eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 02 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
2.73M
ذو القربی فاطمه، حقها فدک من آتاها نجاه، لولاها هلک اللهم صل على، الصديقة شهیده ذات الأحزان الطويلة، في المدة القليلة المجهولة قدرا، المخفية قبرا المغصوب حقها، المكسورة ضلعها (وا اماه، وا اماه) [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 03 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
10.12M
باورش سخته، باورت میشه باغ طوبی رو، زدن از ریشه چهل نفر نامرد، یه تنه مادر جنگ سخت جنگه؛ گُل با تیشه شکستند ظالمانه درو شکستند حرمت حیدرو شکستند یاس پیغمبرو شکستند پهلوی مادرو (آه، وا اُماه | آه، وا اُماه | آه، ا اُماه) حق داره بابا، چشاش ابریشه اون که میسوزه، همه هستیشه مادرم افتاد، زیر دست و پا، جنگ سخت جنگه؛ سنگ با شیشه سوزوندن ظالمانه درو سوزوندن هستی حیدرو سوزوندن یاس پیغمبرو سوزوندن بچه و مادرو (آه، وا اُماه | آه، وا اُماه | آه، ا اُماه) حوریه حتی، اگه معنی شه با نسیمی هم، اذیت میشه ملکه منصوره، رو سوزوندن جنگ سخت جنگه؛ حور و آتیشه ندیدن شعله‌های درو ندیدن ساقیِ کوثرو ندیدن چشم پیغمبرو ندیدن زیر در مادرو (آه، وا اُماه | آه، وا اُماه | آه، ا اُماه) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 05 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
8.74M
ای نور بی‌کرانه، ای مِهر جاودانه بانوی بی‌نشانه، یا زهرا مدد ای برتر از گمان‌ها، خورشید کهکشان‌ها بانوی آسمان‌ها، یا زهرا مدد «سرمایه‌ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه‌ی سَینا نمی‌دهم»۱ علی اول ایمان، علی آخر عرفان علی محشر و میزان، علی صاحب رضوان علی مِهر درخشان، علی تالی قرآن علی آیه‌ی نور و علی سوره‌ی انسان (یا حیدر یا حیدر) ای آیه آیه کوثر، ای کوثر پیمبر خاتون روز محشر، یا زهرا مدد ای سوره‌ی محبت، ای دختر نبوت ای یاور ولایت، یا زهرا مدد «یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوه‌ی جلال خودش حیدر آفرید»۲ علی میر و دلاور، علی فاتح خیبر علی سید و سرور، علی صاحب منبر علی جان پیمبر، علی ساقی کوثر علی هستی زهرا، علی حضرت حیدر (یا حیدر یا حیدر) تو بضعة الرسولی، شیواترین اصولی صدیقه‌ای بتولی، یا زهرا مدد بانوی عالمینی، الگوی زینبینی تو مادر حسینی، یا زهرا مدد «گفتم چگونه ـ از همه برتر! ـ بخوانمت آمد ندا حبیبه‌ی داور بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینه‌ی علی گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت»۳ علی قبله‌ی عالم، علی مشعر و زمزم علی همدم آدم، علی وارث خاتم علی آیت محکم، علی فیض دمادم علی حق و علی حق، علی حق مُسَلَّم (یا حیدر یا حیدر) ۱. شاعر: آقای ۲. شاعر: آقای ۳. شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
دین را فروختند، خواصان بی‌عیار دین را فروختند، هزاران هزار بار این دین‌فروشی آخر سر در بلا کشید ما را به سوی وادی خون؛ کربلا کشید آنجا که رفت وسط قتلگاه، ماه من دست‌بسته بودم و من بی‌قرار، آه من ذوالفقار بودم و میراث مرتضی اما نشد نصیبم از آن راه جز نگاه از بس کسی به یاری‌اش از جای برنخواست افتاد پادشاه، به گودال قتلگاه شمشیرهایشان که ز من کینه داشتن بی‌وقفه پای بر بدنش می‌گذاشتن بی‌اذن آنکه در حرمش باد راه نداشت جز خاک داغ حُرمت او را نگه نداشت از کربلا به شانه‌ی من بغض یار شد دیگر قیام آرزوی ذوالفقار شد از بس که داغِ غیرت این قوم سرد شد دور امام قحطیِ مرد نبرد شد رفتند یک‌یک همه در غربت اهل‌بیت دیر نمیزدند دم از بیعت اهل‌بیت بغضی میان حنجره‌ام داد می‌شود فریادِ بی‌صداست که فریاد می‌شود آخر رسید کار به‌جایی که دشمنان تبعیدمان کنند به زندان و پادگان من یازده امام غریبی کشیدم حالا سه قرن غربت و ماتم چشیده‌ام صدها جراحت است از آن روز در دلم صدها گلایه است که مانده در دلم از آن جماعتی که نبّی را به زر فروخت اسلام پای منفعت آن گروه سوخت آه‌ی میان حنجره‌ام داد می‌شود فریادِ بی‌صداست که فریاد می‌شود بی‌غیرتی تمام نشد، امتداد یافت اسب رمیده پشت سر ظلم می‌شتافت صبح مدینه بعد نبّی سمت شام رفت ابلیس رو منبر خیرالانام رفت مولای من برادرش از دست رفته بود روحِ میان پیکرش از دست رفته بود مشغول کفن‌ودفن جان خویش بود فتنه ولی پیِ سر و سامان خویش بود پُر کرده بود بوی جنایت مدینه را حس کرد دل صدای قدم‌های کینه را دیگر از آن به بعد قرارم سکوت شد من ذوالفقار بودم و کارم سکوت شد آن کینه‌ها که بود ز من در نهادشان افتاد در کشاکش کوچه به یادشان فتنه سرِ نهال امامت را برید وای آتش به باغ ختم رسالت کشید وای کوچه مجال کینه‌ی بدر و حنین شد آه، این همه مقابل چشم حسین شد ـ ـ ـ رسد ز خانه‌ی حیدر صدای وا اماه به عزت و شرف لا اله الا الله [شب ۰۲ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.03 - Shab 01 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
15.32M
آنکه در راه حق گذر دارد از بلاهای آن خبر دارد عاشقی سخت و دردسر دارد حرف درد است و حرفی بی‌عاری ترک سر کن اگر جگر داری مرد میدانِ عشق جگر دارد آنکه در راه مولا علی جان خود را فدا کرده کیست؟! فاطمه نور طوبی، یاد ما داده دین را تا ابد حق گرفتنی‌ست (عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی) گر نگاهی به ما کند زهرا درد ما را دوا کند زهرا جلوه چون مصطفی کند زهرا بین فتنه پیِ ولّی باشد رهبرِ فاطمه علی باشد بر علی اقتدا کند زهرا قهرمانانه در این مصاف؛ رزم در آتشش دیدنی‌ست فاطمه پشت در سوخت، با کلام خود آموخت؛ تا ابد حق گرفتنی‌ست (عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.04 - Shab 02 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
17.79M
روز و شب گریه شده کارش از پا نمی‌شینن چشمای خون‌بارش با همین حالت بیمارش فاطمه میگرده دور و بر یارش لَزِمَتِ الفِراش، کبوده مادر دست و پاش نَحِلَه جِسمُها، بعد قصه‌ی کوچه‌ها وَ ذابَ لَحمُها، از غریبی‌های بابا سه ماهه بی‌قرارم، مادرم توی بستره ترسم اینه یه وقت از کنار بابا نره دلیل گریه‌های، مادرم غم حیدره (آه نرو دلم میگیره، آه نرو بابا میمیره) درداشو هیچکی نمیدونه غنچه‌شو سوزوندن، پشت دره خونه مادرم این روزا بی‌جونه همه‌ش نمازاشو نشسته میخونه صارَت کَلخَیال، قدش شده مثل هلال یُغشیَ عَلیها، هی میره از هوش این روزا مُعَصَبَهَ الرَأس، مادر من دل شکسته است دیگه بعد از شبی که، خونه‌مونو آتیش زدن به سختی مادر من، شونه زد به موهای من برا دست کبودش گریونن حسین و حسن (آه نرو دلم میگیره، آه نرو بابا میمیره) شب تا صبح بالا سرش مونده با چشمای گریون حسینو خوابونده جبرئیل روضه براش خونده با دوـ‌سه خط مقتل قلبشو سوزونده قُتِلَ بِالرِماح، میفته بین قتلگاه قُتِلَ بِالعَصا، ضربه میزنن بی هوا قُتِلَ جائِعا، تشنه ذبیحاً بِالقَفا همش میگه بُنَیَ، بمیره مادر برا تو بمیرم تشنه میشی، محل نمیدن صداتو شبیه خونه‌ی ما، می‌سوزونن خیمه‌هاتو (شهید بی غسل و کفن؛ حسینم، حسینم) شاعر و نغمه‌پرداز: حجت الاسلام [شب ۰۲ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.05 - Shab 03 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 05 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
13.5M
جدایی دلیل بغضِ، توو نگاه تَر عاشق به جون همدم‌ش بسته‌ست، جون کبوتر عاشق پسرعمو کاش میشد، شریک تقدیر نشیم مثه دو تا مرغ عشق، به پای هم پیر بشیم اگه میبینی من نمی‌تونم، حتی صورتمو برگردونم؛ دلیل اون بمونه علی، بمونه علی، بمونه علی یه چشم منه بارون، تووی چشِ تو دریا رو لبای منه حیدر، رو لبای تو زهرا پسر عمو گریه کن، برا من و بچه‌ها شبیه ابر بهار، ببار علی پا به پا اگه میبینی دل دیگه کَندم؛ سه ماه که دیگه نمی‌خندم؛ دلیل اون بمونه علی، بمونه علی، بمونه علی مشیت خدا اینه، از همدیگه جدا باشیم بیا این دم آخر رو، به یاد قدیما باشیم پسرعمو یادته؛ اغلب شب‌ها همش صورت‌مون خیس میشد، با روضه‌های عطش اگه پیرهن کهنه می‌دوزم؛ حسین‌و می‌بینم‌و می‌سوزم؛ دلیل اون بمونه علی، بمونه علی، بمونه علی شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
بعد از اینکه دفن شد آن شب پیَمبر در سکوت سست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت شد غدیر خم شبیه رازهای سر به مُهر محو شد از خاطرات، آن حج آخر در سکوت کینه‌ها سر باز کرد و فتنه‌ها آغاز شد آتش آن کینه‌ها شد شعله‌ورتر در سکوت شهر تنها در هجوم فتنه چشم خیره داشت لال بود و گنگ بود و بُهت‌آور در سکوت فتنه‌ی نَمرود شد آتش‌بیار معرکه هیزم آوردند مردم بار دیگر در سکوت سوخت میراث پیَمبر در میان شعله‌ها بسته شد دستان حق؛ دستان حیدر در سکوت در میان بی‌تفاوت‌های بی‌اصل و نسب سوخت آیه آیه آیه قلب کوثر در سکوت دختر آینه‌ها را در کوچه سیلی زدند شد شنیده آن صدای تلخ، بهتر در سکوت روزِ روشن در میان کوچه افتاد از نفس در میان هجمه‌های شعله‌پرور در سکوت بین طوفان‌های بی‌غیرت، میان گرد و خاک پُربها شد چادر زهرای اطهر در سکوت در هجوم بی‌صدایی، یک نفر فریاد شد فاطمه در بین آن خوف و خطر فریاد شد از نفس افتاده بود، اما نفس‌ها را بُرید چون رسول الله آمد، چون پدر فریاد شد ذوالفقاری از کلام آورد و در آن معرکه پیش رفت و پیش رفت و بیشتر فریاد شد از محمد، از پدر تا گفت قدری گریه کرد گریه کرد و باز با چشمان تَر فریاد شد از کتاب الله ناطق گفت؛ از مولا علی رو به منبر کرد و با خون جگر فریاد شد بر سر این بی‌تفاوت مردمِ از حق گریز در میان صحن مسجد با تشر فریاد شد آه اما هر چه او فریاد شد فریاد شد دید تنها عده‌ای را مات و مضطر در سکوت بعد از آن زهرای اطهر ذره ذره آب شد شد شبیه یک خیال گریه‌آور در سکوت در غریبی در گوشه‌ی آن خانه‌ی ماتم زده ماند تا جان داد روزی بین بستر در سکوت غسل داد او را امیرالمؤمنین با اشک چشم زیر نور ماه با چندین کبوتر در سکوت روی برگ لاله‌ها با خون دل باید نوشت نیمه‌شب تشییع شد آن یاس پرپر در سکوت از امیرالمؤمنین آن شب امانت را گرفت در میان قبر دستان پیَمبر در سکوت ناکجاآباد دنیا شد مزار فاطمه دفن شد با حسرت ساقی کوثر در سکوت میرسد پایان این جریان به روز رستخیز میرسد وقتی سواره بین محشر در سکوت شاعر: آقای [شب ۰۴ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.06 - Shab 04 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 04 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
11.88M
فکرشو نمی‌کردم | باورشم برام سخته | آتیش و در جنّت فکرشو نمی‌کردم | دختر رسول الله | بمون تووی غربت و ضِلْعٍ کَسَروه، گُل از شاخه شکسته دل مولا شده خون، از نماز نشسته مونده گُل بین آتیش و دود شده پاس پیمبر کبود وقتی مردنگی مُرده بود دیگه بی‌زارم از سکوت بی‌جاتون دیگه بی‌زارم از تموم حرفاتون دیگه بی‌زارم مردم از دنیاتون فکرشو نمی‌کردم | شعله‌ور بشه اینجا | بعض و کینه ای مردم فکرشو نمی‌کردم | مرتضی بشه تنها | توو مدینه ای مردم و حَقٍ غَصَبوه، چی شد اون همه بیعت؟! چی شد حق علی و چی شد راه ولایت؟! حُرمت‌ها رو شکستن چرا؟! دست مولا رو بستن چرا؟! همه ساکت نشستن چرا؟! دیگه بی‌زارم از سکوت بی‌جاتون دیگه بی‌زارم از تموم حرفاتون دیگه بی‌زارم مردم از دنیاتون شاعر: آقای [شب ۰۴ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
JamadioSani 1401.10.06 - Shab 04 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine 02.mp3
11.49M
من میشم فریاد، از غربت این ماه میگم أشهَدُ أَنّ، علی ولی الله میگم من میشم فریاد، میگم از معنای دین أشهَدُ أَنّ، علی امیرالمؤمنین من میشم فریاد، میگم با تموم یقین أشهَدُ أَنّ، علی امیرالمؤمنین علی نور قرآن | علی جان جانان | علی شرط لازمِ ایمان من میشم فریاد، از غربت این ماه میگم أشهَدُ أَنّ، علی ولی الله میگم من میشم فریاد، سکوت این شبو می‌شکنم من مسلونم که با سقیفه دشمنم من میشم فریاد، تا گوش فتنه رو کر کنم مثل خورشیدی شب سیاهو سحر کنم منم مثل زهرا | منم مثل مادر | منم عبد حضرت حیدر من میشم فریاد، از غربت این ماه میگم أشهَدُ أَنّ، علی ولی الله میگم شاعر: آقای [شب ۰۴ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
ـ ـ ـ تو کیستی که ذات پاک بی نیازت نازد به اوج بی نیازی بر نمازت تو کیستی که عقل کلّ گوید فدایت یا دست بوسد یا که خیزد پیش پایت تو کیستی که جان عالم خوانده جانت یک سوره نازل گشته در یک بذل نامت تو کیستی که وحی جوشد از پیامت بعد از نبی جبریل گشته هم کلامت تو کیستی که روز و شب ختم نبوّت کرده زیارت خانه ات را پنج نوبت ـ ـ ـ تو کیستی که رکن خود خوانده امامت جان امامت را خریدی با قیامت ـ ـ ـ تو عصمت اللّهی و ما غرق گناهیم تو چشم حقّی، ما اسیر یک نگاهیم ـ ـ ـ بال ملک در حشر گردد فرش راهت ریزد برات عفو از موج نگاهت آن روز امّت هر چه دارند از تو دارند پیغمبران هم بانگ یا زهرا برآرند محشر سراسر پای بست توست، زهرا پرونده‌ی شیعه به دست توست، زهرا ـ ـ ـ آید ندا از جانب ذاتِ الهی محبوبه‌ام از من طلب کن هر چه خواهی ـ ـ ـ آن روز محشر می‌خروشد با خروشت آید زهر سو بانگ یا زهرا به گوشت ـ ـ ـ آتش کجا و ما کجا؟!، کِی باور ماست؟! ما با همه گفتیم زهرا مادر ماست ـ ـ ـ ای وای بر آنان که عهدت را شکستند هنگام استمدادِ تو ساکت نشستند ـ ـ ـ باید بگویم فاطمه یار علی بود تا پای جان تنها طرفدار علی بود از صورت و از سینه و بازو نمی‌گفت با پهلوی بشکسته از پهلو نمی‌گفت در بستر و سنگر وجودش با علی بود آغاز و پایان کلامش یا علی بود فریاد می زد هر چه پیش آید خوش آید اسلامِ زهرا بی علی هرگز نشاید ـ ـ ـ با اسم قرآن کلّ دین را غصب کردید حقّ امیرالمؤمنین را غصب کردید ـ ـ ـ این سینه‌ی من، این فشار درب خانه این فاطمه، این ضربه های تازیانه این بازوی من این غلاف تیغ دشمن این دست سنگین عدو این صورت من ـ ـ ـ گر پشت در از عمق جان شیون برآرم حاشا امام خویش را تنها گذارم بالله همین است و همین است و همین است تنها امام من امیرالمؤمنین است ـ ـ ـ فتحِ نهاییّ ولایت کیست؟ زهرا اوّل فداییّ ولایت کیست؟ زهرا ـ ـ ـ صد بار در راه امام خود فدا شد تا با غلاف تیغ از مولا جدا شد ـ ـ ـ شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۳۹۸] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های‌حاج‌ابوذر‌بیوکافی @Biukafi_Matn
JamadioSani 1398.11.07 - Shab 02 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 2 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
16.17M
مولا امیرالمؤمنین محوِ مقامت مأمور، ختم الانبیا بر احترامت ـ ـ ـ تو کیستی افلاکی افلاکیانی کز لطف و رحمت همنشین با خاکیانی ـ ـ ـ با گردش دستاسِ تو گردید خورشید از پرتو مهر تو پُر شد تا درخشید فردوس، مسکینِ در کاشانه ی تواست بار ولایت همچنان بر شانه ی تواست ـ ـ ـ زهرا غم و درد علی را مشتری شد تنها طرفدار ولایت بستری شد چون شمعِ سوزان قطره قطره آب می شد زینب نگه می کرد و او بیتاب می شد ـ ـ ـ یار علی، حتّی کنار بسترش بود الله اکبر بسترش هم سنگرش بود در بستر خود هم شرار دل فشانده از بهر زن‌های مدینه خطبه خوانده رمز جهاد او ولایت پروری بود حتّی میان بسترش هم حیدری بود در هر نفس با مرگ هم آغوش می‌شد کم کم چراغ عمر او خاموش می‌شد ـ ـ ـ شاعر: استاد حاج