eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-Mabas-Hazrat-Mohamad[04].mp3
7.96M
|⇦•مبعث اوج برکات.... و توسل ویژۀ مبعث پیامبر رحمت حضرتِ محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله به نفسِ حاج امیر کرمانشاهی ●━━━━━━───────
. علیه السلام چقَدرروضه برای دل گدا خوب است کنارسُفرهٔ تان حال آدَما خوب است کجارَوَم که چنین بادهٔ غمم بدهند برای نوکرتان پای روضه هاخوب است دوای درد دلَت راطَلَب کُن ازمولا همیشه چائی روضه برا شَفا خوب است شنیده ام شب جمعه شب زیارَتی است کنارتُربَت شش گوشه حال ما خوب است خداکُنَدکه شب جمعه مرگمان برسَد برای رَفتَن درقَبر جمعه هاخوب است مراشبی بطَلَب تاکه زائرت گردم بزیرقُبّهٔ پُرنورتان دُعا خوب است زکودکی در این خانه راهمیشه زَدَم گدائی دَراین خانه بخدا خوب است برای پیکرصدپاره. پاره وبی سَر کفن نیازنیست. بوریا خوب است .
420.2K
Namahang Manobazi Donya 1403 Sotode [Mohjat_Net].mp3
1.07M
منو بازی دنیا صحنه سازی دنیا پیش تو بد کرد منو بغض و بهونه گریه های شبونه گریه بلد کرد بغض اگه تو گلوم نشست هر دفعه که دلم شکست از تو دور شدم غلط بود جایی نمیرسید صدام چاره نمونده بود برام پای آبروم وسط بود فقط اینه خواهشم بزار باز آروم بشم تو بغلت جوونی کردم حسین میخوام برگردم حسین کو بغلت **** نکنه دیر شه آخر عمرم مثه یه دفتر پر میشه هر برگ شاید آخرِ کاره رو دروایسی نداره فرشته ی مرگ گریم اثر نمیکنه مرگ خبر نمیکنه دیر و زود میاد سراغم آخ تو حرم بمیرم و همونجا میبینیم همو دلخوش به این اتفاقم چی میشه پاکم کنی بمیرم خاکم کنی تو حرمت خدا هم جنت نوشت میگم حتی تو بهشت کو حرمت منو بازی دنیا 1403
Vafat Hazrat Robab 1403 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (2).mp3
714K
🎤 دستت به نشانه ی گدایی بالا گو نام حسین با صدایی بالا یکدست شدند زیر دستان حسین ای پرچم هرچه کربلایی بالا دستی به سینه محکم به سینه محکم دستی شبیه پرچم شبیه پرچم وقت جنون رسیده جنون رسیده این تو این اسم اعظم این اسم اعظم با هر حسین حسینت حسین حسینت آتیش بزن به عالم بزن به عالم ارباب میبینی همه نوکرتیم دور و برتیم ارباب میبینی با این سینه زنا همه لشکرتیم ارباب به خدا شما سر بطلب فدای سرتیم لقبی بغیر نوکر نداریم ما یه ارباب که بیشتر نداریم 1403 .
. 💢 تو را به مادر شش‌ماهه‌ی حسین..، بیا 💢 غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست چراغ زندگی‌ام را توان سوسو نیست فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو... قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست شمیمِ زلفِ تو را حمل می کند با خود وگرنه باد زمستانِ شهر ، خوش‌بو نیست دل از هوای تو کندن ، برای من سخت است همیشه کوچ ، مُراد دل پرستو نیست شلوغ‌بازیِ دنیا فریب داده مرا تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست به بی خیالی این روزگار می گِریَم تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست عزیزکرده‌ی زهرا ! مریض هجر تواَم علاجِ درد مرا غیر وصل ، دارو نیست غُبار کوچه برای تو بی قرار شده کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟! مسیر آمدنت رفتگر نمی خواهد؟!... نگو به پلک تَرَم ، وقت آب و جارو نیست! چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی ببین! به دست زنان مَحَل ، النگو نیست تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود... دگر بساط دعایش میان پَستو نیست بیا وُ مثل رضاجان ، تو ضامن من شو! اگرچه طینَت این گُرگ مثل آهو نیست هنوز عشق تو را جار می زنم آقااااااا ! خوش است پی ببری عاشق تو ترسو نیست سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف که مرگِ ساده در اندیشه‌ی علی‌گو نیست علی به دست خودش دفن می کند ما را نماز مَیِّت ما را امام ، جز او نیست تو را به مادر شش‌ماهه‌ی حسین..، بیا رُباب ، آنکه شبیه اش هنوز الگو نیست سه‌شعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد شبیه ذبحِ علی روضه‌ای دوپهلو نیست ۱۴۰۳ ✍ عج علیه_السلام .
.   💢 تو ربابی و "رَبِّ آب" شدی... 💢 دلمان را به کوک شور نواخت لحن شیرین "لای لای" رباب  آیه آیه علی اصغر بود سوره ی عاشقانه های رباب خانمی که تمامیِ جنت قطعه ای از حیاط خانه ی اوست "نور" و "توحید" و "قدر" و "شمس" و "ضحی" وصفی از شأن‌ بیکرانه ی اوست قلم ناتوان شعر کجا مدح قدیسه هایِ عرش نشین چقدر واژه ها کم آوردند پای وصفت، پر ُاستعاره ترین  ماه بانوی آفتاب نسب همدم آسمانیِ ارباب روی دیوار عرش حک شده است با خط جبرئیل نام رباب آسمان را تو دوختی به زمین در قنوت نمازهای شبت ای شفیعه، عروس فاطمه ای و همین بس که این شده لقبت مادر عشق، حضرت دریا تو ربابی و "رَبِّ آب" شدی در میان قبیله ی باران تو بر این منصب انتخاب شدی  مادرِ پهلوانِ شش ماهه خیمه خیمه پی چه می گردی؟ بند قنداقه اش که پیچیدی جامه ی رزم بر تنش کردی چشمهایش پر از رجزخوانی ست بچه شیر قبیله ی حیدر لشکر کوفه را بهم زده بود حضرت پهلوان علی اصغر همه از گریه هات فهمیدند پسرت نیت پریدن داشت خوب حس کرده ای دم آخر حنجرش میل به بریدن داشت هاجرِ کربلاییِ زینب وسط روضه هایتان باید مثل ام البنین به سر بزنی تا که اسم سه شعبه می آید آشنایی قدیمی ام بانو از گدایان درگهت هستم و دخیل حوائج خود را به نگاه کریمه ات بستم همه ی آرزوی من این است همه را با تو آشنا بکنم بغل تک تک حسینیه ها یک "ربابیه" هم بنا بکنم.... ✅محمد جواد مهدوی ✍ .
. 💢 یکسال گرچه سوخته ای زیر آفتاب 💢 با روضه خطبه خواند به لحن محن رباب زینب ترین روایت یک شیرزن رباب رویم ندیده روی سپیدم نموده ای با توست روی فاطمه در این سخن رباب یکسال گرچه سوخته ای زیر آفتاب در سایه ات نشسته بهشت عدن رباب با اینکه کربلا وطنش شد پس از حسین دیگر نماند بعد پسر در وطن رباب در مجلسی که مرثیه خوانش رقیه است زینب خطیب میشود و لطمه زن رباب در راه شام خیره به گهواره ی فراق گاهی سکینه است ولی عمدتا رباب بر نیزه رفته است ولی بی کفن که نیست قنداقه شد به قامت طفلت کفن رباب قربان سوز آذری روضه های تو "سولموش علیِّ اصغره لای لای دیَن رباب" بس کن عروس فاطمه از دست میروی تازه عروس را چه به لطمه زدن رباب سید ابوالفضل عصمت پرست ✍ .
. 💢 درود حق به عروس ابوتراب، رباب 💢 درود حق به عروس ابوتراب، رباب دل شكسته صدا مى زند رباب رباب به التماس حرم لب به آب زد آخر وگرنه از سر رغبت نخورد آب رباب تو كيستى كه حتى خود اسارت هم دخيل بست به دست تو با طناب، رباب چه شد كه هيچ كسى چهره تو را نشناخت چه كرد با تو مگر تيغ آفتاب، رباب قسم به آيه تطهير و غيرت عباس نبود جاى تو در مجلس شراب، رباب هر آنكه شرح وفاى تو را شنيد، نوشت: درود حق به عروس ابوتراب، رباب .
. سلام الله علیها ______ تو رفتی و بلا دیدم ولی باور نمی کردم حرم را مبتلا دیدم ولی باور نمی کردم به دست خاک نسپردم مگر چشمان بازت را سرت را از قضا دیدم ولی باور نمی کردم فقط جای تو را فهمید پشت خیمه ها، نیزه خودم این صحنه را دیدم ولی باور نمی کردم میان غارت خیمه تمام دلخوشی ام را به دستی بی حیا دیدم ولی باور نمی کردم نه قنداقه، نه گهواره، لباست را هم از سویی میان کیسه ها دیدم ولی باور نمی کردم چه جا خوش کرده ای مادر کنار حنجر سقا سر از تن را جدا دیدم ولی باور نمی کردم مرا دنبال خود منزل به منزل می بری با سر تنت را کربلا دیدم ولی باور نمی کردم گلوی نازک از تیر سه شعبه آب کِی خورده خودم دیدم چرا دیدم ولی باور نمی کردم الهی مرده بودم که تو را اینگونه سرگردان بدون دست و پا دیدم ولی باور نمی کردم تماشا می کنم وقتی لبت سرنیزه می نوشد از این غم دردها دیدم ولی باور نمی کردم ✍ .
مادرت بدجوری پژمرده علی می دونم چی تو رو آزرده علی حالا سیراب شدی روی دست من جای شیر تیر به گلوت خورده علی ...... من زدم روُ، دشمنت نظاره کرد بی حیا به حرمله اشاره کرد سفیدی گلوتو دید به خدا گوش تا گوشتو سه شعبه پاره کرد ..... حالا که سرت شده جدا علی نمی رم به سمت خیمه ها علی مادرت داره تماشا می کنه چی بگم که کشتنت چرا علی .... دیگه بعد تو با غصه لبریزم خیمه رفتن بی تو سخته عزیزم می خوام اینجا رد زخمت نَمونه خون تو به آسمونا می ریزم ....... ذبح شش ماهه ی من خشکه لبات چرا خاموشه صدای گریه هات پشت خیمه قبر براتو می کَنم الهی بابا بشه علی فدات ..... چرا چشمات نیمه بازه پسرم نکنه که رمز و رازه پسرم مادرت داره میاد دق می کنه چرا داری خون تازه پسرم ...... گل آب نخورده ی کرببلا من دلخسته رو که کُشتی بابا می سپارم تو رو به خاک ای پسرم الهی نیفتی دست نیزه ها ✍ .