.
#شهادت_امام_عسکری
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان _ حاج حسن #خلج
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یازده بار جهان گوشۀ زندان کم نیست
کنجِ زندانِ بلا گریۀ باران کم نیست
سامرایی شده ام ، راهِ گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دستِ شما نان کم نیست
*این زمزمه یعنی آقا کارت دارم .. این ناله یعنی آقا دارم در میزنم .. این گریه ها یعنی حالا که سفرۀ این دو ماه رو شما داری جمع میکنی واسطه شو پیشِ مادرت این کم رو ازمون قبول کنن .. ای آقای جوان مرگم .. خیلی از معارف عمیق و بلند اهل بیت در فرمایشات و کلمات امام حسن عسکری ست .. امروز عرض کنم آقاجان مزد عزاداری این دو ماهه و چند روزۀ ما رو این قرار بده که قلب های ما به سمت معارف خودت سوق پیدا کنه .. ما یه یکم حداقل متوجه بشیم شما کی بودید و هستید.. یه سرِ سوزن از دریایِ معارفِ شما رو بشناسیم آقاجان .. *
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
به دلِ کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جایِ تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
*آقا امروز ما دو تا عزاداریم .. اول و بزرگترین عزامون شهادتِ شماست .. عزایِ دوممون اینه که دیگه از امروز باید پیراهن سیاهامون رو در بیاریم .. اجازه بدید روضه بخوانم .. ظرف آب رو دادن خدمتِ امام عسکری .. انقده رعشه به این دست و بدن بود چندین بار این ظرف خورد به دندان هایِ مبارکِ آقا ..*
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرایی ست که در ایل تو چندان کم نیست
بوسۀ جام به لب هایِ تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضۀ دندان کم نیست
شاعر :سید حمیدرضا برقعی
*شاید اینطور باشه همون لحظاتی که جام به لب ها و دندان هایِ آقا اصابت میکرد؛ آقا زیرِ لب هی میگفت «لایوم کیومک یا اباعبدالله ..» اینجا ضربه به لب ها و دندانِ آقا می خورد پسرِ کوچکش هم داشت میدید .. اومد ظرفُ گرفت آرام به لب هایِ بابا نزدیک کرد .. دیگه کسی تعدی نکرد .. کسی جسارت نکرد .. اما گوشۀ مجلس یزید دیدن نازدانه هی رو پنجۀ پا بلند میشه .. عمه صدا ، صدایِ بابامه .. بابام داره قرآن میخونه .. اما چرا دارن با چوب ... حسین ... غم امام حسین غالبه به همۀ غم ها .. کنارِ امام حسن بودن یه چند نفری مَهدی رو بغل گرفتن ، نوازش کردن .. اما تو مجلس یزید وقتی زینب دید نازدانه مضطرب شد ، بلند شد فریاد زد بی ادب نزن .. خودم دیدم این لب ها رو بابام می بوسید .. خودم دیدم این لب ها رو مادرم می بوسید .. خودم دیدم این لب ها رو جدم رسول الله می بوسید .. صدا زد آی تازیانه دارا این زن کیه داره با امیر اینجور صحبت میکنه ؟.. چرا ساکتش نمی کنید .. ریختن سرِ زینب ..*
فرج امام زمان یا حسین ...
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_خلج
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
.
.
•|⇦چشمم به راه ماند..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفسِ حاج حسن #خلج
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
چشمم به راه ماند عزیزم نیامدی
دل بی پناه ماند عزیزم نیامدی
در سینه سالهاست که این آهِ سوزناک
در سینه ماند عزیزم نیامدی
تا کی اسیرِ دستِ غم ای میرِ قافله
یوسف به چاه ماند عزیزم نیامدی
ای مردِ آسمانی من بی تو این زمین
غرقِ گناه ماند عزیزم نیامدی
*نمیدونم چرا دلم هواتُ نمیکنه .. نمیدونم چرا دلم برات تنگ نمیشه .. در به درِ کوه و بیابون شد ، هرجا شنید ردِ پایی از آقا هست رفت، گفتن مسجد کوفه رفت، سهله معتکف شد .. جمکران و .. هرجا شنید رفت برم بلکه آقا رو ببینم .. هر کاری کرد دید خبری نشد .. عاقبت یه اهل معرفتی بهش گفت چی میخوای خودت رو آواره کردی؟ گفت دنبال آقام میگردم میخوام آقامُ ببینم .. فرمود این که راهش اینا نیست، نزدیک ترین راهشُ من بلدم برو وضو بگیر بیا حالا بشین سمتِ کربلا .. دستتُ بزار رو سینهت
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..
اجازه بدید روضه م رو اینجور یگم :*
خواهرا در مرگِ من افغانمکن شیون مزن
ای برادر پیشِ خواهر حرفی از مردن مزن
خواهرا آن کهنه پیراهن که میدانی بیار
یوسفا دیگر دم از آن پاره پیراهن مزن
خواهرا این آخرین بار است میدان میروم
ز پی ام بیرون میا حرفی تو با دشمن مزن
چون که بر روی زمین میافتم اندر قتلگاه
صبر کن زاری مکن بر چهره و تن مزن
چون به روی سینه ام دشمن نشیند صبر کن
ای برادر آتش بر جای ازین مزن
چون سرم را ازقفا دشمن کند خواهر جدا
لطمه بر رخسار خود در پیش مرد و زن مزن
صبر کن چون آتش اندر خیمه ها می افکنند
کودکان را جمع کن یک جا ولی شیون مزن
زینت آلات زنان را دشمنان خواهند برد
دخترانم را طلا بر گوش و برگردن مزن
خواهرا چون تازیانه میزنندت دشمنان
صبر کن هرگز مگو این ضربه ها بر من مزن
صبر کن اندر اسارت چون برندت کو به کو
بر ملا گریان مشو افغان به هر بر من مزن
گیرم این قلب صبورم آهنین باشد«حسین»
این همه پتک گران بر فرق این آهن مزن
ــــــــــــــــــ
#امام_زمان
#حاج_حسن_خلج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
👇
هدایت شده از کانال رسمی حکیم دکتر روازاده
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شاعر اهل بیت مرحوم #آقاسی
به همراه مداحی حاج حسن #خلج
🏴🏴🏴
نمی رود زیادم آن قامت خمیده
علی همیشه بار داغ تو رو کشیده
🏴 شهادت #حضرت_زهرا تسلیت باد
✾•┈••✦🕊✦••┈•✾
ravazadeh.com
هدایت شده از عطرخاص
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
#روضه
توسل به #قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن #خلج
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
شبهای جمعه حال تو یک جور دیگر است
حال و هوات ، از همه اوقات بهتر است
مگه چه خبر میشه شبهای جمعه؟!
شبهای جمعه ، کربُبَلا ظرف سینهات
لبریز بوی سیب و پر از عطر مادر است
مادر کجایی این شب جمعه .. مادر به داد ما برس .. چقدر زیبا شما به ما یاد دادید باید چه کنیم ، فرمودید:
مرحوم حقیقت رفت داخل حرم ، عرض کرد بیبی یعنی ما باید مهمان تو باشیم و گرسنه باشیم !؟ اینقدر آبرو داشت که بره شکایت کنه ، من با خودم گفتم منِ بیچاره کجا برم ؟! به کی بگم ؟!
درد من خیلی سنگینتره ، آقا شکمم رو سیر کرده ولی روحم گرسنه هست .. جانم تشنهی توئه حسین جانم ، جان علی اکبرت یه نگاهی ..
بیا راضی نشو مهمونات گرسنه و تشنه باشن حسین جانم .. گرسنهی فهم و معرفتت هستم آقا جانم ..
تا کی همینجوری بیام و برم .. آخه میخوام دورت بگردم .. حسین ..
قربونتون برم ، شماها که میدونم چقدر مارو دوست دارید ..
نفسهای آخر حسن ابن علی هست فرمود زینب جان بگو بچههام بیان یکی یکی وداع کنن ، هشت، نه تا بچه های امام حسن توی کربلا فدایی عمو شدند علاوه بر حضرت قاسم ، حضرت عبدالله علیهماالسلام ..
خانوم زینب دید نوبت رسید به قاسم
حضرت قاسم سه سالشه .. قاسمُ چسبوند به سینهش ، پدر و پسر توی آغوش هم ... یه چیزایی زمزمه میکنه کنار گوش قاسم ، قاسم هم عرض میکنه سمعاً و طاعتا ..
خیلی طولانی شد ، زینب سلام الله جلو آمد گفت حسن جان انگار قاسم رو یه جور دیگه دوستش داری توی بچههات ؟!
فرمود آری زینب جان .. توی کربلا یه بلایی سر این بچهم میارن ، اون بلا فقط سر حسین میاد ..
عرضم اینجاست ، خانوم زینب سوال کرد حسن جان . هست زیر این آسمون کسی که شما به اندازه قاسم دوستش داشته باشی ؟!
فرمود بله زینب جان هست ..
حضرت زینب فرمود داداش ، اون خوشبخت باسعادت کیه که شما اندازه قاسم دوستش داری ؟!
فرمود هرکسی برای حسینم گریه کنه من اندازه قاسمم دوستش دارم ..
امام حسن ، ببین قاسمات امشب دارن برای حسین گریه میکنند .. آقا بخدا وقتی دیگه نمونده ، کار همه مارو یه کاسه کن ..
یه نگاه کردی زهیر رو گرفتی، یه نگاه کردی حر رو گرفتی، یه نگاه کردی وهب مسیحی رو گرفتی ، یه عمر باباهامون رو درست نمیشناختیم ، لفظ حسین رو درست نمیتونستیم بگیم .. مادرامون کیف میکردن ، میگفتن بچهم زبون باز کرده .. به بابام میگفت نگاه کن ببین چه جور بچهم داره حسین حسین میکنه ..
آقا امام صادق فرمودند: هرجا مجلس امام حسین برقرار میشه دوستان ما دور هم مینشینند ، برای جد غریب ما گریه میکنند ، مجلس میگیرند ، وقتی روضه خوان شروع میکنه به روضه خوندن ، روح مادرم زهرا میاد توی مجلس بالاسر عزاداران به پرواز درمیاد ، وقتی روضه خون شروع میکنه به روضه خوندن قلب مادرم پاره میشه .. میخواد گریه کنه ولی مادرم به عزادارها احترام میذاره میفرماید اول شما تا شما گریه نکنید ..
لذا امام صادق به یکی از دوستانشون فرمود میخوای مادر ما زهرارو یاری کنی ؟! عرض کرد آقاجان مگه میشه ؟! زمانه بین من و مادر شما فاصله انداخته . فرمود نه؛ اگر میخوای مادرمُ خوشحال کنی هرچی میتونی برای حسین گریه کن ..
جان ابی عبدالله ساکت نباش حس کن کربلایی ، شب ششم تموم شد، چهار روز دیگه مونده دهه محرم امسال هم تموم بشه ها ..
آی ملائکه به ما غبطه بخورید ، ما توی مجلس روضه شاه سرجدای عالم حضرت اباعبدالله نشستیم ، داریم میگیم حسین ..
این صدارو رها کن ، مرهم بذار رو زخم دل مادر سادات ، حسین ..
واله و مست سوی معرکه عازم شده است
به لفظ نگاه نکنیا... این دولت مقدسه مستیشون با همه عالم فرق میکنه .. همه چیزشون با همه عالم فرق میکنه ، اونقدر مست که بند نعلینش رو نبسته .. تا عمو اجازه داد پرید پشت زین ..
واله و مست ، سوی معرکه عازم شده است
رفتنش بدرقه با اشک محارم شده است
خانومای حرم ابی عبدالله به قد و بالای قاسم نگاه میکنند ، پاش به رکاب نمیرسه ..
از مقامات این آقا یکیش اینه ..
او به دست ولیالله ، معمم گشته
قطب علمیِ دو صد مرجعُ عالم شده است
↫
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
👇