eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک:(یاحسین غریب مادر) یاحسن غریب مادر شدم از سوز غمت پیر جون من به لب رسیده تا کشیدم از تنت تیر به جای اون که بزارن تنتو میون‌ گلها کفن تو گشته‌ گلگون با خون ِ تنت واویلا مظلوم حسن..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شده داغ کوچه تازه دوباره کنار تابوت آخه دیدم که دوتا تیر خورده به بازو و پهلوت کاش تن تو هم میشد دفن شبیه مادر شبونه دیگه من نمی دیدم که خون پیکرت روونه مظلوم حسن..... 🌸🌸🌸🌸🌸 ناله میزنم برادر میون خنده ی دشمن ببین غرق شادیه از قامت ِ کمونی من داشته از تیربارون تو دو هدف،دشمن نامرد با حنا بستن موهات موهای منو سپید کرد مظلوم حسن..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شکر حق نرفته رأست به روی نیزه برادر نشدی تو پاره پاره جلوی چشمای خواهر شکر حق دیگه برادر زیر دست و پا نرفتی دیگه توی بزم باده با سر جدا نرفتی مظلوم حسین..... ✍علی مهدوی نسب
4_5838107873896301269.mp3
633.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 # دشت لاله شد لب من زود بیا ای زینب من دیگه هیچ غمی ندارم خواهر من چشام و دارم میبندم با لب خونی میخندم مادر امده کنارم خواهر من بیا مادر و ببینیم با حسین پیشش بشینیم خواهرم با مادرم بیا باهم زبون بگیریم دور هم از بار غم به یاد غصه هاش بمیریم آه آهم داغ و پر شرره قاتل جیگره زهر کینه آه اما ذکر من به خدا شد به شور و نوا وای مدینه کاسه خون شده چشمام من غریب ترم ز بابام شماها خبر ندارید من چی دیدم خواهرم منو حلال کن خودت از مادر سوال کن کنارش میان کوچه چی کشیدم سایه افتاد رو سر ما سایه نامرد دنیا مثل باد اون بدنهاد دست سیاه ش و تکون داد بی حیا دور از بابا قدرت شو به ما نشون داد آه از اون روز گرفته دلم من هنوز خجلم پیش مادر آه از من کاری برنیومد یاری برنیومد پیش مادر امام حسن (ع) زمزمه @babollharam
4_5839146624621743143.mp3
468.9K
. علیه_السلام 🎤 سلام ای آقا،زائرت هستم اومدم به پنجره ی تو دخیل بستم میدونی عمریه گداتم کبوتر گنبد طلاتم دیگه بهشت و من نمیخوام وقتی که تو صحن و سراتم مددی یا رضا۲ سقا خونت آب حیاتم در خونت باب نجاتم قول دادی تنهام نمیذاری میرسی موقع مماتم مددی یا رضا۲ 🍃رضا غریب الغربا ◼️رضامعین الضعفا دل من غرق،شور و احساسه توکریمی و کریمیت مثل عباسه تویی که دریای جودی از کودکیم دلو ربودی توحرمت حاجت میگیره حتی مسیحی ام به زودی مددی یارضا۲ مریضایی که دکتراشون قطع امید کرده براشون توحرمت خیلی زیادن میان که تا بدی شفاشون مددی یا رضا۲ 🍃رضاغریب الغربا ◼️رضامعین الضعفا زائرات میان،دسته به دسته یکی قلبش از زمونه خیلی شکسته یکی دلش گرفته میاد کرببلا نرفته میاد از راهه دور و از یه روستا بادل پر آشفته میاد مددی یارضا۲ یکی مثه ابر بهاری میگه با گریه و با زاری کرببلات جوره تا وقتی آقا امام رضارو داری مددی یارضا۲ 🍃رضا غریب الغربا ◼️رضا معین الضعفا (کربلایی امیرحسین سلطانی)✍ .
متن اشعار حسین ستوده @hoseinsotudematn
حسین سیب سرخی.mp3
1.91M
🏴مداحی های ویژه آخر ماه صفر۱ (مداحی شهادت امام رضا علیه السلام) دلم در هوای تو... 🎙حاج حسین سیب سرخی https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
. 🔸بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت 🔸مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّه‌وغم ریخت بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو رحمت کند، او شاعر بود، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نیز شاعرم. فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان 🔸مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر می‌زد 🔸صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر می‌زد بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم: «یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ» (اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین [آقاى شما] کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد). 🔸آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند 🔸تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند على بن الحسین(علیه السلام) با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند 🔸عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم 🔸 به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا، روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت) 🔸بگو به حضرتِ امُّ البنـین چه شد پسرهایش 🔸دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر بشیر اومد محضر عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸 نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه 🔸 تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه مردم به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، رفتند دیدم على بن الحسین بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد. مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛ 🔸 بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد 🔸نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟! ‍ عبدالله بن جعفر هم اومده و داره دنبال خانمش میگرده ،یک به یک محمل ها رو داره سر میزنه،رسید به محمل زینب،نشناخت خانومش و ،پرسید: خانوم من زینبُ ندیدی ؟بی بی یه نگاه کرد به عبدالله،وگفت: عبدالله، حق داری منو نشناسی آره من اون زینبی نیستم که از پیش تو رفتم،عبدالله جلو چشایِ من سر حسین رو بریدند ... هی روضه خوند و هی عبدالله گریه کرد ،همه حرفا که تموم شد گفت بی بی یه گلایه دارم ازت ... شنیدم برا علی اکبر زودتر از داداشت رفتی ... بالا سر قاسم رفتی،بالا سر شهدای بنی هاشم رفتی،... مگه بچه های من قابل نبودند،چرا نرفتی بالا سرشون؟! گفت عبدالله تو دیگه چرا از من این سوال و میکنی؟بحق داداشم قسم،ترسیدم نگاش به نگاه من بیفته ازمن خجالت بکشه،گفتم حسین ،خجالت زد ام نشه حسین... ،.
. ورودِ کاروان داغدیده‌یِ کربلا به مدینه بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّه‌وغم ریخت مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر می‌زد صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر می‌زد آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند هوا هوایِ غم و غصّه‌هایِ لیلا بود نوایِ داغِ جـوانی که اِرباً اِرباٰ بود آهای شهرِ مـدینه نَه آب بود نَه شیر جوابِ کودکِ بی‌تابِ این حرم شد تیر نَه قاسمی‌سْت در این کاروان نَه عبدُاللّه رسیـده قافـله‌یِ داغـدارِ ثاراللّه بگو به حضرتِ امُّ البنـین پسرها پـَر دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟! بـِبار و ناله بزن ناله‌هایِ واویلا بگـو شبیهِ حـرم العجل گلِ زهرا .
بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو رحمت کند، او شاعر بود، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نیز شاعرم. فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان. بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم: «یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ» (اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین [آقاى شما] کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد). سپس گفت: این على بن الحسین(علیه السلام) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)؛ در آن هنگام شنیدم کنیزکى این گونه براى حسین(علیه السلام) نوحه سرایى مى کند: «نَعى سَیِّدی نـاع نَعاهُ فَأَوْجَعا * فَأَمْرَضَنی نـاع نَعاهُ فَأَفْجَعا فَعَیْنَیَّ جُودا بِالدُّمُوعِ وَاَسْکِبا * وَجُودا بِدَمْع بَعْدَ دَمْعِکُما مَعا عَلى مَنْ وَهى عَرْشَ الْجَلیلِ فَزَعْزَعا * فَأَصْبَحَ هذَا الَْمجْدُ وَالدِّینُ أَجْدَعا عَلَى ابْنِ نَبیِّ اللهِ وَابْنِ وَصیِّهِ * وَإنْ کانَ عَنّا شاحِطَ الدّارِ أَشْسَعا) (خبر دهنده اى خبر مرگ مولایم را به من داد و دلم را به درد آورد و با آن خبر مرا بیمار کرد. اى چشمانم، اشک بریزید و جارى شوید و باز هم پس از اشک، با هم اشک بریزید. بر آن کس که با مصیبت او عرش خداى جلیل به لرزه درآمد و [شاخسار] بزرگوارى و دین بریده شد. [سوگوارى کنید!] بر فرزند پیامبر خدا و فرزند وصىّ او، هرچند محلّ شهادت او از ما دور است). آن گاه گفت: امروز اندوه ما را در سوگ ابى عبدالله(علیه السلام) تازه ساختى و زخم هایى که هنوز التیام نیافته بود، بار دیگر گشودى، سپس به من گفت: خدا تو را بیامرزد، تو کیستى؟ گفتم، من بشیر بن حذلم هستم که مولایم على بن الحسین(علیه السلام) مرا به سوى شما فرستاد و او هم اکنون با خاندان ابى عبدالله(علیه السلام) و زنانش در فلان مکان فرود آمده اند. بشیر مى گوید: مردم مرا رها کردند و به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، به راه افتادند و من نیز با مرکبم به آنجا بازگشتم، دیدم سیل جمعیت راهها را بند آورده اند. من از مرکب پیاده شدم و خود را با زحمت به کنار خیمه ها رساندم. دیدم على بن الحسین(علیه السلام) هنوز داخل خیمه است، آن گاه از خیمه بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد. مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛ مردم از هر سو به نزد آن حضرت مى آمدند و او را تسلیت مى گفتند و آن منطقه پر از شیون و غوغا شد. امام(علیه السلام) با دست به مردم اشاره کرد که ساکت شوند و مردم نیز آرام گرفتند، سپس این خطبه را ایراد فرمود: «ألْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، بارِىءِ الْخَلائِقِ أَجْمَعِینَ، أَلَّذِی بَعُدَ فَارْتَفَعَ فِی السَّمواتِ الْعُلى، وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوى، نَحْمَدُهُ عَلى عَظائِمِ الاُْمُورِ، وَفَجائِعِ الدُّهُورِ، وَأَلَمِ الْفَجائِعِ، وَمَضاضَهِ اللَّواذِعِ، وَجلِیلِ الرُّزْءِ، وَعَظِیمِ الْمَصائِبِ الْفاظِعَهِ الْکاظَّهِ الْفادِحَهِ الْجائِحَهِ. أَیُّهَا الْقَوْمُ! إنَّ اللهَ وَلَهُ الْحَمْدُ ابْتَلانا بِمَصائِبَ جَلِیلَه، وَثُلْمَه فِی الاِْسْلامِ عَظِیمَه، قُتِلَ أَبُو عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ وَعِتْرَتُهُ، وَسُبِیَ نِساؤُهُ وَصِبْیَتُهُ، وَدارُوا بِرَأْسِهِ فِی الْبُلْدانِ مِنْ فَوْقِ عامِلِ السِّنانِ، وَهذِهِ الرَّزِیَّهُ ا
لَّتِی لامِثْلَها رَزِیَّهٌ. أَیُّهَا النّاسُ! فَأَىُّ رِجالات مِنْکُمْ تَسُرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ؟! اَمْ أیُّ فُؤاد لا یَحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ؟ أَمْ أَیَّهُ عَیْن مِنْکُمْ تَحْبِسُ دَمْعَها وَتَضَنُّ عَنِ انْهِمالِها؟! فَلَقَدْ بَکَتِ السَّبْعُ الشِّدادُ لِقَتْلِهِ، وَبَکَتِ الْبِحارُ بِأَمْواجِها، وَالسَّمواتُ بِأَرْکانِها، وَالاَْرْضُ بِأَرْجائِها، وَالاَْشْجارُ بِأَغْصانِها، وَالْحِیتانُ وَلُجَجُ الْبِحارِ، وَالْمَلائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ، وَأَهْلُ السَّمواتِ أَجْمَعُونَ. أَیُّهَا النّاسُ! أَیُّ قَلْب لا یَنْصَدِعُ لِقَتْلِهِ؟! أَمْ أَیُّ فُؤاد لا یَحِنُّ إِلَیْهِ؟! أَمْ أَیُّ سَمْع یَسْمَعُ هذِهِ الثُّلْمَهَ الَّتِی ثُلِمَتْ فِی الاِْسْلامِ وَلا یُصَمُّ. أَیُّهَا النّاسُ! أصْبَحْنا مَطْرُودِینَ مُشَرَّدِینَ مَذُودِینَ، شاسِعِینَ عَنِ الاَْمْصارِ، کَأَنّا أَوْلادُ تُرْک وَکابُلَ مِنْ غَیْرِ جُرْم اجْتَرَمْناهُ، وَلا مَکْرُوه ارْتَکَبْناهُ، وَلا ثُلْمَه فِی الاِْسْلامِ ثَلَمْناها، ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الاَْوَّلِینَ (إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاَقٌ). وَاللهِ لَوْ أَنَّ النَّبِىَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی قِتالِنا کَما تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی الْوِصایَهِ بِنا لَمَا ازْدادُوا عَلى ما فَعَلُوا بِنا، فَاِنّا للهِِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَه ما أَعْظَمَها وَأَوْجَعَها وَأَفْجَعَها وَأَکَظَّها وَأَفْظَعَها وَأَمَرَّها وَأَفْدَحَها، فَعِنْدَاللهِ نَحْتَسِبُ فِیما أَصابَنا وَما بَلَغَ بِنا، إِنَّهُ عَزِیزٌ ذُوانْتِقام». حمد و سپاس مخصوص خدایى است که پروردگار جهانیان، بخشنده و مهربان، مالک روز جزا و آفریننده همه مخلوقات است. همان خدایى که (از سویى شناخت حقیقت او) آن قدر از ما دور است که گویا در آسمان هاى رفیع جاى گرفته و (از سوى دیگر با علم و احاطه اش) آن قدر به ما نزدیک است که گواه و شنواى سخنان در گوشى ما است. او را بر حوادث بزرگ، آسیب هاى روزگار، فجایع دردناک، رنج هاى سوزان، بلاهاى سنگین و مصیبت هاى بزرگ، خشونت بار، متراکم، شکننده و ویرانگر ستایش مى کنم. اى مردم! خداوندى ـ که ستایش مخصوص اوست ـ ما را به مصیبت هاى بزرگ و خسارتى جبران ناپذیر در اسلام آزموده است. (آرى) اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و خاندانش به شهادت رسیدند و زنان و کودکانش به اسارت در آمدند و سر مطهر آن حضرت را بالاى نیزه ها در شهرها به گردش در آوردند و این مصیبتى است که مانند ندارد! اى مردم! بعد از شهادت او، کدام یک از مردانتان مى تواند شادى کند؟ یا کدام قلبى مى تواند براى او محزون نباشد؟ یا کدام چشمى مى تواند گریه نکند و اشک نریزد؟ به یقین آسمان هاى هفت گانه با بناهاى محکمش، دریاها با امواجش، آسمان ها با ارکانش، زمین با همه نواحى و جوانبش، درختان با شاخسارهایش، ماهیان و دریاهاى عمیق، و فرشتگان مقرّب الهى و همه آسمانیان، بر شهادت او گریستند. اى مردم! کدام قلب است که در شهادت او لرزان نشود؟ یا کدام جگرى مى توان یافت که براى او نسوزد؟ یا کدام گوشى است که این حادثه بزرگ و جبران ناپذیر را بشنود و آسیب نبیند؟ اى مردم! ما طرد شده، آواره، رانده و دور از شهرها شدیم؛ گویا ما فرزندان اقوام غیر مسلمانیم، بدون آنکه جرمى کرده و یا کار ناپسندى مرتکب شده و یا ضربه اى به اسلام زده باشیم. هرگز این ماجرا (هاى دردناک) را درباره گذشتگانمان نشنیدیم «این تنها یک امر تازه و جدید است». به خدا سوگند! اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به این گروه سفارش مى کرد که با ما مبارزه کنند، آن گونه که درباره ما به آنها سفارش (به محبت) کرد، هرگز بیش از این نمى توانستند جنایت کنند؛ «إنّالله وَإنّا إلَیه راجِعُون»، از این مصیبتى که بسیار بزرگ، غم انگیز، دردناک، انباشته، ناهنجار، ناگوار و سنگین است. در برابر مصائبى که به ما رسیده از خدا پاداش مى طلبیم. به یقین خداوند شکست ناپذیر و صاحب انتقام است. پس از این خطبه، صوحان بن صعصعه بن صوحان (۱) که زمین گیر بود ـ به خاطر آن بیمارى و (عدم همراهى با امام حسین(علیه السلام)) عذرخواهى کرد. امام سجاد(علیه السلام) نیز عذرش را پذیرفت و از او سپاسگزارى نمود و بر پدرش درود و رحمت فرستاد. (۲) امام سجاد(علیه السلام) به همراه زنان و کودکان وارد مدینه شدند. همان شهرى که ماه رجب سال گذشته به هنگام خروج از آن، با پدر بزرگوارش امام حسین(علیه السلام) و عمویش اباالفضل العباس و برادرانش على اکبر و على اصغر و دیگر جوانان بنى هاشم همراه بود. و اینک بدون آن عزیزان، با جمعى از زنان و کودکان مصیبت دیده وارد 
f435f7ad-1630-4aac-8df9-30c445f0870b.mp3
11.72M
🏴 (وفات حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم) مدینه ای شهر پیغمبر 🎙حاج مدینه ای شهر پیغمبر، ای شهر غربت و غم مدینه ای حسرت و غربت، ای قبله گاه عالم تو شهر دلتنگی زهرا، به سوگ مصطفایی تو در داغ دوری زهرا، انیس مرتضایی عزادار بی قراری بر، مزار مجتبایی آی مدینه بگو راز پنهان را مپوشان ز ما آتش جان را بپا کن ز نو بیت الحزان را آي تو و صادق و باقر و سجاد تو و مجتبا ... خلوتت خوش باد مرا می دهد غربتت بر باد (مدینه ای شهر پیغمبر) بقیعم من تربت عشقم، همزاد کربلایم بیا و از این همه غربت، روضه بخوان برایم منم آنکه از مصیبت ها، همیشه رفته از هوش مزار خوبان عالم را، گرفته ام در آغوش سراپا صبر و سکوت است و این، حماسه های خاموش آی نه خاکم که من آسمان هستم که با عرشیان همزبان هستم زیارتگه عاشقان هستم آی چراغانی از اشک و آهم من شبستان خورشید و ماهم من اگر بی پناهی پناهم من (بقیعم خاک غریبم من) شاعر: میلاد عرفان پور✍
. دل خوش نکرده ایم به اعمالِ خیرِ خود ما را غمِ حُسین سرافراز میکند ... .
شاهسون: ‍ ﷽ زداغت من دل حزینم برایت چله نیشینم شده فصل ماتم و غم عزای سه نور عالم غم ختم المرسلین و هم مجتبی و شاه خراسان۲ مدینه اندر عزا شد عزای سه مقتدا شد زند بر سر فاطمه از غم در عزای سه نور یزدان۲ ▪️ماتم _ بپا شده ▪️بزم _ عزا شده ▪️نالان _ زهرا شده _ ای وای دو عالم زار و پریشان برای ختم رسولان مدینه ماتم سرا شد ای اهل عالم ماتم بگیرید۲ بجای عرض تسلا زدند آتش قوم اعدا برای این آتش و سیلی بر رخ زهرا غم بگیرید۲ ▪️آه و _ وایلتا ▪️از دود کینه ها ▪️اندر _ بیت الولا _ ای وای ادامه برای(امام حسن ع) حسن هم از زهر کینه شده کشته در مدینه غریب در شهر خود گشته خانه او شد قتلگاهش ۲ شده او مهمان مادر ز ظلم و جور ستمگر شده عالم دیده گریانش از چه بوده مگر گناهش۲ ▪️سوزد _ پا تا سرش ▪️از ظلم همسرش ▪️نالد _ بر پسرش _ قاسم چها کرده ظلم و ییداد امان از ناله و فریاد چه کرده ای جعده ملعون با دلش که من بی قرارم۲ بگفتا ای خواهر من بیا اکنون در بر من بیاور طشتی برای من خواهرم زینب غمگسارم۲ ▪️صاحب _ کرم بیا ▪️بالا _ سرم بیا ▪️اندر _ برم بیا _حسین۲ کریم آل پیمبر ز دست قوم ستمگر شده قلبش پاره پاره از زهر و از دست جمله یاران۲ چه ظلمی بر مجتبی شد جفا بر آل کسا شد کنار قبر رسول اله پیکر او شد تیر باران۲ ▪️عباس _ بیا بیا ▪️بنگر _ این صحنه را ▪️دارم _ شور و نوا_ داداش همه محو در ولایت محیائیم بر شهادت مطیع امر ولی هستیم و خط ما خط شهادت ۲ همه با یاد شهیدان کنیم ما احیای قرآن مدافعان حرم هستیم مکتب ما پیر خمین است۲ ▪️آقا _ مهدی بیا ▪️مولا _مهدی بیا ▪️جانا_ مهدی بیا_ مهدی ◾️◾️◾️◾️◾️