eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
nohenab20_audio(10).mp3
7.84M
حسین‌جان برای‌رضای‌خدا‌حالمو‌روبراه‌کن
حسین جان .. دلم این روزا از فراقت بهونه میگیره اگه نوکرت کربلا رو نبینه میمیره، آقاجان حسین جان .. برام سخته که اربعین تویِ خونه بشینم با یه عالمه حسرت عکسِ حرم رو ببینم، آقاجان ببین نوکرت مبتلاتِ، اربابم دخیلِ یه گوشه نگاتِ، اربابم یه کاری کن بکن تا که قلبم آروم شه فقط دلخوشیم کربلاتِ، اربابم ـــــــــــــــــــــــــــ حسین جان .. شده این شبا قِسمتم آه و اندوه و حسرت بگو آخه تا کی نباید برم من زیارت، آقاجان حسین جان .. همه ترسم اینه اَجل فرصتم رو بگیره غلام تو آخر حرم رو نبینه بمیره، آقاجان تویی ماهِ شبهایِ تارم، آقاجان نگاه کن به حالم که زارم، آقاجان یه بغضِ عجیبی میونِ سینه‌م هست رو تربت سرم رو میزارم آقاجان ـــــــــــــــــــــــــــ حسین جان .. حرم آرزومه میدونم که اینو میدونی همه میرنُ واسۀ ما فقط تو میمونی، آقاجان حسین جان .. برایِ رضایِ خدا حالمُ روبه‌راه کن تحمل ندارم جداییتُ واسم دعا کن، آقاجان به جز تو کسی رو ندارم، آقاجان فدای تو ایل و تبارم، آقاجان تو این دارِ دنیا تو هستی دلگرمی تویِ جلوۀ روزگارم آقاجان
4_6023950232620896814.mp3
12.11M
📝 ای کاش می‌شد تو گریه‌ها بمیرم... 🎤حاج‌سیدمجید
سید رضا نریمانی_۲۰۲۲_۱۱_۲۰_۲۰_۳۶_۲۸_۲۷۰.mp3
15.39M
"فاطمه یادمون داد زن زندگی شهادت... ۲۶ آبان ۱۴۰۱
هدایت شده از 🏴 مداحی گرام
enc_16605946042739380475166.mp3
2.77M
🎧 🥀اگه نبود میمردمو چقده غصه خوردمو آرزوهای مُردمو به حرمش سپردمو... 📌جامع‌ترین‌بانڪ‌مداحی 🆔@Maddahi_Geram
enc_16605946042739380475166.mp3
2.77M
🥀اگه نبود میمردمو چقده غصه خوردمو آرزوهای مُردمو به حرمش سپردمو...
14000926-biokafi-roze3.mp3
2.87M
|⇦•اگر ميتواني بماني بمان... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی ابوذر بیوکافی
. |⇦•اگر ميتواني بماني بمان... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی ابوذر بیوکافی ●━━━━━━───────  شب شد، بي بيِ دوعالم زهرا سلام الله عليها آرام صدا زد: علي جانم! اميرالمؤمنينِ من، مولاي من! ميشه يه لحظه بياي پيشِ من؟ مولا اومد كنارِ بسترِ بي بي نشست، جانم فاطمه!؟ گفت: علي جان! ببين بچه ها خوابيدن يا نه؟ نگاه كرد مولا، حسن خوابِ، حسين خوابِ، زينبين خوابيدن، علي جان! ميخوام يه حرفي بهت بزنم، چند وقته ميخوام بهت بگم، اما شبش امشبِ، علي جان! فاطمه رو حلال كن... تا اينو گفت، مولا زد زيرِ گريه، فاطمه جان! من تو رو حلال كنم؟ نه! در وسطِ كوچه تو را ميزدن... تو بايد علي رو حلال كني، بخدا دستم بسته بود نتونستم برات كاري كنم... مولا زد زيرِ گريه، اشك هاي علي از محاسنش مي چكيد رو صورتِ زهرا، يهو ديد يه دستي آرام اومد بالا، بذار اشكات رو پاك كنم، آي مظلوم علي! تو گريه نكن، من اين حرفارو نزدم تو گريه كني، من طاقت گريه هات رو ندارم، ميخوام چند كلام وصيت كنم، عمل ميكني يا نه؟ بندِ دلِ مولا پاره شد؟ فرمود: وصيت هات رو بگو، اما ان شاءالله خوب ميشي... فرمود: علي جان! شبونه غسلم بده، از زيرِ لباس غسلم بده، شبونه دفنم كن، علي جان! نكنه اونايي كه حق تو رو گرفتن بيان برا تشييع جنازه ي من، اونايي كه من رو كتك زدن، من حوريه بودم به من سيلي زدن، فُرم صورتم عوض شده... بذار من يه گريز بزنم: اينجا مادر فُرم چهره اش عوض شد، يه آقايي هم تو كربلا، يه كاري با سر و صورتِ حسين كردن، وقتي دخترش سرِ باباش رو ديد نشناخت... دوباره از كربلا بريم مدينه، به سختي سر فاطمه رو مولا به زانو گرفت، فاطمه جان!...*   اگر ميتواني بماني بمان عزيزم تو خيلي جواني بمان   *مولا گريه كرد، بي بي گريه گريه كرد، اينجا اشكاي دو نفر جاري شد، اشك چشماي مولا بر گونه هاي بي بي چكيد، يه جايِ ديگه هم اين اتفاق افتاد، فردا شد: حسنين اومدن تو خونه، تا وارد شدن ديدن اين خونه ديگه روح نداره، يه نگاهي به در و ديوار انداختن، اول سراغِ مادرشون رو گرفتن، اسماء! مادرِ ما كجاست؟ فرمود: مادرتون داره استراحت ميكنه، معصوم هستن، امامن، ميفهمن، گفتن: امكان نداره مادرِ ما تا اين موقع استراحت كنه، دويدن توي اتاقِ مادر، ديدن مادرشون رو به قبله است، يه پارچه اي روي صورتِ مادرِ، امام حسن خودش رو انداخت رو سينه ي مادر، سيدالشهدا صورت به كف پاي مادر گذاشت، يهو ديد پاي مادر سرد شده، گفت: داداش! يتيم شديم، خدا اجرت بده، "آجرك الله" شروع كردن گريه كردن، همه دار و ندارِ ما رفت... اسماء اومد، من نميدونم چطور اين آقازاده ها رو از بدنِ مادر جدا كرد، خيلي سخته، بچه هارو فرستاد دنبال بابا... اسماء! اينجا اين دوتا آقازاده ها رو مؤدب از بدنِ مطهر بلند كردي، دست كشيدي به سرِ امام حسن، حسن جانم! حسين جانم! بريد دنبال باباتون... اينجوري ديگه بايد بلند كني مصيبت زده رو، فهميدي چي دارم ميگم؟ قاعده اش اينه، مخصوصاً اگه بچه باشه، بايد آروم جدا كني از عزيزش، اما كربلا دخترِ حسين، كنارِ بدنِ باباش بود، يهو ديد يه مشت عرب اومدن دوره اش كردن، با تازيانه.. .حسين... دوباره برگرديم مدينه، بچه ها رفتن جلوي مسجد، جوري بچه ها گريه مي كردن كه فهميدن كار تموم شده، بچه ها گفتن: بابا! خودت رو برسون، آي اونايي كه مدينه رفتيد از مسجد تا خونه راهي نبوده، اما ميگن: علي هي ميخورد زمين، زير بغل هاش رو گرفتن، خودش رو رسوند كنارِ بدن، اين پارچه رو كنار زد ديد فاطمه جواب نميده، آروم بُرد صورتش رو كنارِ صورت فاطمه، اين اشك ها اينجا هم ميچكيد، آروم گفت:" كَلِّمِـينِـي" فاطمه! با من حرف بزن، من علي هستم، اينجا علي شروع كرد وداع كردن...*   خوشي ز عُمر نديده خدانگهدارت صنوبري كه خميده خدانگهدارت   قرارِ بعديِ ما كربلا وقتِ غروب كنارِ رأس بريده خدانگهدارت ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است گردنده فلک ز بهر کاری بوده است زنهار قدم به خاک آهسته نهی کان مردمک چشمِ نگاری بوده است
گر فضل کنی ندارم از عالم باک ور عدل کنی شوم به یکباره هلاک روزی صد بار گویم ای صانع پاک مُشتی خاکم ، چه آید از مُشتی خاک
بر هر که حسد بری ، امیر تو شود وز هر که فرو خوری اسیر تو شود تا بتوانی تو دستگیری می کن کان دستِ گرفته، دستگیر تو شود
گه ترکِ وجودِ غم ، فزاینده کنی گه آرزوی حیات پاینده کنی آینده عمر خواهی از رفته فزون در رفته چه کرده ای که آینده کنی؟!