ShabVafatHazratZeynab1393[01].mp3
13.24M
▪️آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود #روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه وفات #حضرت_زینب (س)
هر چند پاي بي رمق او توان نداشت
هر چند بين قافله جانش امان نداشت
بار امانتي که به منزل رسانده است
چيزي کم از رسالت پيغمبران نداشت
جز گيسوان غرق به خون روي نيزه ها
در آتش بلا به سرش سايه بان نداشت
آيا به جز حوالي گودال، ساربان
راهي براي رفتن اين کاروان نداشت؟
يک شهر چشم خيره به... بگذار بگذريم
شهري که از مروّت و غيرت نشان نداشت
آري هزار داغ و مصيبت کشيده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
ديگر لب مقدّس قرآن کربلا
جايي براي بوسه ی آن خيزران نداشت!
شاعر : یوسف رحیمی✍
#پخش_زنده #حاج_منصور_ارضى
#هم_اکنون
📡پخش زنده مراسم روز شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
🖥پخش زنده در سایت:
https://live-hajmansourarzi.ir
https://live-heyat.ir
.
#شهدا
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
شهیدا خونشون نذر سحر بود
مثل گل عمر اونا مختصر بود
خدایا یادگار عاشقامون
سفر بود و سفر بود و سفر بود
نمونده به جز راهی از اونا
گذشتن همه از آسمونا
سفر با مقصد کرب و بلا کردند
دل و از بند این دنیا رها کردند
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
شهیدا رو میارن کاروونا
میان از جبهه ها تازه جوونا
منم مثل شهیدا بی قرارم
دلم تنگه برای آسمونا
خدایا مرا هم مبتلاکن
دلم را از این دنیا رها کن
سفر یعنی شروع دل بریدن ها
سفر یعنی تماشای رسیدن ها
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
دلم می خواد بی بال و پر بمیرم
مثل عباس آّب آور بمیرم
شبیه فاطمه پهلو شکسته
شبیه سرورم بی سر بمیرم
الهی نشم شرمنده از روش
سرم رو بذارم روی زانوش
من اسماعیلم و ذبح منای او
من آن حُرم که افتاده به پای او
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
4_5888878476143886468.mp3
1.74M
🎵🎵هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بیشمارن...
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
#مدیون_شهدا_هستیم
.
#شهدا
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
شهیدا خونشون نذر سحر بود
مثل گل عمر اونا مختصر بود
خدایا یادگار عاشقامون
سفر بود و سفر بود و سفر بود
نمونده به جز راهی از اونا
گذشتن همه از آسمونا
سفر با مقصد کرب و بلا کردند
دل و از بند این دنیا رها کردند
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
شهیدا رو میارن کاروونا
میان از جبهه ها تازه جوونا
منم مثل شهیدا بی قرارم
دلم تنگه برای آسمونا
خدایا مرا هم مبتلاکن
دلم را از این دنیا رها کن
سفر یعنی شروع دل بریدن ها
سفر یعنی تماشای رسیدن ها
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
دلم می خواد بی بال و پر بمیرم
مثل عباس آّب آور بمیرم
شبیه فاطمه پهلو شکسته
شبیه سرورم بی سر بمیرم
الهی نشم شرمنده از روش
سرم رو بذارم روی زانوش
من اسماعیلم و ذبح منای او
من آن حُرم که افتاده به پای او
هنوزم شهیدا رو میارن
دلای شکسته بی شمارند
چه سخته مادری چشمش به در باشه
چه سخته از عزیزش بی خبر باشه
#میثم_مطیعی🎤
با نامردی.mp3
2.22M
#زمینه
#وفات_حضرت_زینب
شده این خاطراتم آتیش قلب زارم
مثه بارون به یاد کربلا دارم می بارم
میون اون گودال، پیچیده فریادم
غم دلبر هیچ وقت، نمیره از یادم
خودم دیدم با گریه از روی تل
که شمر بی حیا اومد تو مقتل
خودم دیدم که بر بال و پرِش زد
با نامردی لگد بر پیکرش زد
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
یتیما توی خیمه بین آتیش و دودن
دور حسینم و شمر و شبث گرفته بودن
یکی با سر نیزه؛ یکی با خنجر زد
یکی هم با دشنه؛ به تن بی سر زد
خودم دیدم لباساش و کشیدن
لبِ تشنه سرش رو می بریدن
خودم دیدم که یک مشت مست و کافر
همه داد میزدن؛ الله اکبر
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
#حاج_امیر_عباسی ✍
.
پاسخ به سوال(1).mp3
5.8M
پاسخ به یک سؤال مطرح شده در جلسه ادبی فرات:
چه لزومی به این حجم سرایش شعر در باره لیلهالرغائب و دیگر موضوعات مناجاتی هست؟ درحالی که موضوعات برزمین مانده فراوان است؛ ازجمله مدح مخدرات و مادران اهل بیت علیهم صلواتالله اجمعین...
مناجات براساس ادعیه ماثوره کم داریم
هدایت شده از ارگانیک سرای ملکه
خوشحالم از این سرنوشت و تقدیرم.mp3
6.73M
🌺 #میلاد_امام_علی(علیهالسلام)
💐خوشحالم از این سرنوشت و تقدیرم
💐من یه شب علی علی نگم میمیرم
با نوای کربلایی #حسین_طاهری
👏🏻 #سرود
#پیشنهاد_ویژه
@Bait_Alahzan_135
.
دیدن روی تو را دیده ی جان بین باید
وین کجا مرتبه ای چشم جهان بین منست
حافظ اشاره به آیه ۱۰۴ سوره انعام لا تدرکه ألا بصار و هو یدرکه ألابصار ....
نوحه / در آتش غم
------------
دلم در موج خون افتاده می خواند
به روی خاک رخ بنهاده می خواند
به یاد زینب کبری بخواند
همانی که مؤذن زاده می خواند
-------------
زینب زینب زینب
قامت کمان زینب نخل خزان زینب
زینب زینب زینب
داغ عیان زینب اشک روان زینب
بانوی خسته ، رنج پیوسته
ای غرقه در توفان ، جانم تو را قربان
یا زینب کبری ...
زینب زینب زینب
خونین جبین زینب با غم قرین زینب
زینب زینب زینب
ای بی معین زینب گشته حزین زینب
یک جهان ماتم ، خسته در عالم
ای چشم خون افشان ، جانم تو را قربان
یا زینب کبری ...
زینب زینب زینب
خونین جگر زینب غم را سپر زینب
زینب زینب زینب
ای نوحه گر زینب غرقِ شرر زینب
جان پیغمبر ، دختر حیدر
ای بر دلم سامان ، جانم تو را قربان
یا زینب کبری ...
زینب زینب زینب
گلگون عِذار زینب بی غمگسار زینب
زینب زینب زینب
گل در بهار زینب دل بی قرار زینب
ای دلت دریا ، لاله در صحرا
دل از غمت ویران ، جانم تو را قربان
یا زینب کبری ...
oo
محمود تاری "یاسر"
بانوی شهیده
ای نخل ز غم خمیده زینب
ای جانِ به لب رسیده زینب
از بهر علی نسیم رحمت
بر فاطمه نور دیده زینب
بر صفحه ی عشق دست گردون
تصویر تو را کشیده زینب
ای داشته از غم حسین ات
چشمان به خون تپیده زینب
جامی ز بلا و درد و اندوه
در کرب و بلا چشیده زینب
ای کوه وقار جبهه ی عشق
در سنگر حق شهیده زینب
خورشید صلابت و کرامت
از چهره ی تو دمیده زینب
دیدی تو مصائب فراوان
در گسترش عقیده زینب
تو فصل بهار و ابر بودی
بانوی حجاب و صبر بودی
-------
احیاگر دین و مکتبی تو
آئينه ی عشق زینبی تو
هم زینت دامن پیمبر
هم زینت مادر و اَبی تو
تابنده تر از نگاه خورشید
رویشگر ماه در شبی تو
ای ماه فلک به دامن شب
روشنگر روی کوکبی تو
در مصحف لاله ها نوشتند
قربانی راه مذهبی تو
در دفتر صبر و استقامت
ارزنده ترینِ مطلبی تو
چون اشک چکیده از دو دیده
چون آه نشسته بر لبی تو
هم شعله ز داغ قتلگاهی
هم سوخته زآتش تبی تو
ای آن که ز اشک لاله چیدی
مانند برادرت شهیدی
--------
داغ تو و کربلا یکی بود
آه تو و نینوا یکی بود
با مادر خویش ناله کردی
آنجا که فقط صدا یکی بود
تو پیکر پاره پاره دیدی
چون مقصد نیزه ها یکی بود
سر گرم شهادتش هزاران
ای وای که سر جدا یکی بود
گلهای خزان به خیمه بودند
خونین تنِ مبتلا یکی بود
ای وای که قامتت دو تا شد
آنجا که به خون رها یکی بود
بر نیزه سری ز قتلگه رفت
بر روی زمین بجا یکی بود
با تو تنِ بی سری سخن گفت
چون همنفس شما یکی بود
صدها غم و درد شد پدیدار
بانوی غم و عزا یکی بود
در وادی اشک بی محابا
برخاست نوای وا حسینا
--------
محمود تاری «یاسر»