بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر زل بزنم در حرم هیاهو را
رواقهای پر از ازدحام خوشبو را
یکی به درب حرم تکیه داده با گریه
یکی بغل زده در گوشه ای دو زانو را
یکی زیارت مخصوصه بین دستش بود
یکی به سنگ ورودی گذاشته رو را
همیشه قبل ورود و خروج می بوسم
لباسهای تن خادمان خوش رو را
کنار پنجره فولاد می شود حس کرد
نگاههای پر از التماس آهو را
فقط به قصد تشرف به گردگیری صحن
درست کرده ام از این دو پلک جارو را
نشست پهلوی در شاعرت ببخش آقا
وسط کشیده ام این واژهی دو پهلو را
#علی_کاوند
#امام_رضا علیهالسلام
گروه ادبی یاقوت سرخ
.
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی در راه این درگاه زائر میشود
در حقیقت فی سبیلالله زائر میشود
باز کلب آستان شاه میآید حرم؟
یا دوباره ناصرالدینشاه زائر میشود
میشود تکثیر در آیینه کاریهای صحن
در رواق آینه تا ماه زائر میشود
در نگاه لطف او فرقی ندارد در حرم
بنده زائر می شود یا شاه زائر میشود
معنی حج فقیران بودنش این است که
در بساطش هرکه باشد آه زائر میشود
حاجتش را میدهد هرکس که از بابالجواد
گرچه حتی لحظهای کوتاه زائر میشود
بر امام مهربان خود پناه آورده است
هر گرفتار غمی هرگاه زائر میشود
مطمئنا او به دیدارش سه دفعه میرود
آنکه یک نوبت بر این درگاه زائر میشود
#علی_کاوند
#امام_رضا علیهالسلام
گروه ادبی یاقوت سرخ
.
#ترکیب_بند
#غدیریه #امیرالمؤمنین
موی تو به پیچ و تاب خفته
شب در پس این حجاب خفته
پس موی سیاه را بزن پس
{خورشید} پسِ نقاب خفته
در مردمک چشم تو دیدم
شیخی وسط شراب خفته
شمشیر دو سر به حالتی مست
در دست ابوتراب خفته
در معرکه بین ابروانت
ما بین گره عذاب خفته
در معرکه تا خودی نشان داد
شمشیر تو کوه را تکان داد
از مدح تو سیم و زر گرفتیم
جبریل شدیم و پر گرفتیم
ما دست تهی دراز کردیم
از دامن تو گهر گرفتیم
در محضر تیغ ابروی تو
یک عمر بهدست ، سر گرفتیم
لبخند زدی تضاد رخ داد
کوه نمک از شکر گرفتیم
در طرح ضریح چشم و مژگان
از فرشچیان نظر گرفتیم
یک شیشه گلاب ناب قمصر
در پاسخ این اثر گرفتیم
مستي شراب و ساغر عشق است
انگور ضریح حیدر عشق است
ای خال لبت خراج بغداد
قد قامت قامت تو شمشاد
سرچشمه گرفته از دو چشمت
مجموعه ی آب های آزاد
در هیچ کجای قلب قرآن
اسم تو ، نه از قلم نیوفتاد
این کوفی خط گیسوانت
تمرین سیاه مشق استاد
در فلسفه ی چشم تو ماندند
فارابی و شیخ و " میرداماد"
نقاشی گیسوی تو بگذاشت
حسرت به دل جناب " بهزاد "
مست دم ذوالفقار گردید
مانند دلم خمار گردید
از اول ماجرا نوشتیم
بر تارک ماسوا نوشتیم
ای نام تو نقطه اول خط
تا آخر خط تو را نوشتیم
گفتند خدا علی شنیدیم
گفتند علی خدا نوشتیم
یک روز تو را خدا سرودیم
یک روز دگر جدا نوشتیم
سنگینی نام تو سبب شد
اینقدر هجا هجا نوشتیم
تنها به خدا ظهر تو هستی
"کیف بشر" بشر تو هستی
#علي_کاوند✍
#مدح
#غدیر_خم
#امیرالمومنین_علیهالسلام
.
.
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
به انتهای مسیرش رسید دلنگران
گذشت از دل قومی پلید دل نگران
قدم گذاشت به دارالخلافه با هیبت
قدم گذاشت یل موسپید دلنگران
میان کوفه قدم میزد اینچنین مسلم
غریب ، تشنهجگر ، ناامید ، دل نگران
به پای بندی مردان کوفه دلبسته است
مراد عازم شهر و مرید دلنگران
بگو به غیرت تاریخ کوفه بر بخورد
سفیر نامهبرش شد شهید دل نگران
نوشتهاند که در لحظهی شهادت بود
حسین بابت خیمه شدید دلنگران
#علی_کاوند ✍
#غزل
.
.
#حضرت_زهرا
گاه حتی در مصیبت آه کم می آورد
پیش بغض مرد گاهی چاه کم می آورد
زخم کاری باعث تحلیل نیرو می شود
شیر بین چند تا روباه کم می آورد
تکیه بر دیوار دادن چاره ی ناچاري است
سینه ی مجروح بین راه کم می آورد
در سپر بودن برای ضربه های بی هوا
مطمئنا قامت کوتاه کم می آورد
خانه بی مادر شبیه گور دسته جمعی است
مثل توحیدی که "الا الله" کم می آورد
چند روزی پشت ابر آستین پنهان شده
صورتی که پیش نورش ماه کم می آورد
داغ زهرا کوه را هم از کمر خم می کند
زانوی خیبر گشا هم گاه کم می آورد
فاطمه پشت و پناه اشک های حیدر است
بعد سرلشگر ، سپاه شاه کم می آورد
هیچ کاری بر نمی آید بغیر از صبر از
آنکه در احقاق حق همراه ، کم می آورد
#علی_کاوند ✍
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
#فاطمیه
#گروه_ادبی_یاقوت_سرخ
.
.
#بحر_طویل
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
دلدار می رسد
سالار می رسد
جود و سخا و غیرت و ایثار می رسد
شهزاده ی تمامی اعصار می رسد
دارد دوباره حیدر کرار می رسد
باید که طبل خاتمه ی جنگ را نواخت
وقتی علی کنار علمدار می رسد
الله اکبر از زور و بازوی پهلوان
الله اکبر از قد و بالای این جوان
یکدم میان میمنه یکدم به میسره
در دو جناح مرد نبرد است همزمان
فریاد الامان
دارد بلند می شود آنجا به هر مکان
اکبر جوان سلسله گيسوي کربلاست
پیغمبر خداست
با این حساب احمد مختار می رسد
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علي))
غوغا به پا شده
تیر از کمان غیرت مولا رها شده
شمشیر ذوالفقار علی را کشید و بعد
صحرا پر است از سر و دست جدا شده
یک تن دوتا شده
یعنی علی رسیده زمان عزا شده
آمار کشتگان عدو بی حساب شد
وقت عذاب شد دنیا خراب شد تيغش خضاب شد
وقت مصاف شد
از بس که ضربه زد
تیغ کجی که دست علی بود صاف شد
روز قیامتی که به کرب و بلا شده
از شدت بلا
پشت دلاوران عرب زاده تا شده
غوغا به پا شده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
وقت حذر رسید
تا شیر تر رسید
وقتی که بین لشگریان این خبر رسید
فریاد استغاثه ی "این المفر" رسيد
باز شکاری از حرم شاه کربلا ارباب ماسوا
قصد شکار کرد
خاک تمام معرکه را لاله زار کرد
از میمنه به میسره را تارومار کرد
بنگر چه کار کرد
سیل عذاب را سر دشمن آوار کرد
دشمن هوار کرد
از جنگ با جوان حسین احتذار کرد
یعنی فرار کرد
اینجای قصه کار عدو به سپر رسید
عمرش به سر رسید
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
هم ماه آمده
هم شاه آمده
تکرار دوم اسدالله آمده
فرماندهی میمنه از راه آمده
ارباب زاده ای که ز درگاه آمده
یوسف به شوق دیدنش از چاه آمده
پیش جمال پر جبروت یل حسین کوتاه آمده
تکبیر می کشد
وقتی میان معرکه شمشیر می کشد
از ترس و واهمه قلب و دل همه
گردن کشان کل عرب تیر می کشد
این خنده دار نيست؟
وقتی به جنگ شیر ، روباه آمده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
پیغمبر آمده
از خیمه های کرببلا حیدر آمده
وقت نبرد حضرت سرلشکر آمده
با این حساب روی زمین محشر آمده
خونش به جوش آمد و صبرش سر آمده
شیر از میان بیشه به قصد سر آمده
به به به این ابهت و قدرت
به به به این شهامت و غیرت
به به به این شجاعت و صولت
در یک کلام ختم کلام است این کلام
شیر نر حسین علی اکبر آمده
((شهزاده ي مؤذن کرببلا علی))
صهبا علی و ساقی میخانه ها علی
آقا علی و زاده ی خیر النساء علی
مولا علی و آیه ی "قالوا بلی" علی
والا علی و عالی اعلا نما علی
شهزاده ی شهنشه ملک بقا علی
پیغمبر جوان شده ی کربلا علی
هرکس به جنگ خشم خداوند رو کند
راه فرار هر طرفی جستجو کند
هرکس که جنگ تن به تنش را نگاه کرد
با خود میان معرکه هی گفتگو کند
یا مظهر العجايب و یا مرتضی علی
((شهزاده ی شهنشه کرببلا علی))
#علی_کاوند ✍
#ماه_شعبان
.
.
#چهارپاره
تقدیم به شهید سید عباس صالحی روزبهانی
شهید بروجردیِ حمله به کنسولگری ایران توسط رژیم غاصب و کودک کش اسقاطیل
پای منبر بزرگ شد سید
روضه اصل اصول دینش بود
نام زیبای سیدالشهدا
هرکجا بود همنشین بود
فکر و ذکرش فقط شهادت بود
در دلش حب آل یاسین داشت
مثل جدش عنایتی ویژه
به فقیر و یتیم و مسکین داشت
عکس ایوانطلا و ششگوشه
نقش در قاب زندگیاش بود
روضه و اشک و شور و سینه زنی
جزء آداب زندگیاش بود
پیرو مسلک شهیدان بود
مثل چمران و همت و هادی
آن لباس چریکیاش آخر
شد برایش لباس دامادی
نوکریِ علی و آل علی
در نگاهش همیشه عزت بود
مثل جدش شهید شد تشنه
آنکه یک عمر بین هیئت بود
بر لبش غیر حق نمیآمد
دشمنی با مرام باطل داشت
عاشقانه مرید زهرا بود
حب حیدر شدید در دل داشت
#علی_کاوند ✍
#وعده_صادق
#شهدا
.