eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. . ای عرش حق، فرش نشین سرای تو ای مصحف خدا،همه شرح و ثنای تو روز نخست،طینت ما را سرشته اند با عشق و با محبت و مهر و ولای تو تو دومین حسن ز تبار پیمبری ابن الرضای سومی و جان فدای تو همچون کریم خانه زهرا زبانزد است دستان پر کرامت و جود و سخای تو ما را بیا طفیلی خوانت حساب کن شاید نصیب ما شود از آن عطای تو شرح مناقبت نبود در خور دهان ماها کجا و منقبت ماسوای تو بالاتر از تصور خلقت مقام توست شأنت بلند و نیست کسی ماورای تو ای ساقی ازل، چه شود کام خشک ما سیراب گردد از می قالوا بلای تو رویت نشان چهره تابناک فاطمه ست آید طنین صوت علی از صدای تو پر میکشد به سوی حریمت ز بام عشق مرغ دلم،به شوق هوای هوای تو تومظهرصفات خدایی و خلق عالمین سر خم کنند پیش قدومت برای تو چشم دعا و چشم سجود و قنوت ها مبهوت و مات جذبه یک ربنای تو تو یک تنه قیامت کبری به پا کنی خلق دو عالمند، به زیر لوای تو لطفی نما و پای به چشمان ما گذار تا توتیای دیده شود خاک پای تو با آنکه شأن تو ز دو عالم فراتر است قلب شکسته و دل عشاق،جای تو ای حاجی نرفته به بیت الحرام عشق صدها ذبیح عشق، ذبیح منای تو حسرت کشد تا به ابد کعبه وجود نشنیده گوش او چو طنین رسای تو ای جلوه تمام صفات خدا، حسن حسنت تجلی از جلوات خدای تو تو آن کریم بنده نوازی که قلب ما انسی گرفته با تو شده مبتلای تو ناگفته میکنی تو مرا بی نیاز خلق باشد اگر نیاز من حاجت روای تو هرگز ز ما تو رحمت خود کم نمیکنی نازم به لطف بیکرانه و رسم وفای تو جانا بیا تو لقمه نانی به ما بده عمری نشسته پشت درت بینوای تو آقا بیا و درک مقامت به ما بده تا در مسیر عشق،شویم آشنای تو مرگ مرابخواه ومخواه،تاکه لحظه ای باشم غلام تیره دل و پر خطای تو راضی مشو تو ای همه آرزوی من باشم جدا ز دیده مشگل گشای تو آه ای مسیح فاطمه،آه ای طبیب عشق بیمار عشق تو شده مست شفای تو مرهم برای زخم دلم نیست غیر آه دردی بود که چاره دردم دوای تو دامان تو شده دارالشفای خلق سایه فکنده بر سر هستی ابای تو فرموده ای که مادر ماحجتی به ماست تو مقتدا و مادرتان مقتدای تو با آنهمه طراوت و با آنهمه شکوه باغ جنان گرفته صفا از صفای تو یا واسع الکرام و یا صاحب العطا روح عطاو لطف و کرامت گدای تو دیگر هوای کعبه ندارد به سر کسی وقتیکه هست کعبه دل ، سامرای تو کرببلا نصیب من امشب شود،اگر سهم دل شکسته بود یک دعای تو زهر جفا چه کرد که جانت مذاب شد آتش گرفت پیکرت از ناله های تو وقتیکه بود جلوه حق در مرام تو دیگر نبود زهر هلاهل سزای تو اف بر دلی که از ره ظلم و ستم نمود با بغض و کینه ها و عداوت جفای تو با یاد کام تشنه و جسم کبود تو باید ز دیده خون گریست،در رثای تو از بسکه بود داغ تو جانسوزو جانگداز خلقت گرفت زانوی غم در عزای تو لبهای تشنه تو به یاد حسین بود گردیده بود حجره غم کربلای تو مادر کنار پیکرت آمد ولی چه سود آتش گرفت جان وی از های های تو شرمنده از جوانی تو زندگانی است بوی مدینه می رسد از ماجرای تو ...................................................................... .👇
. شاعر آه ای قرار من شده ام بیقرار تو من نیمه جان ز غصه چشمان تار تو لختی نگر تو حال مرا ای مریض عشق بیمارتر شده، ز تو این غصه دار تو کم سو اگر چه دیده تو گشته فاطمه چشمان من شده ز غمت اشکبار تو بیزارم از کسی که تورا خونجگر نمود خونین جگر نمود و مرا کرد زار تو بامن سخن بگو،مکن اینگونه با علی حرفی نمیزنی که شدم ناله دار تو آیا شود که پرده نگیری به چهره ات اذنی بده که دیده ببیند عذار تو ای یاس پرپرم،که صفای دلم ز توست در حیرتم چه زود خزان شد بهار تو .......................... . آه ای پرستویم مکنی کوچ از این قفس من بیکس و غریب،تو به فریاد من برس آوای کاروان فراقت رسد به گوش از کاروان هجر،نماندست،غیر یک جرس ای همنفس که مانده فقط یک نفس زتو از آخرین نفست، من فتادم از نفس این لحظه های آخر عمرت چه میشود حرفی بزن تو با من بیکس،همین وبس با آنکه با وجود تو غربت مرا گرفت با رفتنت غریبتر شوم ازهرزمان و کس تو عزم ترک ما کنی و من در این میان از بهر ماندنت شده ام همچو ملتمس آلاله های پرپر رویت نشان دهد بعد تو طعنه میزندم هر چه خار و خس حالا که میروی تو ز پیشم، عزیز من راضی مشو پس از تو بماند علی سپس .
. گرفته حالم و بهرم نمانده جز پریشانی چنان فصل بهاران دیده ام گردیده بارانی من آلوده و همسفره با خوبان درگاهت!! نیم قابل، اگر چه دعوتم بر خوان مهمانی گره بیخود نمے افتد به کار هر کسے یارب گره افتاده بر کارم ز هر جرمے و عصیانی نمے دانم چرا کارم کشیده تا به رسوائی؟ ((چرا عاقل کند کارے که باز آرد پشیمانی؟)) به جاے آنکه نورانے کنم کاشانه ے دل را شدم در خانه قلبم ز فعل خویش زندانی چه ایامے که طی شد عمر من اندر بطالت ها چه ایامے که از عمرم گذشت اندر هوسرانی من بیچاره را هرگز نراندے از درت، دانم اگر چه لایق لطفت نبودم هیچ، میدانی به امید نگاهت آمدم اینڪ به درگاهت نگو این بنده ے آلوده را از خویش میرانی؟ شدم درمانده و در پشت در وامانده ات هستم درے بگشا که می‌دانم مرا آخر تو میخوانی منم مهمان ناقابل، تو هستے میزبان من پذیرایے کن از مهمان خود با جودو احسانے ✍ .
. علی علیه السلام به جز کوی تو ما را جان پناهی نیست یاحیدر به جز نام تو ما را تکیه گاهی نیست یا حیدر شدم سرگشته ی کویت، بیا راهی نشانم ده قسم بر تو، که جز راه تو راهی نیست یا حیدر منم عبد سیه رو و گرفتار و اسیر نفس ببخشایم که جز من دل سیاهی نیست یاحیدر منم آن سائل کویت ، غلام حلقه بر گوشت برای این گدا غیر از تو شاهی نیست یا حیدر تو ای مظلوم دوران،از غم تنهایی ات عمری نصیب دل به جز اندوه و آهی نیست یاحیدر فدای دیده ی اختر فشانت ای مه تابان چرا سهم گدا از تو نگاهی نیست یا حیدر؟ اگر چه عاصی ام آقا، اگر چه من گنهکارم ولی میخواهمت، اینکه گناهی نیست یا حیدر بدون حب تو هرگز مقام قرب حاصل نیست بدون تو جلال و شأن و جاهی نیست یا حیدر ✍ .
. شام غمم گذشت و سحر شد نیامدی عمرم به پای هجر تو سر شد نیامدی از بسکه گریه کردم و نالیدم از فراق اشکم عجین خون جگر شد نیامدی هر جا به سویت آمدم اما ندیدمت از دوری ات که زخم،بصر شدنیامدی تا کی دعا کنم ز برای وصال تو بی تو دعا بدون اثر شد نیامدی از غصه نیامدنت شعله ور شدم سهم دلم ز هجر، شرر شد نیامدی این قلب پاره پاره ام از دوری رخت بر هر چه آه و ناله سپر شد نیامدی شاید شبی ز کوچه قلبم گذر کنی شاید نصیبم از تو نظر شد، نیامدی . ✍ .
. تا هستم و تا نفس مرا هست بیا تا غصه ی تو مرا نکشته ست بیا دستم تو بگیر و پا مزن بر بختم سوگند بر آن کشته بی دست بیا ✍ .
. عج بر دلم غصه هجران تو آقا مانده اشک دوری زتو برچهره من جا مانده دیده ام تاب ندارد که نبیند رویت دیده ها منتظر وقت تماشا مانده گاهی از لطف نگاهی به گدایان بنما کاسه خالی شان بهر تمنا مانده لب خشکیده ما طالب پیمانه توست جرعه ای ده،که دهان بهرمی ات وامانده چقدر دور شدم از تو خدا میداند چقدر فاصله از من به تو جانا مانده همچنان قطره که دنبال یمی میگردد چقدر راه از این قطره به دریا مانده کوبه کو درپی تودشت به دشت میگردیم رد اشک است که بر چهره صحرا مانده دل نالایق ما گرچه اسیر هوس است لیک، عمریست که با یوسف زهرامانده عشق تو کرده جنون لیلی مجنون زده را چشم لیلا به قدوم تو مهیا مانده ای کمان ابروی زهرا،چه کند درد فراق قامت عاشقت از بار غمت تا مانده ✍ .
. ((رباعیات اربعین قسمت 4)) خودم دیدم تنت را پاره پاره خودم دیدم سرت بر نی سواره چهل منزل به همراه سرت بود به روی نیزه رأس شیرخواره امان از لحظه های بی تو بودن امان از زینب و با تو نبودن خودم دیدم ز روی تل خاکی امان از لحظه های سر بریدن سپر گشتم برای کودکانت دلم خون شد ز حال دخترانت شده نیلی ز سیلی روی طفلان امان از کینه های ساربانت لب خشک از حرم رفتی برادر جگر خون از برم رفتی برادر تو بودی سایه روی سر من چو سایه از سرم رفتی برادر بسان لاله پژمردم برادر چه میشد با تو میمردم برادر اگر عباس در بین حرم بود دگر سیلی نمی خوردم برادر مرا کشتی تو با هجرانت ایدوست به رنج انداختی طفلانت ایدوست عزیز میزبانم خواهر آمد شده قامت کمان مهمانت ایدوست من از هجر رخت اندوهبارم من از داغ و غم تو اشکبارم توئی در خاک خفته میزبانم منم مهمان درد و داغدارم امیدم را ز دل درد و غمت برد گلانت را خزان از کینه پژمرد اگر همراه ما عباس می بود کسی سیلی زنامحرم نمیخورد چهل منزل فقط آزار دیدم چهل منزل حرم را زار دیدم سرت را بر سر دروازه شهر عزیزم بر سر بازار دیدم ✍ .
((رباعیات اربعین قسمت1)) چه رنجی از فراق تو کشیدم چه زهری از غم و داغت چشیدم بریدند چون سرت را ای برادر منم از هر دو عالم دل بریدم زده آتش به جانم ماتم تو کشد آخر مرا درد و غم تو الهی کاش میشد تا نبینم تن پر زخم و خون و درهم تو چکد خون از دوچشمان پر آبم عدویت خارجی کرده خطابم زجاخیزو سخن گو با مَنِ زار که من خونین دل از بزم شرابم به پیش پیکرت دشمن مرا زد دو دستم بسته بود و از جفا زد ز کوفه تا به سوی شام ویران مرا با کعب نی در هر کجازد چرا دیگر نمی آید صدایت شده پرپر تمام لاله هایت برادر جان ببین با قامتی خم رسیده خواهرت در کربلایت ببین خواهر ز داغت پیرتر شد شب و روزم چگونه بی تو سر شد مزارت را به آب دیده شویم که بی تو دیده ام همواره تر شد غمت آخر ز خواهر جان ستاند همیشه داغ تو در دل بماند دعا کردم که از بعد تو،زینب دگر در وادی دنیا نماند دوچشمانم زهجرت اشکباراست دلم از ماتمت اندوهبار است امان از سیلی مردان شامی برادر خواهرت نیلی عذار است خزان از من بهارم را گرفته همه دارو ندارم را گرفته دو عالم درد دارم از غم تو غمت صبر و قرارم را گرفته سخن گو با مَنِ افتاده از پا قیامت در دلم گردیده بر پا نشستم در کنار تربت تو کنم ناله به همراهی زهرا .......... قسمت2)) تمام لاله هایت ارغوانی ست قدم همچون هلالست وکمانیست هزاران درد دارم در دل اما غمم یاد لبان خیزرانی ست نمیشد باورم هجران و دوری چه مشگل بودبعد از توصبوری تنت افتاد بر خاک بیابان سرت افتاد در کنج تنوری نشد آخر بمیرم در بر تو نشد بوسم دوباره حنجر تو ز ظلم نیزه و شمشیر و خنجر نشد در بر بگیرم پیکر تو برایت تحفه آوردم برادر قدی از غم کمان و دیده ای تر ز سیلیِّ سنان و شمر و خولی رُخی دارم چُنان رُخسار مادر خمیده آمدم از کوفه و شام شنیدم از عدویت طعن و دشنام جسارت شد به رویت بر سر نی امان از سنگهای بر لب بام چسان گویم چه آمد برسرمن شکسته چون دلم بال و پر من ز بسکه تازیانه بر تنم خورد شده نیلی تمام پیکر من چه رنجی شد نصیب کاروانت چه وسعت داشت درد بیکرانت الهی بشکند دستی که از کین سرِنیزه فروکرد بر دهانت چهل منزل سرت روی سَنان بود نشان سنگ بر رویت عیان بود تو قرآن با لب خشکیده خواندی جواب خواندن تو خیزران بود غمت در این دلم کاشانه کرده دو عالم درد در دل خانه کرده سه ساله ماند در کنج خرابه دلم یاد غم دردانه کرده غمت آتش زده بر حاصل من فراقت خون نموده این دل من به هر درد و مصیبت صبر کردم ولی داغ تو گردد قاتل من ✍ .
. رباعی صلوات ✍ یا رب تو به فریاد برس در عرصات یا رب تو نشان ما بده راه نجات من حیدریم ، مهر علی را دارم باشد همه دم ذکر لبانم صلوات ............ ((رباعی صلواتی)) بر چهره تابناک احمد صلوات بر آینه ی خالق سرمد صلوات بفرست مدام با خلوص نیت بر خاتم انبیا محمد صلوات ........ . ((رباعی صلواتی)) خواهی که شوی شامل رزق و برکات خواهی که قبول افتدت صوم و صلات پس با دل پاک و نیت خالص خود بفرست به احمد و به آلش صلوات .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. اقتدار درک این حادثه را کیست که توصیف کند دشمنی را چه کسی اینهمه تضعیف کند ‌‌!! بسکه این حمله پر از عزت و شوکت بوده که عدو از اثرش اینهمه تعریف کند ✍ ............‌‌ 🏴 سردبیر سابق BBC: امشب افسانۀ گنبد آهنین کاملا درهم شکست ✍ حملۀ ایران ثابت کرد که این سیستم، آبکش آهنین است! .