eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦چرا علیه السلام میان یارانشان غریب بودند؟ 📍امام مجتبی علیه السلام میدانستند که لشگرشان ناهمگون است. همین لشگر در صفین که تقریبا یک دست بودند با یک حیله و فریبی که معاویه به کار برد بهم ریختند. 📍لذا امام مجتبی علیه السلام خواستند اینها در کوفه را تصفیه کنند. لذا حضرت سخنانی را ایراد کردند و فرمودند آنهایی که انگیزه های مادی و غیر الهی دارند کنار بروند و فقط عده‌ای که واقعا پای کار هستند بمانند. 📍در این سخنان حضرت فرمودند من تا حالا کینه کسی را به دل نگرفتم و میدانم که آرامش بهتر از ناآرامی است. اینجا بعضی ها سخنان حضرت را بر این حمل کردند که حضرت قصد بر این دارد که با معاویه کنار بیاید، در حالی که قضیه این نبود. 📍لذا نگذاشتند اصلا صحبت امام تمام بشود و یک نفر که از ظاهر سخنش برمیاید که از خوارج باشد، داد زد -نعوذبالله- حسن کافر شده همانگونه که پیش از این پدرش کافر شده بود. با حرف این فرد لشگر بهم ریخت و امام نتوانست ادامه بدهد. حضرت از منبر پایین آمدند و داخل خیمه رفتند. 📍اما بعضی از لشگریان داخل خیمه حضرت ریختند و هرآنچه داخل خیمه بود غارت کردند، عبا را از دوش و سجاده را از زیر پای امام کشیدند. حضرت سوار اسب شدند که حرکت کنند و وارد مدائن شوند که یک ملعونی حمله کرد و روی اسب با خنجر چنان به ران امام زد که به استخوان رسید. 📍چند نفر به یاری امام آمدند و آن ملعون را کشتند. حضرت به شدت مجروح شدند. امام را به خانه سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار که حاکم مدائن بود بردند و آنجا بستری کردند. 📍جاسوسان معاویه خبر دادند که لشگر امام از هم پاشیده است، معاویه نامه ای برای امام فرستاد. حتی منابع تاریخی نوشته‌اند که معاویه نامه‌های برخی از فرماندهان لشگر امام را که خطاب به او نوشته بودند که اگر تو بخواهی حسن را زنده یا مرده تحویل تو می‌دهیم را به نامه حضرت ضمیمه کرد و عنوان کرده بود با این وضع فرماندهان لشگرت میخواهی با من بجنگی؟ صلاح تو اینست که کناره گیری کنی و با من صلح کنی و من هرشرطی که تو بگذاری میپذیرم. 📍 معاویه این نامه را برای امام فرستاد. در اینجا امام حسن علیه السلام بسیار هوشمندانه عمل کردند. چون معاویه هرگز فکر نمیکرد که امام حسن علیه السلام پیشنهاد او را بپذیرد و تصور معاویه این بود که امام رد میکند و حضرت حاضر نیست حکومت را به او واگذار کند و در نتیجه قبل از اینکه معاویه بخواهد او را بکشد همین خائنینی که در لشگر حضرت هستند امام را از بین خواهند برند و به قول معروف توپ هم در زمین امام حسن علیه السلام است. حتی اگر جنگی هم در میگرفت چون امام حسین علیه السلام پا به پای برادر است هر دو برای این میروند و امامت همانجا نابود میشود. 📍 اما امام مجتبی علیه السلام وقتی این نامه را دریافت کردند این نبود که فوری صلح را بپذیرند. حضرت آمدند در بین لشگری که از هم متلاشی شده و با همان حالت جراحت فرمودند مردم من بلدم خودم به تنهایی خدا را چگونه عبادت کنم که از من راضی باشد. اگر ایستاده‌ام به خاطر شماست. معاویه دارد به چیزی دعوت میکند که نه خیر دنیا در آن هست و نه آخرت. اگر پیشنهاد او را بپذیریم میبینم آب و نانی که خدا برای شما مقدر کرده، بچه‌هایتان میروند درب خانه اینها درخواست می‌کنند و آنها دریغ میکنند. 📍 اگر رضای خدا و مرگ با عزت را ترجیح میدهید پیشنهاد او را نادیده بگیرید و به جنگ او بروید که جز شمشیر بین ما و او نباید باشد. اما اگر دنیا و باقی ماندن در دنیا را ترجیح میدید پیشنهاد او را بپذیریم. 🔸اینجا بود که از جای جای لشگر به صراحت فریاد بلند شد: دنیا و باقی ماندن در دنیا... یعنی ما تو را نیمخواهیم معاویه را میخواهیم. اینجاست که امام صلح را میپذیرند . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگ شده هلند با دیدن قتلگاه امام جان داد از هلند تا کربلا....جوانی که سال قبل در روز عاشورا در حرم امام حسین علیه‌السلام فوت کرد ، بدون هیچ‌گونه مریضی و هیچ گونه فشاری و علتی.... جوان مرفهی از خانواده ای غیر مذهبی ، که توسط پدر و مادرش به هلند فرستاده شده بود، برای ادامه تحصیل و زندگی ، اما به یکباره برمیگردد ، همه زرق و‌برق و خوشی و ثروت را رها می کند و می گوید می خواهد سرباز امام زمان شود ، خانواده اش اصلا متوجه حرف او نمیشوند .....، او وارد حوزه میشود و محرم سال قبل برای اولین بار در عمرش می خواهد به کربلا برود ، به مادرش می گوید مگر میشود کربلا رفت و قتلگاه را دید و زنده برگشت با دوستش دو‌نفری به عراق می آیند ، دوستش می گوید مستقیم کربلا بریم ، امیر حسین قصه ما، می گوید : اگر کربلا بریم من دیگه نجف را نمی بینم ، اما تا ابد کنار امیرالمومنین خواهم بود. و نجف را ندید... در همان حرم امام حسین علیه‌السلام امیر حسین تمام کرد. و امروز سالگرد اوست و مادرش میهمان برنامه فطرس از شبکه جهانی ولایت با اینکه عتبه حسینی سه جا برای قبر در حرم به آنها پیشنهاد داد اما امیر حسین همانطور که خودش گفته بود در نجف دفن شد. .
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 در نوحه مولایمان را به درستی معرفی کنیم 👈 «حاج مهدی سلحشور» |
. 🔰 حجت الاسلام رفیعی در حرم مطهر رضوی: ✅ مداحان هر شعری را بی هدف نخوانند. ✅ مداح از هر شاعری شعر نخواند. 💢 کسانی بودند که در غدیر شعر گفته‌اند و برای سقیفه نیز اشعاری سرودند، چنین افرادی در عصر حاضر هم وجود دارند. 🔹 نباید هر شعر و متن ادبی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در جامعه اسلامی ترویج شود. 🔻 وی در این باره توضیح داد: 🔸 شاعری که بی هدف است در اشعار او دروغ و توهین به ملت و دین وجود دارد. 💠 در صورتی ادبیات شاعری مورد تأیید است که عمل صالح داشته باشد، خودش را نفروشد و جَو زده نباشد مانند دعبل خزاعی که امام رضا (ع) با شنیدن اشعار او لباس خود را به او هدیه دادند، زیرا در اشعار او یاد خدا در آن وجود داشت. .
. ذكر ابوتراب عجب مستی آور است این نام پیرِ میكدۀحوض كوثر است اصلاً هراس و باك نداریم از حساب محشر كلید باغ جنان دست حیدر است رحمت به مادرم، كه مرا مجلس تو بُرد این شوقِ نوكری، اثر شیر مادر است اول كسی كه وارد فردوس می شود از صنف نوكران علی دوست، قنبر است حبل المتین حیدریون در پل صراط نخهایِ سبز چادر زهرایِ اطهر است هر كس ز غربت حسنش گریه كرده است خندان ترینِ مردمِ صحرایِ محشر است فردا تمام اهل زمین تشنه اند و ما لب هایمانِ ز بادۀآل عبا تر است راهی برای شیعۀتو تا بهشت نیست «تا كشتی نجات حسینی شناور است» سینه كبودها، چقَدَر بُرد كرده اید باغ بهشتِ سینه زنان با صفاتر است محشر تمام سینه زنان گردِ زینب اند آن روزِ داغ، چادر او سایه گستر است مانند باد می گذریم از پل صراط تا رویِ دست فاطمه قنداقِ اصغر است #پ.ن:👈(با توجه به مصراع " اصلاً هراس و باك نداریم از حساب "و باتوجه به بعضی از ابیات ، شعردر حوزه دین سروده نشده است) .
هدایت شده از  جهاد فرهنگی شیراز
حسین جان... رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد این شور نوکری اثر شیر مادر است. هیئت خود یک ساختار تربیتی است....
1. نه که روضه هات.mp3
6.96M
( علیه السلام ) نه که روضه هات ، خودِ سامرات ، گریه داره غم توو نگات ، غربت چشات ، گریه داره خشکی لبات ، لرزش صدات ، گریه داره توی غربت بیقراری از غریبی ناله داری خسته از این روزگاری زَهرِ کینه زد شراره شد دل تو پاره پاره غربت تو بیشماره ( واااای ... ، امون ای دل ای دل ) تکرار « تکرار بند اول » نه که نوکرت ، دل مادرت روضه خونه بالای سرت ،گلِ مُضطرت روضه خونه دم آخرت ،چشای ترت روضه خونه روضه خونت ، ابر و بارون چشم مهدی ،گشته گریون فاطمه شد ، دل پریشون تشنه هستی ، تشنه ی آب رنگ و روت شد مثل مهتاب میسوزی با قلبی بی تاب ( واااای ... ، امون ای دل ای دل ) تکرار وعده ی خدا ، آرزوی ما کی میایی ؟ یابنَ مرتضی ، هدف دعا کی میایی ؟ ذکر شیعه ها ، توو غم و بلا کی میایی ؟ روزگار ما سیاهه کار شیعه ، اشک و آهه مادر تو ، چشم به راهه زود بیا با علَمِ عشق ای شَه باکرَم عشق باز بنا کن حرمِ عشق یابنَ زهرا ، یابنَ زهرا
1. شبیه زهرا.mp3
4.3M
( علیه السلام ) شبیه زهرا ، جوانم غریبی بُرده ، امانم خدایا این زَهر کینه زد امشب آتش به جانم خدایا ، خزانی شد بهارم به سینه ، نفس دیگر ندارم کنار ، پدر باشد مزارم کنار ، پدر باشد مزارم غریبم ، غریب سامرایم... ( تکرار بند اول ) اگر می سوزد ، تنِ من شده وقت رفتن من شبیه جدّم ، به غارت نرفته پیراهن من به صحرا، نمانده پیکر من بُریده ، نگشته حنجر من اسیری ، نرفته دختر من غریبم ، غریب سامرایم...
1. شال عزا.mp3
5.92M
( علیه السلام ) شال عزا رو دوش صاحب الزمونه امشب خودِ آقا داره روضه میخونه از زَهر جفا میسوزه لباش بارون می باره بازم از توو چشاش با بی رمقی چشماش به دره باز منتظرِ ، دیدار پسره دیدار پسره توی هر نفس میریزه خون از کُنج لبهاش لحظه های آخر شد آخه ، میلرزه دستاش ( آقای غریب ... ) تکرار امشب پُر از ماتم قلوبِ مومنینه گَردِ یتیمی رو سرِ آقا میشینه بابا میزاره سر رو ، روی پاش با ذکر مادر بند اومد نفساش ذکر لبشه ، مادر تو بیا دیگه حسنِ ، تو ، افتاده ز پا ... با آهِ نفس گیرش دلارو کرده مَحزون آقامون ، به سینه میزنه با چشم گریون ( آقای غریب ... ) تکرار دل پَر زده مثل کبوترهای شیدا از سامرا تا مرقدِ شش گوشه ، آقا با شور و نوا ، با حال دعا زائر شده دل ، به کربُبلا دوریِ حرم ، قلبم رو شکست کبوتر دل رو گُلدسته نشست کاشکی زائرِ هر شب جمعه بودم آقا دنیا ، بی حرم واسه ی من ، زندونه آقا حسییین ...
2. کنج حجره بیقراره.mp3
8.28M
( علیه السلام ) کُنج حُجره بیقراره ، بیقراره ، روی یاره از دو چشمش همچو الماس بارون غُصّه می باره روی دامانش سرش رو پسرش مهدی میگیره ذکر لبهاش ، یا حسینه با دلی پُر غم می میره میزنه دست و پا ، لحظه ی آخره میسوزه از عطش چون گُلی پَرپره این دَمِ آخری با شور و زمزمه میخونه زیر لب روضه ی فاطمه ( وای اَمون ، از این غریبی ... ) تکرار سامرا امشب چه غوغاست مهدی مشکی پوشِ باباست مثل فردا ، پور حیدر، توو بهشت ، مهمون زهراست بی شکیبه ، غم نصیبه به خدا خیلی غریبه ذکر لبهای عزیزش ناله ی « اَمَّنْ یُجیْبِه » از غم عسکری گشته غوغا به پا بار دیگر شده سامرا کربلا ... بیاد ماتمِ ، زینب و قتلگاه اشک میریزه برا روضه ی خیمه گاه ( وای اَمون ، از این غریبی ... ) تکرار شصت وهشت روز ناله و غم اشکِ ماتم ، سوگواری شصت و هشت روز توی روضه ، بیقراری ، عزاداری آرزومون ، اینه ارباب که دلا ، بشه خدایی یک شبِ جمعه آقاجون ما بشیم کربُبلایی ای گُلِ فاطمه ای همه حاصلم من گدای توام ای امیدِ کرَم ... من فدای تو و روضه هایت حسین کی شوم زائرِ کربلایت حسین ... ؟ این دل تنگم عُقده ها دارد گوئیا میلِ ، کربلا دارد یا حسین ، مارا کربلایی کن بعد از آن ، آقا هر چه خواهی کن ...