان به کوفه رسید، اما چه کوفه ای؟ کوفۀ مردمان غدّار و حیله گر. کوفۀ غرق در نشاط و شادی و رقص و خنده ها. دروازه‌های شهر، با برگ های نخل زینت شده بود و مردمان، به انتظار، چشم دوخته بودند به راه، سرهای بر نی افراشته از دور، در دست سواران نمایان شد، مردمان هلهله کردند و بر دَف کوبیدند، بازماندگان کاروان، در حصار سپاه، به کوفه رسیدند. سیدالساجدین، در غُل و زنجیر، و زنان و کودکان دست بسته پا برهنه، به پای پیاده. پیراهن خونین سالار شهیدان، دست به دست چرخید و رقصندگان با شمشیر، به لودگی جان گرفتند. سیدالساجدین خُروشید و سوز دل را بیرون داد. گفت: ای اُمت بدکردار، بر خانه هاتان باران نبارد که حُرمت جدّ ما را دربارۀ ما مراعات نکردید. از مصیبت ما آگاهید، ولی دف می زنید و به شادی هلهله سر می دهید. کسانی را در شهر می گردانید، که پایه و اساس دین را در میان شما محکم کردند. مگر جدّ ما نبود که شما را از گمراهی نجات داد و به راه راست هدایت کرد؟ در قیامت چه پاسخی برای رسول خدا دارید؟ و دیگر سکوت کرد. اولین کسی که سنگ پَراند، ندانستم کیست، اما گوییا شیطان بود! که دیگر اهریمنان، یاری اش کردند و کلام سالار شهیدان به وقوع پیوست. که گفته بود، بنی اسراییل از طلوع فجر تا ظهور شمس هفتاد پیامبر را کشتند و چنان در بازارهایشان سرگرم داد و ستد شدند که گویی هیچ نکرده اند. سنگباران اهریمنان، بر تن و جان اسیران نشست. زینب پَر کشید و سیدالساجدین را در بر گرفت و بر آنان شورید. گفت: به عزای چه کس عید کرده اید؟ وامحمدا! این سر حسین توست که به نی کرده از این سو به آن سو می برند. این پیراهن دُردانه توست که از پیکرش به غارت برده اند. اینان دختران تو هستند که به اسیری گرفته اند. یا رسول الله به تو شکایت می کنم. به تو شکایت می کنم. در و دیوار خاموش و خَمود شهر، محزون شد و شرمگین و اهریمنان، دف کوبیدند به شادی هلهله سر دادند و سر سالار شهیدان، از فراز نی همچو خورشید درخشید. سیمای پُر فروغ اش جلوه کرد و باد، موی و محاسن خونین را بازی داد و سالار شهیدان، بر سر نیزه سخن گفت. گفت: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبًا. (۱) آیا پنداشتيد که اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفت ما بوده است‏؟ دست ها ناتوان شد. دف زنان واماندند و نگاه ها مات ماندند و مردمان در بُهت و حیرت ساکت شدند. زید بن ارقم به خود لرزید و فریاد کرد. گفت: یابن رسول الله! بخدا قسم لب گشودن تو بر سر نی آیه ای عجیب تر است! و ناله سر داد. و مردمان حیله و نیرنگ، یک به یک گریستند و به آه و سوز، نوحه کردند. زینب گفت: ای کوفیان! ناله هاتان آرام نگیرد و چشمانتان تا ابد پُر از اشک باد! جز زور بازو و ثروت های آلوده و گناهان انباشته چه فضیلتی دارید؟ نه پیمان تان را بهایی است و نه سوگندتان را اعتباری. جز لاف، جز خودستایی، جز دشمنی و دروغ، جز در عیان مانند کنیزکان تملق گویی و در نهان با دشمنان ساختن چه دارید؟ آنقدر گفت، تا همه گریه سر دادند و فغان کردند. زینب ادامه داد: گریه کنید که سزاوار گریستنید. بیش بگریید و کم بخندید. با چنین ننگی که برای خود خریدید چرا نگریید؟ کدامین ننگ، ننگین تر از کشتن فرزند پیامبر و سید جوانان بهشت؟ کسی را کُشتید که چراغ راهتان بود و یاور روزهای تیره تان. کسی که در جنگ پناهتان بود و در صلح مایۀ آرامش و التیامتان. سر خجلت فرو افکنید که گذشته خود را بر باد دادید و آینده تان را تباه کردید. تعجب نکنید اگر از آسمان خون ببارد. شما مردمان پارۀ تن رسول الله را به دم هزاران تیغ دادید، جنایتی مرتکب شدید که نزدیک است آسمان بر زمین افتد و زمین بشکافد و کوه ها درهم بریزند. کار ناپسندی مرتکب شدید که زشتی آن سراسر دنیا را پُر می کند. ایمن نباشید از کیفر این گناه، پروردگار ما در کیفر گناهان شتاب نمی کند، اما خون مظلومان را بی کیفر نمی گذارد. دامن‌های پُر از سنگ از دستان رها شد، و تنها ندامت مانده بود و سرافکندگی و گریه و اشک و ماتم. 🔲🔲🔲 http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e