.
#شام
از دَم دروازه دارد کار میریزد به هم
راس #سقا روی نی هر بار می ریزد به هم
من به هرکس میرسم سنگی به رویم میزند
محملم را از سر آزار میریزد به هم
آستینم جای معجر بود آن هم پاره شد
موی من از آتش دیوار میریزد به هم
با سر تو نیزه دارت بس که بازی می کند
روزگار زینبت بسیار میریزد به هم
تازه دارم می روم بازار چشمت را ببند
دارد از این جمعیت #بازار میریزد به هم
#دروازه_ساعات
.