eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. با حضرت زینب با گریه شب هامو سحر میکنم با غصه هام یه جوری سر میکنم برو بخواب اگه حالم بد بشه فضه و اسما رو خبر میکنم قرار نبود خنده به ما حروم شه دیدن محسن همه آرزوم شه روزای خوبم پیش بابات علی فکر نمیکردم اینجوری تموم شه غصه نخور اگه چشام میباره خنده‌ی تو زخممو هم میاره هر طور شده تورو بغل میکنم نگی که مادرم دوسم نداره تو کی دیدی که من بگم نمیشه؟ تحمل این همه غم ، نمیشه! شونه زدم موهاتو با درد ، آخه انگشتای من دیگه خم نمیشه وقتی که گل گیر تبر میفته تیغ تبر با غنچه در میفته پهلوی من دوباره تیر میکشه وقتی چشام به میخ در میفته الهی که دلی آتیش نگیره آب خوش از گلوم پایین نمیره پشت در آتیش گرفته موندم تازگیا وضوم شده جبیره مثل الان وقتی زیاده تبم عجل وفاتی میشینه رو لبم روضه‌ی روضه‌های عالم منم گریز روضه ها تویی زینبم از پشت در روضه میاد کربلا آتیش میگیره مثل در خیمه ها اینجا به محسنم لگد میزدن اونجا حسینم میزنه دست و پا عماد بهرامی ✍ .
RuzeShahadat-Fatemieh2-1394[04].mp3
12.22M
▪️سلام ما سلام ما به پهلوى شکسته ات ( (س)) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی🎤 🏴 سلام ما سلام ما به رحمت و به جود تو سلام ما سلام ما به چهره‏ ى كبود تو سلام ما سلام ما به قلب داغديده ‏ات سلام ما سلام ما به قامت خميده ات سلام ما سلام ما به طفل نا اميد تو سلام ما سلام ما به محسن شهيد تو سلام ما سلام ما به چهره ى خجسته ات سلام ما سلام ما به پهلوى شكسته ات سلام سلام ما به گريه‏ هاى دخترت سلام ما سلام ما به ناله ‏هاى شوهرت سلام ما سلام ما به نغمه ى حجاز تو سلام ما سلام ما به آخرين نماز تو سلام ما سلام ما به صحنه ى مدينه ات سلام سلام ما به خون زخم سينه ات سلام ما سلام ما به قلب پر ز داغ تو سلام ما سلام ما به قبر بى چراغ تو .
ش02،_سینه_زنی_حضرت_زهرا_س،_حاج_حسین_محلوجی_5843537223659555612.mp3
17.86M
👈🏼 کلیپ دوم: مهدی به‌جان مادرت، یا بقیة الله، ما را مرانی از درت یا بقیة الله 🔘 مرحوم
علیه‌السلام 🔹بهار زندگی‌ام!🔹 کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار، می‌داند دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهار زندگی‌ام در خزان نشست بیا «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... 📝 .
علیهاالسلام 🔹تقدیر🔹 سال‌ها پیش در این شهر، درختی بودم یادگار کهن از دورۀ سختی بودم هرگز از همهمۀ باد نمی‌لرزیدم سایه‌پرودِ چه اقبال و چه بختی بودم به برومندیِ من بود درختی کم‌تر رشد می‌کردم و می‌شد تنه‌ام محکم‌تر من به آیندۀ خود روشن و خوش‌بین بودم باغ را آینه‌ای سبز به‌ آیین بودم روزها تشنۀ هم‌صحبتیِ با خورشید همه‌شب هم‌نفسِ زهره و پروین بودم ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک برگ‌هایم گلِ تسبیح به لب، مثل ملَک ...ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی باغ شد صحنۀ طوفان بیابان‌گردی در همان حال که احساس خطر می‌کردم، نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی تا به خود آمدم، از ریشه جدا کرد مرا ضربه‌هایش متوجّه به خدا کرد مرا حالتی رفت که صد بار خدایا کردم از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم آسمان‌سِیر شدم، مرتبه پیدا کردم از من سوخته‌دل بال و پری ساخته شد کم‌کم از چوب من، آن‌روز دری ساخته شد تا نگهبان سراپردۀ ماهم کردند، هر چه «در» بود در آن کوچه، نگاهم کردند از همان روز که سیمای علی را دیدم همه‌شب تا به سحر چشم به‌راهم کردند مثل خود تشنۀ سیراب نمی‌دیدم من این سعادت را در خواب نمی‌دیدم من بارها شاهد رُخسار پیمبر بودم مَحرم روز و شبِ ساقی کوثر بودم تا علی پنجه به این حلقۀ در می‌افکند به‌خدا از همهٔ پنجره‌ها سر بودم دست‌های دو جگر‌گوشه که نازم می‌کرد، غرق در زمزمه و راز و نیازم می‌کرد به سرافرازی من نیست دری روی زمین متبرّک شدم از بال و پر روح‌الامین سایۀ وحی و نبوت به سرم بوده مدام به‌خدا عاقبت خیر، همین است همین هر زمانی که روی پاشنه می‌چرخیدم جلوۀ روشنی از نور خدا می‌دیدم از کنار در، اگر فاطمه می‌کرد عبور موج می‌زد به دلم آینه در آینه، نور سبزپوشان فلَک، پشت سرش می‌گفتند «قل هو‌الله احد»، چشم بد از روی تو دور سورۀ کوثری و جلوۀ طاها داری «آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری» دیدم از روزنِ در، جلوۀ احساسش را دست پرآبله و گردش دستاسش را دیده‌ام در چمن سبز ولایت، هرروز عطر اَنفاس بهشتی و گل یاسش را زیر آن سقف گِلین، عرش فرود آمده بود روح، همراه ملائک به درود آمده بود هر گرفتار غمی، ‌حلقه بر این در می‌زد هر که از پای می‌افتاد به من سر می‌زد آیۀ روشن تطهیر در این کوچه، مدام شانه در شانۀ جبریلِ امین پر می‌زد یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم یک طرف محو شکوفایی ایمان بودم من ندانستم از اوّل، که خطر در راه ‌است عمر این دل‌خوشی زودگذر کوتاه ‌است دارد این روز مبارک، شب هجران در پی شب تنهایی ریحان رسول‌الله ‌است مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت؟ یا پس از هجرت خورشید، چرا ماه گرفت؟ رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته مانده از باغ نبوت، گلِ پرپر‌گشته مَهبط وحی جدا گِریَد و، جبریل جدا مسجد و منبر و محراب و حرم، سرگشته هست در آینۀ باغ خزان‌دیده، ملال نیست هنگام اذان، صوت دل‌انگیز بلال همه حیرت‌زده، افروختنم را دیدند دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند بی‌وفایان همه، آن‌روز تماشا کردند از خدا بی‌خبران سوختنم را دیدند سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد، چشم‌زخمی ‌به جگر گوشۀ یاسین نرسد هیچ آتش به جهان این همه جان‌سوز نشد شعله این‌قدر، فراگیر و جهان‌سوز نشد جگرم سوخت، ولی در عجبم از شهری، که دل‌افسرده از این داغ توان‌سوز نشد آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز داغ این باغ، فراموش نگردد هرگز سوخت در آتشِ بیداد رگ و ریشه و پوست پشت در این علی است و همۀ هستی اوست یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم حیف آن روز به نجّار نگفتم، ای دوست: تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی، بر سر و سینۀ من میخ چرا کوبیدی؟ همه رفتند و به جا ماند درِ سوخته‌ای دفتری خاطره از آتشِ افروخته‌ای سال‌ها طی شد از آن واقعۀ تلخ و، هنوز هست در کوچه ما چشمِ به در دوخته‌ای تا بگویند در این خانه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» 📝 .
. ز بیتِ مرتضی شاهِ ولایت اختری سر زد که از نورِ رخش، ارض و سما را زیب و زیور زد بُوَد میلاد زینب آن که اندر روزِ میلادش در آغوشِ حسینش خنده بر رُویِ برادر زد صلی الله علیک یا عقیله العرب یا زینب .
نامت به عیان و به نهان باید گفت از شانِ تو بسیار گران باید گفت یا زینب کبری روزِ میلادِ تو را تبریک به صاحبَ الزمان باید گفت صلی الله علیک یا عقیله العرب یا زینب @khalvatkadeh_mastan
کوثر به ظهور گوهری آوردست زهرایِ بتول دختری آوردست تا در غمِ کربلا کند مادریش از بهرِ حسین خواهری آوردست صلی الله علیک یا عقیله العرب یا زینب @khalvatkadeh_mastan
امشب ز اوجِ آسمان، بارانِ اختر می‌ چکد از انتهایِ کهکشان، مینایِ کوثر می‌ چکد از دستِ ساقی تا سحر، جرعه ز ساغر می‌ چکد بر دل رسیده کیمیا، از دیده ها زر می چکد صلی الله علیک یا عقیلة العرب یا زینب @khalvatkadeh_mastan
در علم، زنی عالمه، عالی‌ منصب در ذکر و تهجد، اهلِ یا رب یا رب در عینِ عفاف، در مصاف و میدان ای گمشده یِ زنِ معاصر، زینب! صلی الله علیک یا عقیلة العرب یا زینب مهدی زارعی @khalvatkadeh_mastan
میوه ای را که سحر خواستم از مادرِ تو آن اناری است که با دستِ خودش دانه شده بغلِ اشکِ من عکسِ حرمِ ارباب است چه کنم کرببلایی شدن افسانه شده صلی الله علیک یا اباعبدالله یا حسین بن علی رضا دین پرور @khalvatkadeh_mastan