eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه مردم بدونن ارزشت رو میشه کل نگاها به تو معطوف حتی بین شهیدا هم غریبی سلام ای شهید امر به معروف سلام شهید غیرت کارت نداره قیمت حساب اون که طعنه زد بهت باشه قیامت تویی که مرد راهی تویی که مثل ماهی به روی دشمنای تو میمونه روسیاهی حاضری که بشی خاک بشه سینه تو چاک اما جامعمون نباشه ناپاک جونشو داد برا ناموس مردم نباشه روی دست این مرامش یادمون نمیره ارباب ماهام واسه امر به معروف بود قیامش شهید با لیاقت خیالت باشه راحت ادامه داره این راه شما تا به قیامت فدایی حسینی برا ما نور عینی شبای جمعه قطعا توی بین الحرمینی رسیدی به کمالت توی روز وصالت ماها از ته دل بهت میگیم خوشا به حالت
srwd_slm_shhyd_gyrt_khrt_ndrh_qymt.mp3
5.11M
سلام شهید غیرت ✓موضوع: حماسی ، انگیزشی ✓اشاره: به‌یاد‌شهیدعلیرضاالداغی اگه مردم بدونن ارزشت را اگه مردم بدونن ارزشت رو میشه کل نگاها به تو معطوف حتی بین شهیدا هم غریبی سلام ای شهید امر به معروف سلام شهید غیرت کارت نداره قیمت حساب اون که طعنه زد بهت باشه قیامت تویی که مرد راهی تویی که مثل ماهی به روی دشمنای تو میمونه روسیاهی حاضری که بشی خاک بشه سینه تو چاک اما جامعمون نباشه ناپاک جونشو داد برا ناموس مردم نباشه روی دست این مرامش یادمون نمیره ارباب ماهام واسه امر به معروف بود قیامش شهید با لیاقت خیالت باشه راحت ادامه داره این راه شما تا به قیامت فدایی حسینی برا ما نور عینی شبای جمعه قطعا توی بین الحرمینی رسیدی به کمالت توی روز وصالت ماها از ته دل بهت میگیم خوشا به حالت
425K
محسن صفری🎤 چشمی که دریا می شود شبهای جمعه محبوب زهرا می شود شبهای جمعه توبه همان اشک است، با اشکی که دارم این دیده زیبا می شود شبهای جمعه گرچه گنهکارم، ولی با دست زهرا این نامه امضا می شود شبهای جمعه درد فراق کربلا، درد گناهم این دو هم آوا می شود شبهای جمعه خیلی دلم حال و هوای گریه دارد در سینه غوغا می شود شبهای جمعه از اول هییت همیشه رسم این است با روضه معنا می شود شبهای جمعه عطر حرم تا بر مشام من می آید دردم مداوا می شود شبهای جمعه فرقی به فرزندان زهرا نیست اما باب الحسین وا می شود شبهای جمعه هرجا که نامی از حسین آید یقیناً عرش معلا می شود شبهای جمعه با روضه های شاه بی لشکر همیشه غم خانه بر پا می شود شبهای جمعه چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر هر قامتی تا می شود شبهای جمعه اصلاً نميخواهم دگر روضه بخوانم... ...مادر که تنها می شود شبهای جمعه شبهای جمعه سوختن را دوست دارم گریه به شاه بی کفن را دوست دارم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشاق الحسین محب الحسین.سید مهدی حسینی.mp3
2.09M
مملکت یار کربلا گنبد دوار کربلا خیلی دلم تنگت شده مشتاق دیدار کربلا تموم رویام کربلا خونه ی آقام کربلا رد میشه هرشب عکست از جلوی چشمام کربلا هنرِ محتشمو شهپر روی علمو خنکای حرمو خاطره های منو تو سایته رو سرمو زیارته آخرمو روضه ی محرمو خاطره های منو تو خاطره دارم از غروبای تو تشنه لبم تشنه ی دریای تو بی سرو سامان توام یاحسین دست به دامان توام یا حسین 🎙کربلایی
moghaddam-dobare-del-shod-havaei(128).mp3
7.01M
گدای دربار عشقم آخه گرفتار عشقم غلام و مجنون شاه طوسم دوای دردم امام رضاست اینجا غمامون میشه فراموش آخه حریمت دارالشفاست حاتم گدات اَلسلطان خاک پاهات اَلسلطان جوونیمون فدات اَلسلطان ... امام رضا یا مولا ، امام رضا یا مولا ... اگه ندی آب و دونم بازم گداتون میمونم دلبسته ی مشهدالرضام و دلم اسیر باب الجواد تویی که همیشه سفره داری آقا میخوامت خیلی زیاد تو برکت ایرانی تو علت بارانی بهت میاد آقا سلطانی ... امام رضا یا مولا ، امام رضا یا مولا ... تو دلبر با مرامی تو واجب الاحترامی تو عشق بی بی معصومه هستی تو جان موسی بن جعفری تو از تموم شاهان عالم خدایی آقا بالاتری منم تو فکر پابوس نمیشم از تو مأیوس منو ببر زیارت مخصوص ... امام رضا یا مولا ، امام رضا یا مولا ... دوباره دل شد هوایی مسافر کربلایی میسوزم از درد این جدایی قرار قلبم کرب و بلا ترانه ی جان خسته ی من هر لحظه هر دم کرب و بلا چشام شده بارونی اشکام شده پنهونی تو سینه دل شده زندونی ... حسین حسین ، یا مولا ... همیشه دل بی قراره هوای شیش گوشه داره از این زمونه خیری ندیده داره نوای کربلا گشتم نگردید هیچ جا نداره حال و هوای کرب و بلا سرگشته ای دل خونم وای از دل مجنونم من تا ابد از تو میخونم ... حسین حسین ، یا مولا ... جا مانده ای بی پناهم منتظر یک نگاهم کِی میشود تا خاکت ببوسم گِریَم برایت نور دو عین سر میگذارم بر سجده ی شکر سلطان بی سر ارباب حسین دل گشته پُر شور و شِین ولم نکن یا حسین منو ببر بین الحرمین
دوباره دل شد هوایی مسافر کربلایی میسوزم از درد این جدایی قرار قلبم کرب و بلا ترانه ی جان خسته ی من هر لحظه هر دم کرب و بلا چشام شده بارونی اشکام شده پنهونی تو سینه دل شده زندونی ... حسین حسین ، یا مولا ... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ همیشه دل بی قراره هوای شیش گوشه داره از این زمونه خیری ندیده داره نوای کربلا گشتم نگردید هیچ جا نداره حال و هوای کرب و بلا سرگشته ای دل خونم وای از دل مجنونم من تا ابد از تو میخونم ... حسین حسین ، یا مولا ... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ جا مانده ای بی پناهم منتظر یک نگاهم کِی میشود تا خاکت ببوسم گِریَم برایت نور دو عین سر میگذارم بر سجده ی شکر سلطان بی سر ارباب حسین دل گشته پُر شور و شِین ولم نکن یا حسین منو ببر بین الحرمین ... حسین حسین ، یا مولا ... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ دلها بسوزد برای تو برای کربلای تو زهرا بگرید بر پیکر تو افتاده بی سر بر قتله گاه تن روی خاک و سر روی نیزه دل پیش زینب به خیمه گاه آشفته گشته حالم میسوزم و مینالم ای وای از این دل بیمارم از دوریت میمیرم غم بسته در زنجیرم من بی تو از دنیا سیرم ...حسین حسین ، یا مولا... شاعر : .
کربلا دوباره دلم شده هوایی یاد اون ضریحت که داره چه صفایی حسرت طلوع بهاریِ دو دنیاست داره صحن سقای تو عجب شبایی کربلا و دوری صبوری یه نوکر و یه آرزو بوی مُهر تربت یه ناله دوباره بغض تو گلو تا به کِی دلبری کِی مرا میبری مُردم از غم جدایی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ خورده مُهر داغ زیارتت به سینم آه سرد کشم از وجود آتشینم کل روز سالم به عشق شب گذشت و اون دمی که رویای صحن تو ببینم خواب کربلات هم یجور دیگه منو میده عذاب قبل بوسه چیدن یه عمره پریده نوکرت زِ خواب تا به کِی دلخوشی رسمه عاشق کشی مُردم از غم جدایی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شُهره ی دو عالم شده دل خرابم راحتم کن آقا منو از این عذابم باشه کربلا که نشد ولی آقا جون از درت یه روزی نکن منو جوابم تو شَه کریمی رحیمی منم که ریزه خوارتم نوکر شما نَه گدای گدای خونه زادتم حق چشم ترو رد نکن نوکرو دلخوشم به این گدایی شاعر : 🆔 @
4_5798716302168166048.mp3
4.96M
شور بسیار زیبا تو شأن آیه آیه ی قرآنی مسلمانت شد راهب نصرانی به عینَ مسلم و به عینَ هانی به پا کرده عشقت عجب طوفانی ندارم من عشقی به جز تو والله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ فدای آن که گفت حسینُ منی بدون تو دنیا نداره معنی برای تو مُردن حسین جان یعنی که من بعد از مرگم به تو الحقنی بگو الحقنی بالحسین یا الله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ چنان گریه بر تو فضیلت دارد غلامت هرکس شد هویت دارد جهان بر عشقت محوریت دارد تو عشقی هستی که حقیقت دارد ندارم غیر از تو کسی را والله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ یه عمره پای عشق تو درگیرم خوشم مجنونم خوش به این تقدیرم تو لب تر کن بی شک برات میمیرم درِ خونت آقا بزن زنجیرم ابد والله ما نِنسَ یا ثارالله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... .
تو شأن آیه آیه ی قرآنی مسلمانت شد راهب نصرانی به عینَ مسلم و به عینَ هانی به پا کرده عشقت عجب طوفانی ندارم من عشقی به جز تو والله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ فدای آن که گفت حسینُ منی بدون تو دنیا نداره معنی برای تو مُردن حسین جان یعنی که من بعد از مرگم به تو الحقنی بگو الحقنی بالحسین یا الله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ چنان گریه بر تو فضیلت دارد غلامت هرکس شد هویت دارد جهان بر عشقت محوریت دارد تو عشقی هستی که حقیقت دارد ندارم غیر از تو کسی را والله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ یه عمره پای عشق تو درگیرم خوشم مجنونم خوش به این تقدیرم تو لب تر کن بی شک برات میمیرم درِ خونت آقا بزن زنجیرم ابد والله ما نِنسَ یا ثارالله اباعبدالله یا اباعبدالله ...اباعبدالله یا اباعبدالله... .
۱ حمامة المسجد کبوتری که کفتار شد!  آيا ميدانيد عبدالملک بن مروان كيست ؟ جوجه کبوتر نفرین شده! عبدالملک بن مروان فرزند خاندانی است که به دستور پیامبر از مدینه به سوی طائف تبعید شدند و تا دوران حاکمیت خلیفه سوم، در تبعیدگاه به چرای گوسفندان می پرداختند. اگر گفتار مسعودی درباره تاریخ مرگ عبدالملک و سال عمر او درست باشد، بی شک او در سال بیستم هجرت در طائف به دنیا آمده است. هر دو نیای او از مطرودین پیامبرخدا بودند. نیاکان او از دشمنان سرسخت و مستهزئین پیامبر گرامی اسلام بودند و پدر او نیز از کارگردانان فتنه ها و بحران های صدر اسلام بود. دوران جوانی عبدالملک دوره ای کاملا ناهماهنگ با دوران خلافت اوست. دورانی زاهدانه که به عبادت و تهجد گذشته است به گونه ای که او را ملقب به « حمامة المسجد » نمود! او تا سن 45 سالگی روزگار را به کسب علم و زهد می گذرانده و در سلک گوشه گیران و عبادت کنندگان مدینه، به تسبیح و عبادت حضرت حق مشغول بوده است. ظاهر تاریخ نشان می دهد که او در هیچ یک از عرصه های سیاسی حضور نیافت تا آن که پدرش در سال 65 هجری برای او از مردم بیعت گرفت و او را به مقام ولایت عهدی رساند. از آن پس، عبدالملک مهیای حضور در عرصه سیاست می شد تا آن که حکومت نه ماهه پدرش مروان پایان یافت. حکومتی کوتاه و خونین، «چندان که سگ بینی خود را بلیسد!»(3) شخصیت عبدالملک تا پیش از خلافت آن چنان که تاریخ اذعان می کند، شخصیتی است که به هیچ وجه نمی توان آن را با دوران خلافت او هماهنگ یافت. تاریخ درباره او چنین گفته است: « او پیش از رسیدن به قدرت یکی از فقهای مدینه به شمار می رفت.(4) عبدالملک به زهد و عبادت و دین داری شهرت داشت و اوقات خود را به عبادت در مسجد سپری می کرد به گونه ای که به او لقب « حمامة المسجد » یعنی کبوتر مسجد داده بودند.»(5) این خصوصیت در او پایدار نماند و با رسیدن به قدرت و خلافت، به تمامی آنچه که در دوران جوانی کسب کرده بود، پشت پا زد. فرصتی برای کفتار شدن عبدالملک بن مروان در سال 65 هجری به ولایت عهدی برگزیده شد و در همان سال به خلافت رسید. این خلافت در عصری نصیب او شد که جنگ میان شام وعراق همچنان بر سر تصاحب خلافت خون می ریخت و تا سال های میانی خلافت عبدالملک نیز ادامه داشت. این نزاع ها علاوه بر نزاع های خانوادگی فرزندان امیه بود. نزاع هایی که به مرگ مروان انجامید و تا پایان حکومت مروانیان نیز قربانی گرفت. عبدالملک با دعوت مردم شام به سوی منصب خلافت رهسپار شد حال آن که بهتر از هر کسی می دانست که عموزادگان اموی، در پی یافتن فرصت مناسب برای گرفتن موقعیت و منصب او هستند. پس در همان آغاز کار به خوبی دریافت که با سیره دین داری و زهد، توان مقابله با عموزادگان پرورش یافته در شام را نخواهد داشت. از این رو، شیوه پدر را در این عرصه دنبال نمود. سیوطی آورده است:(6) «آن هنگام که خبر خلافت را به عبدالملک دادند، سرگرم خواندن قرآن بود. با شنیدن این خبر، قرآن را بست و گفت: اینک بین من و تو جدایی افتاد. دیگر با تو کاری ندارم!» این تغییر ماهیت و رنگ پذیری، دقیقا خصلت و ویژگی پدری بود که او را در دامان خود پرورش داده بود. عبدالملک رهسپار دمشق شد، حال آن که خاندان امیه هنوز در پذیرش او تردید داشتند. چون به دمشق رسید، چهره ای مظلومانه به خود گرفت، چه آن که بیم داشت تا عمروبن سعید، علیه او بتازد و مردم را بر گرد خود جمع کند. چون پیروان و دوستان مروان به او رجوع کردند، گفت: خوف آن دارم که عمروبن سعید از من کینه ای بر دل داشته باشد. پس گروهی از مروانیان به پا خاستند و گفتند: به خداوند سوگند باید بر بالای منبر روی و گرنه گردنت را می زنیم. سپس، بر بالای منبر رفت و مردم با او بیعت کردند.(7) آن چنان که تاریخ گفته است: مروان نخستین کسی بود که با زور شمشیر خلافت را گرفت و گویا فرزند او نیز نخستین کسی است که با زور شمشیر خلافت را پذیرفت. این اصرار مروانیان از آن جهت بود که موقیت زمانی را بهترین رصت برای انتقال دایمی قدرت از امویان به مروانیان یافته بودند. از این رو، دوران دوم حکومت بنی امیه آغاز گشت. عبدالملک اگرچه به اعتراف تاریخ از ذکاوت و تیزبینی خاصی برخوردار بوده است، اما روحیه خون ریزی و بخل او موجب شد که زشت ترین صحنه های سیاسی در تاریخ زندگی و خلافت او رقم خورد.
۲ جولان های کفتار! در طول زندگی مردان خون ریز تاریخ، آنچه که بیش از هر نکته ای آشکار می شود، سنگ دلی و خونسردی آنان در عرصه جنایت هاست. عبدالملک از آن جهت که شخصیتی دوگانه در زندگی داشته است، در این عرصه جایگاهی بس رفیع یافته است. سعید بن مسیب، که از نزدیکان خلیفه است، چنین می گوید: «روزی به نزد او رفتم. به من چنین گفت: چنان شده ام که اگر کار نیکی انجام دهم خرسند نمی شوم و اگر کار بدی از من سر بزند ناراحت نمی گردم. به او گفتم: امیرالمؤمنین! مرگ دل در تو کامل شده است.»(8) روزی ام الدرداء به خلیفه گفت: ای امیرالمؤمنین! شنیده ام پس از عبادت و تهجد شراب نوشیده ای؟ خلیفه پاسخ داد: نه تنها شراب که خون مردم را نیز نوشیده ام.»(9) این سیره موجب گردید تا او در امر سیاست به هیچ قاعده و معیار اخلاقی و دینی پای بند نگردد. در دوران حکومت او، جنگ های فراوانی به وقوع پیوست. مهم ترین این جنگ ها با مدعیان خلافت در حجاز و عراق و خون خواهان حسین بن علی علیه السلام انجام گرفت که در تمامی این نزاع ها عبدالملک با به کارگیری عناصرخون ریز و سفاکی چون حجاج بن یوسف ثقفی پیروز از میدان بیرون آمد. تاریخ درباره او چنین می گوید: «او فردی خون ریز بود. عمال او چون حجاج حاکم عراق، مهلب حاکم خراسان و هشام بن اسماعیل حاکم مدینه همچون او، سفاک و بی رحم بودند. بدتر از همه آنان حجاج بود.»(10) در این میان، جنگ های قبیله ای که برای تصاحب خلافت سراسر سرزمین اسلامی را فراگرفته بود، موجب شد که تمامی تیره های عرب به دسته های مختلف تقسیم شوند. تا آنجا که در سال 68 هجری در عرفات چهار پرچم برافراشته شد: محمد بن حنیفه و همراهان او، پسر زبیر و همراهان او، نجدة بن عامر حروری و پرچم بنی امیه. این پراکندگی ، تفرق و اختلاف موجب شد ، تا مروانیان برای استیلای دایمی قدرت و تثبیت حکومت ، به جنایت بارترین اعمال دست یازند. حجاج به عنوان نماینده تام الاختیار خلیفه ، مهم ترین دشمنان خلیفه را با عنصر خون ریزی و سفاکی ، توانست سرکوب نماید. یعقوبی در یکی از گزارشات خود چنین آورده است: « حجاج که به کوفه رسید ، سر و روی خود را پوشانده بود. رو به مردم نمود و مردم او را سنگ باران کردند. حجاج روی خود گشود و گفت: « ... امیرالمؤمنین جعبه تیرهای خود را بر زمین پراکند و یک به یک آن ها را چشید و تلخ تر محکم تر از همه آن ها را یافت و به سوی شما انداخت و برای شما تازیانه و شمشیری را به گردنم افکند. اما تازیانه در راه افتاد و شمشیر بر جای است.» (11) مسعودی در ادامه این گزارش را چنین تکمیل می کند: «حجاج به غلام خود گفت نامه امیرالمؤمنین را بخواند . غلام گفت: بسم الله الرحمن الرحیم . از بنده خدا عبدالملک بن مروان، امیرمؤمنان، به سوی مسلمانان و مؤمنان عراق . سلام بر شما که من با شما حمد خدا می کنم . حجاج گفت: غلام خاموش باش . آن گاه از سر خشم گفت: ای مردم عراق . ای اهل نفاق و شقاق و خلق زشت . ای اهل تفرقه و ضلال . امیرمؤمنان به شما سلام می دهد و سلام او را پاسخ نمی دهید؟ به خداوند سوگند اگر این جا باشم شما را چون چوب پوست می کنم و ادبتان می نمایم. (12) در قطعه ای از تاریخ چنین آمده است: «عبدالملک پس از شکست دادن عبدالله بن زبیر در مکه، وارد مدینه شد و طی سخنانی خطاب به مردم گفت: . . . من این مردم را جز به شمشیر درمان نمی کنم . . . شما ما را به پرهیزکاری دعوت می کنید، حال آن که خود به آن عمل نمی کنید . به خداوند سوگند از این پس اگر کسی مرا به تقوا امر کند گردن او را خواهم زد و جمله پایانی را برای آن گفت که خطیبان و ائمه جمعه، هنگام خواندن خطبه ها، گفتار خود را با جمله «اتق الله » پرهیزگار باش! آغاز می کردند .(13) این خونریزی ها هنگامی شکل کاملا قانونی و مشروع به خود می گرفت که نام امیرالمؤمنین را بر خلیفه می نهادند و علمای درباری و مزدبگیری چون زهری، مشروعیتی تمام به دستگاه آنان می بخشیدند . عبدالملک با تمسک بر این طریقه، نخستین کسی بود که به صورت رسمی و علنی غدر و خیانت ورزید و عمروبن سعید بن العاص را پس از امان دادن گردن زد . علاوه بر این، نخستین کسی بود که مردم را از سخن گفتن در حضور خلیفه منع کرد و از امر به معروف جلوگیری نمود . (14) در مقابل این اعمال، هیچ آهنگ مخالفی به پا نمی خاست . این به این دلیل بود که ، پشتوانه علمای درباری از یک سو و سفاکی عمال خون ریز از دیگر سو ، مانع از ایجاد حرکت و قیام علیه این جنایات می شد. نمونه ای از این جنایات و فسادها بدین شرح اند: عبدالملک پس از یافتن خلافت دریافت که خلافت و پادشاهی او جز با کشتن مخالفان تحقق نمی یابد . یکی از این مخالفان عمروبن سعید بود . از این رو ، در آغاز به او امان داد و با لطایف الحیل او را به کاخ خود فرا خواند و سپس گردن او را زد و اطرافیانش را پراکنده ساخت و سرش را به سوی همراهانش انداخت .