eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
973 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
33.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا ابد دیدن این صحنه ز یادم نرود فاطمه بد به زمین خورد و برایم بد شد ماندنش زیر در سوخته طولانی بود هر کسی دید در افتاده ز رویش رد شد خط غم های من خانه نشین ممتد شد اشک در دیده بیدار علی بی حد شد تا ابد دیدن این صحنه ز یادم نرود فاطمه بد به زمین خورد و برایم بد شد این چنین راه نبسته است کسی روی کسی با لگد راه بروی گل حیدر سد شد فاطمه کعبه من بود ولی صد افسوس رویش از ضربت سیلی حجرالاسود شد می کشد تیر دل تیر و کمان می گرید که جوانم وسط کوچه کمانی قد شد ماندنش زیر در سوخته طولانی بود هر کسی دید در افتاده ز رویش رد شد حال من ماندم و زهرای لگد مال شده گر یکی بود غمم از غم او یکصد شد قل هو الله احد خواند به هنگام نماز باز هم نقش زمین وقت ولم یولد شد سوخت محراب از آن قامت محرابی او فاتح بدر خجالت زده از احمد شد یار با پلک زدن اشهد خود می خواند با چنین پلک زدن خون به دل اشهد شد             حاج         .
. ( ٢٩) امشب به شهر یثرب(آمده ماهپاره)۲ در گلشن ولایت(سر زد گلی دوباره)۲ نور دل حیدر از نسل پیغمبر آمد مهی انور یا حضرت باقر٣ در بیت چهارمین گل(آمد گلی به ظاهر)٢ چون جد اطهر خود(اوطیب است و طاهر)٢ دردانه ی سجاد در خانه ی سجاد از لطف حق بنگر یا حضرت باقر٣ نور خدای سرمد(از نسل احمد آمد)٢ پنجم امام شیعه(جان محمد آمد)٢ از لطف ذات حق چهارم امام ما بابا شده امشب یا حضرت باقر٣ در آسمان عترت(مهی به ظاهر آمد)٢ از گلشن ولایت(امام باقر آمد)٢ نور خدا آمد شمس الضحی آمد بدرالدجی آمد یا حضرت باقر٣ شهر مدینه امشب(در شادی وسرور است)٢ ای عاشقان حیدر(هنگامه ی حضوراست)٢ گلی شکوفا شد مهی هویدا شد کعبه ی دل ها شد یا حضرت باقر٣ امشب تمام عالم(مهمان باقر هستند)٢ شرمنده ی مرام و(احسان باقر هستند)٢ ای تکیه گاه ما پشت و پناه ما بر تو نگاه ما یا حضرت باقر٣ گشتم ز لطف داور(غرق ولای باقر)٢ شکر خدا ز طفلی(هستم گدای باقر)٢ ای همه ی هستم دل بر شما بستم امشب بگیر دستم یا حضرت باقر٣ @yaghubianreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. السلام علیک یا باقرالعلوم جان عالم فدای آن ماهی که خدا فیض تام می بارد وَ به زخم دل عباد الله رحمتش التیام می بارد رجب و ماه بندگی کردن رجب و ماه ذکر و استغفار رجب و ماه سجده و تسبیح روزه و ذکر و اشکِ در اسحار چه هلالی مه رجب دارد که سراسر شکوه و زیبایی چه هلالی که نوگلی زیبا آمد از نسل پاک زهرایی نور شهر مدینه را پر کرد آسمان سجده کرد در پایش عرشیان کاسه کاسه پرکردند بر تبرک ز نور سیمایش امتزاج علی و زهرا را در جمالش خدا نهاده ببین جلوات رسول خاتم را در جلالش خدا نهاده ببین السلام علیک یا خورشید ای شعاع بلند طاهایی ای شکوه جلالت زهرا ای وجودت تمام مولایی غزل عشق را تو مضمونی آیه‌ای از خدای سبحانی راه تو بهترین مسیر سلوک و طریقت طریق عرفانی علم یک قطره از وجود شما فقه باشد مرامتان هر روز دشت‌های کویری عرفان تشنه بارش نگاهتان هر روز چشم‌هایم اسیر لطف شما دست‌هایم گدای‌تان آقا هر چه دارم تمام هستی من از دل و جان فدای‌تان آقا پسر فاطمه نگاهم کن من تمنای نور‌تان دارم حضرت عشق حضرت احساس حاجتی از حضورتان دارم دل من را برای خود بخرید حلقه در گوش من بیاندازید تا که خرج ره دگر نشوم بند در پای سائل اندازید من شنیدم که در طفولیت سفری رفته‌ای سراسر درد سفری رفته‌ای که چشمانت دیده هر لحظه صحنه‌ای پر درد چشم‌های شریفتان آقا چه قدر نیزه‌دار دیده؟ بگو! دلتان در کنار هرم عطش چه قدر غصه را کشیده؟ بگو! بگو از لحظه‌ای که عمه‌تان از روی تل دوید تا مقتل لطمه میزد به صورتش هر گام دیر اما رسید تا مقتل بگو از لحظه‌ای که بر سر نی حضرت عشق آیه بر لب داشت سنگ‌هایی که می‌رسید از راه قصد لب‌های جان زینب داشت بگو آقا که اهل کوفه و شام کینه کردند بر پرستوها کیسه‌های تمامشان پر شد جیب‌هاشان پر از النگوها ✍ .
السلام علیکـــــــــــــــــــــــیاباقرالعلــوم باز پر از حس ترنم شدم در دل وادی جنون گم شدم باز پر سوخته‌ام واشده این دل دلمرده‌ام احیا شده باز خدا بذل تفضل نمود باز کرامات خدا گل نمود خانه دل منزل جانان شده سینه به جوش آمده طوفان شده بارش اکرام خدا می‌چکد فیض خدا از همه جا می‌چکد جلوه دلدار دلم را ربود تا که گل فاطمه برقع گشود کشتی این شعر به پهلو نشست یوسف از آن حسن به زانو نشست ماه از این جلوه به شوکت رسید شمس از این نور خجالت کشید حضرت داوود به تصنیف عشق آمده در صحنه تعریف عشق خیل رسل یکسره با احترام در بر قنداقه‌ی او در قیام تلخ شده مزه‌ی هر چه رطب جلوه نموده است خدای رجب کوثر زهراست که طغیان کند این خود مولاست که طوفان کند بعد دو نسل از علی و فاطمه آن دو خدا سیرت بی واهمه نخل حسین است که بر داده است نجل حسن بوده ثمر داده است دیده گشا دلبر دل را ببین بار دگر نور خدا را ببین علم لدّن است که در مشت اوست خیل ملائک همه در پشت اوست ساحل چشمش نم دریای عشق قد رشیدش قد و بالای عشق هر نفسش جلوه رب الوجود هر نگهش نکته‌ای از سّر جود سیرت او سیرت شیر خداست صولت او یکسره زهرا نماست علم ازل تا به ابد مات اوست علم چو آبست وَ او چون صبوست جلوه کن ای دوست دلم را ببین سائلم ای شاه کنارم نشین ای که تویی شاهد سودای عشق همسفر کرب و بلا تا دمشق ای که تویی شاهد قحطی آب شاهد دستان امام و طناب شاهد خورشید و قمر روی نی شاهد تشت زری و بزم می شاهد یک غافله‌ی سوخته بال و پر سلسله‌ی سوخته آمده‌ام ظرف مرا پر کنی آمده‌ام تا که مرا حر کنی آمده‌ام تا که زهیرم کنی خادم این خانه و دیرم کنی آمده‌ام تا که مقیمم کنی بر نگه خویش اسیرم کنی ✍ .
«السلام علیکــــــــ‌یا باقرالعلوم» آن زمانی که آفریده شدم بر غلامیتان خریده شدم اگر امروز گرم آوایم با صدای شما شنیده شدم من هجایی شکسته و ناقص و به پای شما کشیده شدم میوه‌ای کال بودم و وقتی دم زدم از شما رسیده شدم بی ولای شما زمین‌گیرم با شما تا خدا پریده شدم هر چه هستم ز فیض نام شماست هر چه دارم ز احترام شماست ذکر و مدح شما صفا دارد نامتان طعم ربنا دارد خوشبحال کسی که می‌ریزد پایتان کل آنچه را دارد مزه عشقتان چه شیرین است عشقتان مزه‌ی خدا دارد دردهایی که بی دوا هستند در حریم شما دوا دارد من که میخوانم از شما جانم آشنایی به هل اتا دارد باید از عشقتان ثمر گیرم وَ ز ایمانتان اثر گیرم تا هلال رجب هویدا شد جلوه حق دوباره پیدا شد با نزول محمد ابن علی امتزاج علی و زهرا شد جلوات خدا عیان آمد عرش حق غرقه نور و زیبا شد بارش رحمت خدا آندم بر سر اهل کل دنیا شد انعکاس خدا نمایان گشت مظهر ناب کل اسما شد حق ز اسرار خود که پرده گشود نور زهرا دوباره جلوه نمود عرشیان دل به ساحتش دادند فرشیان دل به صولتش دادند کهکشانها چو نور اودیدند دل به انوار صورتش دادند جلوه تا کرد زاده‌ی زهرا همه دل بر شرافتش دادند تا که نورش حلول پیدا کرد همه دل بر اصالتش دادند همه شیدائیان انوارش دل به نور ولایتش دادند که به دست خدای لم یزلی جلوه کرده محمد ابن علی چیست دریا نمی ز وسعت او آسمان هم حقیر رفعت او کوه با آن صلابت و قدرت سجده آورده پیش شوکت او قصه‌ی ابر و بارش باران شرحی از ماجرای رأفت او دل ما هم که مبتلا شده است هست عبدی به ذیل دولت او حلقه‌ی عاشقان شیدایی خود گواهی بود ز عصمت او واژه واژه دلم غزلخوان است رزق من بر سر همین خوان است با دلم آمدم دوا گیرم ناخوشم آمدم شفا گیرم آمدم در حریمت آقا جان تا به الطاف تو صفا گیرم کاسه‌ام خالی است و محتاجم آمدم بر درت عطا گیرم سائل و بی نوایم و مسکین آمدم تا ز تو نوا گیرم چند تار مویم سپیده زده آمدم از تو کربلا گیرم بر دل خسته‌ام عطایی کن سائلت را تو کربلایی کن ای نگاه تو زخمی غم‌ها زخمی غصه‌های عاشورا راوی روز گرم و خون‌آلود شاهد نیزه‌ها و دشمن‌ها واقف روضه‌های سخت عطش ای دلت تا همیشه نوحه سرا هست در سینه‌ام سوالی سخت وَ به لب دارم این نوا آقا چیست سرّ دوازده ضربه و چه کرد آن پلید چکمه به پا پیش چشمان عمه‌ات بوده؟ یا که می‌دید مادرت زهرا؟ بخدا صبر دل در این حد نیست بی حیا ذره‌ای حیا بد نیست * با عنایت به تأکید حضرت آقا (دام ظله) در خصوص استفاده نکردن از روضه در مراسم میلادیه‌های حضرات آل الله (علیهم صلوات الله) حقیر قلباً راضی به استفاده از بند انتهایی این شعر توسط دوستان ذاکر نیستم. فقط من باب تبرک ثبت شده است.
4_5841306224372483906.mp3
5.26M
بند_۹ محتشم کاشی _ این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست    وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست این غرقه محیط شهادت که روی دشت از موج خون او شده گلگون حسین توست این خشک لب فتاده دور از لب فرات    کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه   خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالب طپان که چنین مانده بر زمین    شاه شهید ناشده مدفون حسین توست چون روی