.
📋خودت بانو تصور کن
#روضه_متنی #تشییع
#روضه_حضرت_زهرا (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی ماندهست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن
و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن
تصور کن علی را در میان بغض این خانه
سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن
کنارم باش تا آخر، فلانی داشت میخندید
غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن
یازهرا.....
کارهای غسل بیبی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه.
گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد....
علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم.
میگه اومدم تو خونهی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچهها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد همدیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمهم رو ازم گرفتن....
یازهرا....
*شاعر شعر : #احمد_شاکری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دفن_شبانه #شام_غریبان_حضرت_زهرا
.
•
.. ماها زوار امام صادقیم..
#روضه شهادت #امام_صادق علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
هم گرفتار امام صادقیم
هم عزادار امام صادقیم
وقتی روضه شعبهای از حرمه
ماها زوار امام صادقیم
ما که میمیریم برای اهل بیت
عشقمونه روضههای اهلبیت
قربون خدا برم که آفرید
ما رو تسلیم رضای اهلبیت
به ما گفتن که چهجور کجا بریم
تشنه و گرسنه کربلا بریم
برای ادای حقمون مدام
واسه گریه توی روضهها بریم
بشنوه هرکسی که گریهکنه
این دعای شب آقای منه
خدا رحمت کنه اون کسی رو که
برا ما بلند زجه میزنه
زجه میزنم برا شاه غریب
برا داغ قتلگاه و بوی سیب
برا اون شاهی که با صوت ضعیف
صدا زد "أين زهير، أين حبيب؟"
زجه میزنم برا پیرهنش
برا نیزهای که خورد تو دهنش
زجه میزنم برا ساعتی که
در آوردن پیرهن رو از تنش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز هم سوخته انگار در این کوچه
نمکی خورده به زخم جگر این کوچه
من از این کوچه، از این راه بدم می آید
بس که شوم است همیشه خبر این کوچه
این که عمامهاش افتاده زمین یعنی که
ازدحامی شده انگار سر این کوچه
پیرمردی وسط راه زمین خورد ولی
همه شادند چرا دوروبر این کوچه
وسط خانه دل دخترکی میلرزد
روی خاک است همین که پدر این کوچه
آشنا میزند این صحنه، دو دست بسته
قبلتر دیده دو چشمان ترِ این کوچه
کاش این بار نسوزد بدن بانویی!
از شررهای در شعلهور این کوچه
آه! یکبار علی بود و علی بود و علی
آه! بانوی علی و گذر این کوچه
چهل نفر آمده بودند میان خانه
چهل نفر آمده بودند سر این کوچه
بوی خون میرسد انگار هنوز از دیوار
بوی خون میرسد از میخ در این کوچه
شاعر: #احمد_شاکری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سید_رضا_نریمانی
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇.