eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 *بخش دوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم» همچنین که دیدن داره گریه میکنه روزاهایی از کربلا و شهادت پسرش گذشته. - چرا گریه میکنی؟! - صدا زد:« آخه سینه‌هام شیر آورده؛ یه کم آب خوردم» یادم میاد از اون لحظه‌ای که عَلیم همین جور چنگ مینداخت اما دریغ از یه قطره شیر که بهش بدم... @seyedrezanarimani چند وقتی میشود راه حرم را بسته‌اند گرچه در کرب و بلایت یک نفر بیمار نیست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
5. حضرت علی اصغر ع.mp3
3.01M
🎤 مدینه میخ در بود ،آتش بود ، اما کربلا تیر بود ، گلوی علی اصغر بود ، اِای ی ی ، حسین ، حسین تو رابا تیرِآتش بار کُشتند (اما) مرا بین درو دیوار کُشتند حسیییین .... تیر از کمان حرمله پریده 2 از گوش تا گوشِ علی دریده یارب به زهرای بتول قربانیم بنما قبول 2 بالا بگیرم پرده ی حرم را از دور بینم روی اصغر م را هنگام لالایی شده اصغر تماشایی شده ای وای من ، ای وای من نمیخای با رباب بگی ؟ ای وای من ، ای وای من بالا بگیرم پرده ی حرم را از دور بینم روی اصغرم را هنگام لالایی شده اصغر تماشایی شده ای وای من ، ای وای من ای وای من ، ای وای من ...
5. حضرت علی اصغر ع.mp3
1.48M
ادامه ( علیه السلام ) 🎤 اشاره میکنند روضه ی علی اصغر ( علیه السلام ) بخونیم ... ، چشم .. ، ائمه ی ما هر کدوم ، به نوعی یاد حضرت علی اصغر( علیه السلام ) کردند ، امام سجاد ( علیه السلام ) ، وقتی « مِنْهال بن عَمرو اَسدی » به حضرت خبر داد که آقا قتله ی کربلا رو ، مختار قیام کرده و به سزای خودشون رسونده ، حضرت سرش رو بلند کرد ، فرمودند : با « حرمله » چه کردند ؟ آقا جان ، کربلا این همه قاتل داره ؟ شما چرا سراغ « حرمله » رو میگیرید ؟ فرمود : آخه « حرمله » ، جگر مارو آتیش زد ... « حرمله » ، جگر مارو آتیش زد ... خدایا به حق علی اصغر امام حسین ( علیه السلام ) ، به خون به ناحق ریخته شده ی ، گلوی نازک این طفل بیگناه ، فرج امام زمان (عج) را برسان ، خدایا کشور ما ، ملت ما ، رهبرعزیز ما ، در پناه امام زمان (عج) از گزند بلیات ، مصون و محفوظ بدار ... .
‌. 📋تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی (ع) (س) ............................................. تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی آنقدر دلخوری که نگاهم نمی کنی آتش زدم به توشه ی عمرم، مرا ببخش فکری برای عمر تباهم نمی کنی؟ در چاه نفس خویش اسیرم، ولی مرا هرگز رها به ظلمت چاهم نمی کنی با این بزرگواری تو آب می شوم وقتی مؤاخذه به گناهم نمی کنی بی منت است لطف کثیرت، نظاره بر اعمال کمتر از پَر کاهم نمی کنی تا بر دلم نوای علی نور می دهد دیگر نظر به روی سیاهم نمی کنی خیری ندیدم از سفری غیر کربلا خیر مرا دوباره فراهم نمی کنی؟ رو کرد سوی نیزه و زینب به گریه گفت: بالانشین! نگاه به ما هم نمی کنی؟ دیدی که همسفر شده ام با سنان و شمر! فکری برای سختی راهم نمی کنی؟ شاعر : ✍ ............................................. 📋از حال و روزم بی خبر بودم برادر (ع) (ع) (س) 🏴 ویژه برنامه شب های ماه مبارک رمضان ............................................. از حال و روزم بی خبر بودم برادر .(آدم داغدار همه چیزه عزیزش تو نظرش میاد ، فلذا دیدید بعضی موقع ها آدم بی تاب میشه کسی خورده نمیگیره میگن داغ دیده ، اما حرف زینب جنسش یه چیز دیگه است!). با شمر و خولی همسفر بودم برادر .(امام رضا فرمود : «إنَّ یومَ الحُسَین، أقرَحَ جُفُونَنا، أسبَلَ دُمُوعَنا» اینقدر گریه می کنیم مژه ها میریزه یکی از مصادیق اینه که آقای مارو میخواستن ذلیل کنن این بود آب رو بستن ، این زن و بچه تو خیمه ها از گرما و عطش می سوزن ، به خدا آدم اگه ببینه ناموس یه نفر یا دشمنش تو خطره بیچاره میشه ، اینکه ناموس خودشه ، بنا بنا نسل‌کشی آقای ما رو اومدن ذلیل کنن رو کرد سمت لشکر دشمن فرمود «مُنّو عَلَی» به من منت بگذارید.). همه با هم وسط خطبه من خندیدند نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم روی دستم گل بی برگوبرم را کشتن رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود .(یه وقت نگاه کرد دید علی با دست کوچکش تیر و گرفته). علی عادت به انگشت عمو داشت به جایش تیر را محکم گرفته پدر در پشت خیمه دم گرفته سرت را با تنت با هم گرفته و در گهواره بویش مانده زینب و سوغات عمویش مانده زینب به روی پیراهنهایش که تازه ست دوتا از تار مویش مانده زینب عزیزم روی نیزه ناز مانده برای مادرش این راز مانده بگو تقصیر نیزه یا سه شعبه ست زبان بسته دهانت باز مانده سرت بر روی نیزه تاب میخورد بمیرم نیزه دارت اب میخورد ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
👆 📋گریه نکن بابا حالت میشه بدتر (ع) ............................................. .(بند اول). گریه نکن بابا حالت میشه بدتر خیسه چشات خشکه لبات ای آیه‌ی کوثر الآن برات میگیرم آب نخواب علی اصغر الآن دیگه میرسیم میدون طاقت بیار شایدم که بباره بارون طاقت بیار چند قدمِ دیگه بابا جون طاقت بیار اینا با تو کاری ندارن شاید برا تو آب بیارن مرهم روی دلم بزارن .(بند دوم). فکرش برام سخته که جای آب دادن رو دست من گریه هاتو با تیر جواب دادن پرپر زدی خندیدن و منو عذاب دادن با این حنجر پاره پاره چیکار کنم نمونده واسم راه چاره چیکار کنم فکرت راحتم نمیزاره چیکار کنم از داغ این گلوی پُر خون حیرون شدم تو این بیابون خیلی پریشونم پریشون .(بند سوم). هر جوری بود بابا جسمتو پوشوندم با دست و پای بی رمق واست نماز خوندم قبر کوچیک داغ بزرگ بدجوری سوزوندم خوابیدی چه خواب شیرینی بخواب علی دیگه خواب بد نمی‌بینی بخواب علی تو قلبمه داغ سنگینی بخواب علی چه خون دلهایی که خوردم تا که تورو به خاک سپردم کاشکی منم باهات میمردم شعر : سبک : ، ............................................. .👇
👆 📋بارالها! حسین از آن عشقی (ع) (ع) ............................................. بارالها! حسین از آن عشقی که ز تو منفک است، میترسد قبر اما عجیب تاریک است پسرم کوچک است، می ترسد! .(پشت خیمه ها با نوک شمشیر ی چاله ای قبر کند). روی این سر، چگونه سنگ لحد مثل اهل قبور بگذارم؟ آه باید به جای گهواره پسرم را به گور بگذارم اسمع، افهم، علی اصغر من! این صدای گرفته باباست به تن خسته ام نگاه نکن روح من هم کنار تو آنجاست .(غروب شد یه وقت یه قبیله ای نگاه کرد دید همه یه سری دارن واسه خودشون ! الان همه برمیگردن کوفه ، قبیله ما دست خالی ؛ اومدن با هم نشستن چه کنیم؟ یکی سر عباس داره! یکی سر علی اکبر داره! یکی سر قاسم ، مسلم ، حبیب ، گفتن چه کنیم ؟ یکی گفت من دیدم حسین طفل شیرخواره رو پشت خیمه ها خاک کرده ، آنقدر با نیزه تو خاک کوبیدند!(*۱) جمع شدن دور هم پرسیدن ، احوال همه شهدای کربلا یه طوری معلومه! ، بدن عباس کنار شریعه افتاده ، بدن حبیب مشخصه ، مسلم بن عوسجه ، حتی غلامم مشخص بدنش کجاست ، سوال شد براشون اما خبری از بدن علی اصغر نیست ؟ اومدن پیش خدمت عالم اون زمان کربلا ، پرسیدن بگید از احوال علی اصغر چه خبر ، کجاست؟ چطوریه ! با خودش چه فکری کرد هرچی منابع رو گشت چیزی پیدا نکرد ، یه وقت تو عالم مکاشفه توسل کرد به اباعبدالله گفت آقا یه سوال داریم ما؟ شیعیان شما تو کربلا میشه بگید بدن علی اصغر چی شد؟ روضه رو میخوان پرورش بدن ، فرمود از اون بدن چیزی برنگشت هر چقد بود به تکه های بدن خودم اضافه کردن ، تو روایات هست آقامون صاحب الزمان انشالله بیاد میره کربلا دست تو ضریح شش گوشه میکنه قنداقه رو بیرون میاره یا طفل رو بیرون میاره صدا میزنه « بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» محض تسکین مادرت، به تنت کاش می شد دوباره جان بدهم بازوی کوچک و نحیفت را من چگونه تکان تکان بدهم؟ هق هق من دوباره میشکند این فضای غریب و ساکت را با چه رویی بخوانم ای پسرم! بر تن تو نماز میت را؟ وای اگر بغض تیرخورده من سر شکوه به کفر باز کند جای دارد پس از نماز به تو یک نفر هم به من نماز کند سنگ پرتاب کرده اند این قوم سوی آیینه های صیقلی ام بارالها! خود تو شاهد باش غیر خوبی ندیدم از علی ام! خاک می ریزم و نمی خواهم بزنم حرفهای آخر را وقت غسل و حنوط تو دیدم میدهی بوی شیر مادر را غسل و حنوط تو دیدم میدهی بوی شیر مادر را شاعر : ✍ (*۱) 📚ریاض القدس ............................................. حاج مسعود پیرایش 🎤 👇
. علیه_السلام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ لالایی عموش بیاد،مشک و علم به دوش بیاد گلم با بوسه ی عمو ،خدا کنه به هوش بیاد لالایی باباش بیاد، سوار ذوالجناش بیاد صدای خنده گلم ،برای عمه هاش بیاد لالایی بارون بیاد، خوشی به خیمه مون بیاد عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد ▪️وقتی بچه خوابه،میدونی چرا خوابه؟ شکمش سیره،گرسنه اش نیست،خدا کنه همه بچه ها خواب باشند امشب،میدونی چرا خوابه؟تشنه اش نیست،میدونی چرا خوابه؟ تازه تو بغل مادرش بوده، بچه ای رو نیم ساعت دست به دست کنی بیدار میشه،یه ساعت هرکی تو خیمه بغلش کرد،آروم نشد. لالایی بارون بیاد؛ خوشی به خیمه مون بیاد عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد همش گفتیم بیاد،بیاد،حالا این یکی نیاد،چی نیاد؟ لالایی خزون نیاد، حرمله با کمون نیاد آتیش به جونمون بسه، آتیش به خیمه مون نیاد ▪️ناله میزنی بگم؟یا بچه رو حسین عمودی گرفته که لشکر ببینه،یا بچه رو دو دست گرفته بغل کنه،خداحافظی کنه،در هر دو صورت: لالایی خدا کنه ،تو خیمه سرصدا نشه هرچی میخواد بشه بشه، سر از تنت جدا نشه وای…حسین.. اینی که مقتل میگه: فذبحوه من الأُذن الی الأُذن یه بچه شش ماهه رو در نظر بیار،ببین از گوش تا گوش چقدره،ببین یه سر اگه از گوش تا گوشش بریده بشه،چی میمونه؟وای حسین…شماها مَردید،این همه سال گذشته،من دارم برات تعریف میکنم،داری گریه میکنی،حالا ببین مادر چه کرده کربلا، فذبحوه من اذن الی اذن،می خوام یه جایی ببرمت،شب هفتم،خیلی از مریض ها التماس دعا گفتند،آورد علی رو پشت خیمه ها،بمونه حسین چه بلایی سرش اومد،بخدا روضه علی اصغر پاره شدن گلو نیست،اینها پاره گلو زیاد داشتند،روضه علی اصغر اینه،کسی که تکلیف عالم رو معلوم میکنه،کارش به جایی رسید،هی یه قدم میرفت،برمیگشت،متحیر،یه نگاه میکرد،میدید زنها جلو در خیمه اند،رفت پشت خیمه،نشست رو خاک،بچه رو آروم آروم گذاشت،دید علی دست انداخته تیرو گرفته،تیر و کشید بیرون،سر داره جدا میشه،سر و آروم آروم کنار بدن گذاشت،حسین……. نماز صبر خوند،استعینو بالصبر و الصلوة تا اومد علی رو بذاره،الله اکبر،اومد آروم سرُ چسبوند،به بدن،پارگیِ گلو پیدا نشه،مادر داره میاد،رباب خودش رو رسوند،یه نگاه به علی کرد،میخوام یه حرفی بزنم باید ناله بزنی،داد بزنی،ان شاءالله که گلوی بریده رو ندید مادرش،حنجر بریده رو ندید،حسین سر رو یه جوری گذاشت،مادر نبینه سه شعبه چه کرده،ای وای،می خوام از رباب بگم،اولشم گفتم،اینجا،حنجر بریده ندید،ندید،میدونی کی حنجر بریده دید ▪️لااله الا الله،راوی نقل میکنه،میگی وقتی داشتن با چوب میزدن رو لبها،دیدن یه زنی از تو اُسرا دوید،رفت،سر حسین رو بغل کرد،دید رگُ بریده،چقدر بریزه تو خودش،دید دیگه الان وقتشه،یه دل سیر ناله بزنه،سر بریده رو بغل کرد،رباب برات بمیره،حسین……. .👇
. |⇦•بس کن رباب.... علیه السلام اجرا شده رمضان ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── حسین‌ جان قربان حال مضطرت...میگن طفل رو‌ محکم‌ در آغوش گرفت عبا رو‌کشید رو صورت طفل..نه علی اکبر شهید شد ندا اومد..نه درکنار عباس، نه درگودی قتلگاه ندا اومد..فقط زمانی که علی اصغر دست وپا میزد ندا اومد "دعوه یا حسین " حسین !خدا تسلیت میگه خودت رو‌ گم‌ نکن‌حسین.‌..حسین طفل رو رها کن. بالام  اوخلانوب  الیمده   سپه  ظلامه  یا  رب نه یوزیله بو بالانی آپاروم خیامه یا رب خیره نشو به نیزه، علی را نشان نده گهواره نیست، دست خودت را تکان نده بس کن رباب حرمله بیدار می شود سهمت دوباره خنده ی انظار می شود بس کن رباب زخم‌ گلو را نشان نده قنداقه نیست دست خودت را تکان نده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Shab7Moharram1391[02].mp3
4.64M
بانوای 🎤 سرباز آخر من/اصغر من/ دلخوشي بابا آتش زد بر جگرم/ اي پسرم/ تلظي لبها بر سر دستان پدر/ ميدرخشد پيكر تو خيره چشم حرمله بر/ روشني حنجر تو چه شد در آن لحظه/ دگر نميدانم فقط پر از خون شد/ ميان دستانم بر روي دست پدر اين همه پرپر مزن مانده بر گونه تر، خون تو و اشك من قنوت سرخ من، پسرم بگو كدامين سو ببرم تو را گل پرپر خودت بگو آخر،چه كنم اگر بپرسن اهل حرم چه شد علي اصغر شاعر: مهدی سيار✍