هدایت شده از کانال نوای عاشقان
#حضرت_زهرا
محرم گل گر شوی گلزار غوغا می کند
بوی گل را گر بگیرد خار غوغا می کند
با نگاهی میشود «سلمان منا اهل بیت»
گردش چشم خدا هر بار غوغا میکند
مکتب مولاست خورشید بصیرت آفرین
رهرو این راه چون عمار غوغا می کند
میثمتمار در دارالولای فاطمه
می شود سر دار و روی دار غوغا می کند
در حریم فاطمه از بهر استشفاء خلق
فضه جای خود، در و دیوار غوغا می کند
لیلة القدر است زهرا و مقام مخفیش
گر بیفتد پرده از اسرار غوغا میکند
دم اگر «یا حضرت زهراست» بهر باز دم
نغمه ی «یا حیدر کرار» غوغا میکند
یا علی گویان عالم را معلم فاطمه است
با هواداری خود از یار غوغا می کند
یک مدینه دشمن و یک خانهٔ آتش زده
فاطمه تنها در این پیکار غوغا می کند
با تن مجروح هم دست از امامش بر نداشت
در هجوم لشکر اغیار غوغا می کند
قصه غصب خلافت غصه غصب فدک
عاقبت این گفتن بسیار غوغا می کند
تربت پنهان و خشم فاطمه از آن دو تن
این سند درپیش هر انکار غوغا می کند
یا علی و یا علی و یا علی و یا علی
یکصد و ده بار این تکرار غوغا می کند
شیعه بر پا خیز بهر انتظار منتظر
در رکاب حضرتش پیکار غوغا میکند
حاج قاسم ها فدای راه مادر کرده ایم
شیعه با روحیهٔ ایثار غوغا میکند
سعید نسیمی👆
#حضرت_زهرا
مبین ز فاطمیه شورشی در عالم نیست
به روضه راه ندارد دلی که محرم نیست
اگر مصائب زهرا نبود می گفتم
غمی عظیم تر از ماتم محرّم نیست
دوباره سفرهٔ اشک و به لطف صاحب عزا
برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست
هزار شکر که در روضهٔ خصوصی تو
نشسته ایم و به تن جز لباس ماتم نیست
دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه
مرا بیخش که این رشته گاه محکم نیست
مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را
به درد فاطمه جز گریه ی تو مرهم نیست
بیا بگو که نیفتاد بین کوچه ی تنگ
بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست
محمدعلی بیابانی👆
#حضرت_زهرا
باز هم فصلِ اشک، فصلِ عزاست
صاحبِ روضه حضرت زهراست
وسطِ روضه، روضهخوان میگفت:
فاطمیه، شروعِ عاشوراست
فاطمه انتهای احساس است
معدنِ نور و کوهِ الماس است
بانوی داغدیدهی یثرب
معنیِ غربتِ گلِ یاس است
آه، از ختمِ روزِ فرّخِ او
اشکهای نشسته بر رخِ او
سیلیِ جایمانده بر رخسار
از سلام بدونِ پاسخِ او
سایهی بر روی سرِ ما بود
حضرتِ عشق، باورِ ما بود
ایستادن، به پای امرِ ولی،
این فقط جرمِ مادرِ ما بود
با شما قصدِ گفتوگو دارد
بغضِ غمبار در گلو دارد
جلوی چشمِ بیتفاوتِ شهر
نزنیدش که آبرو دارد
گریهای بیجواب باقی ماند
سوخت خانه، خراب باقی ماند
در هجومِ بلا، به پشتِ در
از گلِ من، گلاب باقی ماند
با مصیبت گرفته خو، زهرا
سخت، رنجیده از عدو، زهرا
بدترین جای ماجرا، این است:
از علی هم گرفته رو، زهرا
آی مردم! مقام دارد او
شأنِ همچون امام، دارد او
پیشِ چشمِ حسن، دگر نزنید
به خدا احترام دارد او
بر شما قومِ پست، بادا ننگ
لعن و نفرین به مردمِ صدرنگ
خونِ غیرت چرا نمیجوشد؟
آینه آمده مقابلِ سنگ
ظاهرا گرچه چادرش خاکیست
اهلِ این خاک نیست، افلاکیست
دست بر دامنش فقط بِشَوید
مظهرِمهربانی و پاکیست
آه، هنگامِ مرگِ مهتاب است
دمِ آخر، چقدر بیتاب است
از برای قتیلِ لبتشنه
در تمنای جرعهای آب است
عادل حسین قربان👆
#حضرت_زهرا
امشب دلم گرفته از آن گریه می کنم
هم ناله با امام زمان گریه می کنم
یا رب رسیده شام غریبان یاس و من
رنگ غروب فصل خزان گریه می کنم
با اشک غسل نیمه شب و گریهٔ کفن
با تربتی که مانده نهان گریه می کنم
با راز سر گشودهٔ یک جسم پر گریز
با طفل آستین به دهان گریه می کنم
همراه کوه صبر که امر سکوت کرد
اما گریست مویه کنان گریه می کنم
هنگام باز کردن بند کفن چو شمع
بر بی کسی مرد جوان گریه می کنم
با بغض غرق غربت ایتام فاطمه
بر زخم های مادرشان گریه می کنم
زهرا میان خانهٔ قبر است یا علی
بر مرتضی چو ابر روان گریه می کنم
وقتی حسین سر روی زانوی غم گذاشت
من یاد رأس روی سنان گریه می کنم
سعید نسیمی👆
.
#امام_زمان
#فاطمیه
ﺳﻼﻡ ﺍﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﻧﮕﺎﺭ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺳﻼﻡ ﺍﯼ ﻣﺤﺮﻡ ﻏﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ
ﺗﻮﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﺴﻮﺯﺩ
ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﯿﻨﺪ ﺑﻬﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺩﻣﯽ ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻢ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﺑﻨﻤﺎ
ﮐﻪ ﺑﯿﻨﻢ ﻻﻟﻪ ﺯﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺷﻮﺩﺁﯾﺎ ﺩﻫﯽ ﺭﻭﯾﺖ ﻧﺸﺎﻧﻢ
ﺍﻻ ﺍﯼ ﭘﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺷﻮﺩﺁﯾﺎﺩﻫﯽ ﺷﺎﻝ ﻋﺰﺍﯾﺖ
ﯾﮕﺎﻧﻪ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺑﮕﺮﺩﺩ
ﺩﻣﺎﺩﻡ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺗﻮﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺪﺍﺭ ﻗﻠﺐ ﺯﻫﺮﺍ
ﻣﺪﺍﻝ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ
ﺷﻮﺩ ﺁﯾﺎﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻋﻨﺎﯾﺖ
ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻡ ﺟﺎﻧﺜﺎﺭ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ؟
محمد رضا محسنی✍
.
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_اسماعیلی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
_امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم
_هم ناله با امام زمان (عج)گریه می کنم
چه خبره امشب ؟،،،
_یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من
_رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم
( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ...
_با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن
_با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم
_با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز
_با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم
امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟
_همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد
( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... )
_همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد
_اما گریست مویه کنان گریه می کنم
#شاعر_سعید_نسیمی
اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء :
#آواز_دشتی
#گوشه_چوپانی
_تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی
_تو صورت بینی و من جای سیلی
تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ...
_تو می بینی علی را زار و خسته
_نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته
الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ...
یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ...
اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ...
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا،،،
.
هم نفس
لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد
نفس من زچه آخر نفست می گيرد
دردپهلو چه كند باتو كه شب تابه سحر
ازهمين درد به بستر نفست می گيرد
ازفشار درو ديوار چه ديدی كه هنوز
دائم از ضربت آن در نفست مي گيرد
به همان ناله كه در پشت درخانه زدی
ازغم غنچه ی پرپر نفست می گيرد
چه نفسگير شود حال وهوای نفست
وقتی ازغُربت حيدر نفست می گيرد
دست بركارمزن من كه نمُردم مادر
باچنين حال تويكسر نفست می گيرد
نفسی راست كن ای گُل كه نفس تازه كنيم
ازچه ای ياس پيمبر نفست می گيرد
ازغم اين كه نمانی جگرم خون شده است
ازچه اين سان بردختر نفست می گيرد
تانفس هست «وفایی» تو بگو يازهرا
نرسد سود چو ديگر نفست می گيرد
سید هاشم وفایی
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#تشییع_شبانه
#شام_شهادت
#دفن_شبانه
آه یتیمان می رسد بر گوش سادات
تابوت زهرا می رود بر دوش سادات
تدفین زهرا از چه رو گشته شبانه
تشییع شده در اوج غربت مخفیانه
ای سادات/ ام ابیها کشته شد
ای سادات /حضرت زهرا کشته شد
.............
مادرتون رو پشت درب خونه کشتن
با ضربه ی سیلی و تازییونه کشتن
باید بیایید حیدرو یاری نمایید
در پای تابوت گریه و زاری نمایید
ای سادات / بضعه ی طاها کشته شد
ای سادات / حضرت زهرا کشته شد
................
امشب نمیخواد روضه سنگین بخونیم
باید که همراه علی یاسین بخونیم
امشب همین تابوتو دیدن گریه داره
آه یتیمان رو شنیدن گریه داره
ای سادات/ هستی مولا کشته شد
ای سادات / حضرت زهرا کشته شد
#مرتضی_کربلایی✍
👇
.
مطلب هفتم :
✅#سخنان_علی(ع)_با_پیامبر(ص)
🔹درد دل امیرالمؤمنین با رسول خدا بعداز دفن صدیقه کبری (سلام الله علیها)
🔸 (هنگامی که حضرت علی علیه السلام فاطمه زهرا را دفن نمود) ... وقتی دست مبارك از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشك را بر گونه هایش جارى ساخت، سپس رو به جانب قبر رسول خدا (ص) گرداند و گفت: «اى رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبه ات و نور ديده ات و زائرت و كسى كه در آرامگاه تو در ميان خاك آرمیده است. همان كسی كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول اللَّه صبرم در فراق دختر برگزيده ات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده.
به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد.
... و به زودى دختر تو از همدستى امّتت عليه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش میدهد، پس احوال را از او جويا شو، كه بسى غمهاى سوزانى كه در سينه داشت و راهى براى پخش آن نمی يافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى میكند و او بهترين داوران است.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ، وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ، وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي.
قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ...
وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا، وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ.
--------------------------------------------------
📘 منبع: أمالي، شیخ طوسي، صفحه: 110-109
#مقتل_فاطمیه #حضرت_زهرا
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
.
مطلب دوازدهم :
مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که #او (ملعون) ، سد راه او شد.
به مقداد گفت: از کجا می آیی؟
مقداد جواب داد : از خانه ی مولایم #امیرالمؤمنین (علیه السلام)،دیشب فاطمه سلام الله علیها را دفن نمودیم
او (لعنت الله علیه) تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد و مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن…
او(ملعون) مضحکانه گفت : درد داشت که گریه میکنی؟
مقداد جواب داد : گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین، دختر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیلی زدی.
حالا احساس سیلی خوردن #فاطمه (سلام الله علیها) را حس میکنم….
📖بحارالانوار،جلد 43
#مقتل_فاطمیه
.
مطلب هفدهم :
✴️روضه حضرت زهراء از لسان مبارك أميرالمؤمنين عليهماسلام✴️
♦️يا عمّار إنّي لَمّا وَضَعتُها عَلى المُغتَسَل وَجَدتُ ضِلعَاً مِن أضلاعِها مَكسوراً،
وَجَنبُها قَد اسوَدٌ مِن ضَربِ السّياط...
وَكانَتْ تُخفى عَلَىَ مَخافَةً أن يَشتَدُّ حُزني .
♦️ای عمار وقتی فاطمه را بر جایگاه شستنش قرار دادم دریافتم که دنده ای از دنده هایش شکسته و پهلویش از ضربه تازیانه سیاه شده بود.
اما او این موضوع را از ترس اینکه من غمگین شوم ، ازمن مخفی نمود.
📚 برگرفته از کشکول فاطمی ص۵۰ بنقل از 👈 انوار العلویه ، علامه شیخ جعفر نقدی ، چاپ سنگی ص ۳۰۶
❎ واژگان کلیدی :
*مُغتسل : جاى غسل
*ضلع : دنده
*جنب : پهلو ، ناحیه نزدیگ جگر
*السياط : تازیانه ، شلاق چند پر کوتاه
#مقتل_فاطمیه
.
مطلب هشتم :
حضرت علی(ع) به هنگام شهادت حضرت زهرا(س) چنین سرود :
📋《نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ،
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ،
لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا،
أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی》
♦️جان من با آه و ناله هایش در اندرون من زندانی است. ای کاش جان من هم با ناله ها از بدنم خارج شود.
بعد از تو خیری در زندگی نیست و من از ترس اینکه مبادا زندگی ام به طول انجامد گریه می کنم.
📋《فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي،
وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً،
عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي،
فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي》
♦️هجران تو نزد من بزرگترین مصیبتهاست و از دست دادن تو ای فاطمه سخت تر از فرزند مرده است.
من گریه با حسرت خواهم کرد و نوحه گلوگیر خواهم نمود بر دوستی که راهی بلند رفته است.
ای چشم احسان کن و به من یاری نما در گریه کردن که حزن من دائمی است و به دوست گریه می کنم.
بحار الانوارج43 ص273
#مقتل_فاطمیه
.