1. یا رب.mp3
9.1M
#نوحه #امام_کاظم علیه السلام
#حاج_محمد_رضا_طاهری🎤
یا رب به حق مادرم
خلصنی یا رب
یا رب به جد اطهرم
خلصنی یا رب
او همنوا با چاه شد
من با سیه چال
من از علی تنهاترم
خلصنی یا رب
یا رب به آن زندانیِ
زندان کوفه
به عمه جان مضطرم
خلصنی یا رب
تا کی نبینم ای خدا
معصومه ام را
دلتنگ روی دخترم
خلصنی یا رب
زیر غل و زنجیر و
ضرب تازیانه
چیزی نماند از پیکرم
خلصنی یا رب
راضی به مرگ خود شدم
از بسکه گوید
او ناسزا بر مادرم
خلصنی یا رب
ای زاده خیر النسا
موسی ابن جعفر
ای هفتمین نور خدا
موسی ابن جعفر
کاری ندارد از شما
حاجت گرفتن
ای دستگیر هر گدا
موسی ابن جعفر ...
#شهادت_امام_کاظم
قسمت سوم :
#روضه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_محمد_جوادی
امشب میخام دلهاتون رو ببرم ، درِ خونه ی بابُ الحوائج ، آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله ...
خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم
جانِ دو جهان امام کاظم
ارباب کمال زیرِ دینت
چشم همه سمتِ کاظمینت
عیسی زِ دم تو دم گرفته
جود از کف تو کرم گرفته
موسی به امیدِ نخلِ نورت
نعلین برآورد به طورت
زنجیرِ تو حلقۀ وصالت
تا عشرِ خداست اتصالت
آبِ وضویِ تو اشک هایت
خون است روان زِ ساقِ پایت
چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام ..
پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام ..
سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک ، پسرِ پاکِ ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ... حسین ...
#شهادت_امام_کاظم
3. روضه امام کاظم ع.mp3
7.62M
#روضه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_محمد_جوادی🎤
خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم
جانِ دو جهان امام کاظم
#شهادت_امام_کاظم
4. روضه امام حسین ع.mp3
4.9M
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_محمد_جوادی🎤
دیگر چه زینبی
چه عزیزی چه خواهری