eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab15Ramazan1400[06].mp3
2.57M
💠 در جهان حُسنی اگر هست به یمن حسن است () 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🌸 ویژه ولادت (ع) این حسن کیست که عالم همه خمخانه‌ی اوست هرچه مِی در دو جهان است به پیمانه‌ی اوست در جهان حُسنی اگر هست، به یُمن حسن است در صفا صلحی اگر هست، به شکرانه‌ی اوست این حسن کیست که دربان حریمش عشق است عقل با واسطه مسکین در خانه‌ی اوست عقل و تدبیر به هنگامه‌ی او مجنونند عشق وقتش برسد عاقل و فرزانه‌ی اوست این حسن کیست که جبریل امین سوخته بال می‌پرد گِرد در و بامش و پروانه‌ی اوست بخشش و فضل و کرامت یکی از اوصافش عدل و انصاف از اوصاف جداگانه‌ی اوست این حسن کیست که آقای جوانان بهشت هم خود اوست و هم دلبر جانانه‌ی اوست این حسن کیست که آن نوگل شمشیر به دست کز عسل آمده شیرین‌تر، دُردانه‌ی اوست این حسن کیست که با صلح به جنگ آمده است این حسن کیست که این شیوه‌ی رندانه‌ی اوست "این حسین کیست" کمی مشکل وزنی دارد! این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست شاعر: مهدی جهاندار✍
. خوشهء چشم سیاهت بار دارد می دهد مجمر دستان تو افطار دارد می دهد مستی شاءن نزول آیه های خنده ات دست جبریل امین هم کار دارد می دهد میشود حتی شراب این روزها شرعاً حلال حال خوبی باده ات انگار دارد می دهد صف کشیدند عاشقانت بر در بیت الولا میثم تمار گویا دار دارد می دهد مزهء خرمای نخلستان حیدر محشری است خوردنی تر میشود وقتی که طعمش کوثری است تا می افتد راه معراج نگاهت بر افق می زند خورشید هم انوار ِ هر روزش به ذُق می رسد نام تو از بالا و می خندد علی می دهد زهرا به دستان ملائک مُشتلق کوچه ای را که از آن داری گذر یک صبحِ زود می شود هر صبح زود از عطر گیسویت قُرُق ابروی پیوسته ات دائم گشایش می کند پس دگر جایی ندارد غصهء جمعی عُنق می رسد روزی ماهم با خلائق پشت در هرچه طولانی شود صف، مزه دارد بیشتر سائلت را همنشین مهر و ماهش می کنی هرچه هم سرکش، سر آخر سر به راهش می کنی بخت برگشته ترین ها را حسابی می خری بوسه هرکس زد به پایت پادشاهش می کنی کمتر از ایوان چشمانت به یوسف خیره شو قبله را گم می کند وقتی نگاهش می کنی اصلاً از چشمان تو افتاده یوسف، پس نگو مثل گیسوی سیاه خودت داری سیاهش می کنی ای که در دنیا قدوم تو مشرف میشود خضر وقت عاشقی تو مکلف میشود می پَرد بر آسمانت صبح تا شب یاکریم می رسد شور تو از افلاکیان، ماها کریم وحی شد حی علی خیرالعمل پس واجب است از سحر، بعد اذان یک عمر ذکر یا کریم یا کریم العفو شبهای تو چیز دیگری است پس به لطفت هست با ماهم خدا فردا کریم رد شدن از برزخ و دوزخ که کاری سخت نیست سفره داری در بهشت و ما خدا را شاکریم بر سر مهمان خود هرشب توقف می کنی کیف دارد لقمه ات وقتی تعارف می کنی آنقدر که پیش پایت رفت و آمد می شود لحن خواهش کردن مردم زبانزد می شود حاتم طایی می آید رد شود از کوچه ات می رود چندین قدم بعداً مردّد می شود راه می آید دلت از بسکه با درمانده ها حرف ما بیچاره ها دل می رباید می شود ما که کمتر از جزامی های شهرت نیستیم گر نیایی برسر ما حالمان بد می شود از سر انگشت تو از بس شهد می ریزد زمین مطمئنم که قدمگاه تو مشهد میشود هرکسی از سلسبیلت جرعه آبی خورد، بُرد قاسم از کندوی لبهایت عسل که بُرد، بُرد محشری و نسل در نسلت حسن اندر حسن امر کن در لشکر عشق تو می پوشم کفن میدهد جان تیغ ابرویی که داری در غلاف وقت تار و مار عشاقت بیا گردن بزن تو ستون صبری و هرگز نخواهندت شکست صلح رو در روی تو جنگ است، جنگ تن به تن کی شود بن بست راه پیش رویت، هیچ وقت می خورد چشمان تو گرچه به کوچه دائماً طعنه ها زخم دلت را بد نوازش کرده اند تیرها انگار با تابوت، سازش کرده اند می کُشی ما را میان روضه گاهی وقتها می رود از دست عنان روضه گاهی وقت ها تیرها خود را می اندازند با سر بر تنت درد می افتد به جان روضه گاهی وقت ها پیش چشم زینب و عباس افتادی چرا؟ بند می آید زبان روضه گاهی وقت ها یک نفس گفتم حسن، صدبار گفتم یاحسین خرج دارد امتحان روضه گاهی وقت ها رفتی و فرصت برای خواندن چاوش نشد آخر این شاهنامه باز آقا خوش نشد ✍ .
. علیه السلام رمضان سفره احسان خودش را انداخت سفره را با قدم یوسف زهرا انداخت تازه از نیمه ماه است سرآغاز کرم پس حسن سفره اکرام به هر جا انداخت آمد و شهر مدینه نفسی تازه گرفت شور و حال دگری بر دل شیدا انداخت با نگاهش دل زهراست که آرام شده چون نظر در نظر حضرت زهرا انداخت مصطفی بوسه گرفت از رخ همچون عسلش اینچنین بر رخ او یک گل زیبا انداخت مرتضی شاد شد و "حَول ولا.."یی خواند و.. بر کف دست گدا سکه اعلا انداخت ماه تصویر خودش را به دو چشمانش دید بعد از آن سوی حسن چشم تماشا انداخت آن طرف خیره به رویش شده خورشید افق این طرف زهره نظر بر قد و بالا انداخت از دمش بوده اگر حضرت عیسی زنده است او نفس را به دمِ گرمِ مسیحا انداخت اذن او بوده که دریا شده بر موسی باز.. دست او بوده عصا در دل دریا انداخت آمد و در دل دلداده ی خود گرمی عشق، بر دل دشمن خود وحشت سرما انداخت در جمل هم پسر فاطمه با یک ضربه شتر قائله را، شادیِ مولا انداخت صلح او اولِ پیروزی عاشورا بود صلح او عایشه را از نفس حتی انداخت هم به ارباب خودش ذکر حسن را آموخت هم خودش حرزِ حسن گردنِ سقا انداخت عزّت عالم و آدم، ثمرش قاسم بود که سر ازرقیان را همه در جا انداخت کربلا صحنه ی ایثار حسن ها شد که.. ..گفت"لایوم.."نظر جانب صحرا انداخت کودکی بود که بین گذر کوچه شکست عاقبت هم گذر کوچه اش از پا انداخت میرسد مهدی و..، روزی همگان می گویند حسنی باز نقاب از روی سیما انداخت حرمش هم به خدا حال و هوایی دارد او خودش شوق حرم را به دل ما انداخت تا که گفتیم حسن حاجت ما را دادند کار ما را نشد اصلاً که به فردا انداخت خوش به حال دل آن شاعر دلسوخته که بر عبای کرمش دست تمنا انداخت آمدم «ملتمس» کوی حسن جان باشم قرعه ی شعر به نام مَنِ رسوا انداخت .
14010127eheyat-motiee-madh2.mp3
2.97M
|⇦•هرچه‌گدا کاهل بُود.... علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج‌ میثم‌ مطیعی
Shab15Ramazan1402[07].mp3
8.7M
|⇦•این خانواده آینه های... مجتبی علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۲به نفس حاج میثم مطیعی
4_5872828780359191847.mp3
18.06M
|⇦•رسیدی از ورای... مجتبی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفس سید مجید بنی فاطمه
Shab15Ramazan1402[05].mp3
10.6M
|⇦•ثنای حُسن تو ... علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۲به نفس حاج میثم مطیعی
shab aval01.mp3
20.77M
|⇦•تا ابد هرچه کریم است... کریم اهل بیت علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفس سید مجید بنی فاطمه
4_5872828780359191848.mp3
9.68M
|⇦•دعای زنده دلان... مجتبی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفس سید مجید بنی فاطمه