eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺قصه ی آی قصه قصه نون و پنیر و پسته یه قصه بی غصه بچه ها امروز قراره زنبور مودب بره و یه قصه شیرین پیدا کنه . هر کی دوست داره این قصه ی شیرین رو گوش کنه، بلند بگه : 🌸یا مهدی. 🐝زنبور مودب ویز ویز کنان در حال پرواز بود . ویزززززززز.... که یه دفعه چشمش افتاد به چند تا گنجشک کوچولو که توی حیاط یه خونه جمع شده بودند و جیک جیک می کردند. 🐝زنبور مؤدب رفت و کنار گنجشکها نشست. گنجشکها دور چیزی جمع شده بودند. زنبور مؤدب بلند گفت: سلام گنجشک کوچولوها میشه بگید دارین به چی نگاه میکنید؟ گنجشکها گفتند: سلام زنبور کوچولوی مؤدب و بعد همه شون کنار رفتند. زنبور دید که اون وسط یه حبه قند هست . 🐝زنبور مؤدب پرسید: چرا این حبه قند رو نگاه میکنید؟ یکی از گنجشکها گفت: ما هر روز می آییم به این خونه . آخه آدمای این خونه خیلی مهربون هستن و به ما غذا میدن . امروز صبح دختر کوچولوی مهربون خونه از مامانش پرسید: مامان جون میشه بگی چرا امام زمان اصلا دروغ گویی رو دوست ندارند ؟؟ چرا هر کی بخواد یار امام زمان باشه ، دوست امام زمان باشه نباید دروغ بگه ؟ مامان اون دختر هم بهش گفت: دختر عزیزم به این حبه قند نگاه کن تا خودت جواب سؤال رو پیدا کنی. ما گنجشکها هم اینجا جمع شدیم تا جواب سؤال رو پیدا کنیم. همون موقع یه گنجشک شیطون که حوصله اش سر رفته بود، پرید و اون حبه قند رو با نوکش برداشت و قورت داد . اما چون حبه قند بزرگ بود توی گلوش گیر کرد و شروع به سرفه زدن کرد. بقیه ی گنجشکها به سرعت رفتند و براش آب آوردند. گنجشک شیطون کمی آب خورد تا اون حبه قند از گلوش پایین رفت . همه گنجشکها به اون گنجشک شیطون گفتن که چه کار خطرناکی انجام داده و ممکنه که خفه بشه. 🐝در همین موقع ناگهان زنبور مؤدب گفت: گنجشکهای مهربون فهمیدم فهمیدم چرا هرکی بخواد دوست امام زمان باشه نباید دروغ بگه چون دروغ مثل یه حبه قند میپره تو گلوی آدم و زندگی رو خراب میکنه . همه گنجشکها گفتند آفرین زنبور مؤدب دروغ زندگی رو خراب میکنه . امام زمان هم اصلا دروغ گفتن رو دوست ندارن. 🐝زنبور مؤدب و گنجشکای مهربون تصمیم گرفتن همیشه راستگو باشن و راستگویی رو همیشه در زندگی رعایت کنن. چون اونا دوست داشتن کاری انجام بدن که امام زمان خوشحال بشن. زنبور مؤدب پرواز کرد تا بره و این قصه شیرین رو برای دوستانش تعریف کنه . 📚منبع: برگرفته از کتاب درس نامه ی آموزشی معارف مهدویت ویژه مربیان مهد و پیش دبستانی کاری از بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) خراسان رضوی 🍃به نقل از کانال ایده های جدید مربیان کودک @morabikodak5159 ┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄ 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2707947542Caaa2345229
📋 جمعه به جمعه واسه تو منتظرم ٫ با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ جمعه به جمعه واسه تو منتظرم "اَینَ الحسن اَینَ الحسین" ذکر لبم "جولای دزفولی" نبودم واسه تو اما آقا نوکر ساده‌ت که بودم چی میشه که من هم آقا ٫ "علی ابن مَهزیار" شم "سیدِ رشتی" باشم و ٫ برای تو بی‌قرار شم خوب یا بد ٫ بپذیر آقا ٫ سند این دل ٫ نوشته شد به پای تو تو خیمه‌ت ٫ بشینم روزی ٫ ببینم آخر ٫ جمال دلربای تو میبارم ٫ مثِ بارون تا... بشم اونی که روسپیدم کنی تو پر از عشق و شور و امیدم کنی تو آخر رو زانوهات شهیدم کنی تو "بیا یابن الزّهرا ٫ فدای غم تو" @seyedrezanarimani هرچی گذشت عشق تو شد تشدید آقا یاد تو هم میده به دل امّید آقا واسه کسی که دائما در یاد توست معنا نداره غیبت خورشید آقا یه خرده روراستی کنم ٫ میدی خودتو نشونم برس به داد نوکرت ٫ که آقا هنوز جوونم میدونم ٫ نشدم آقا ٫ اونی که آخر ٫ بیای هدایتم کنی میدونم ٫ نشدم آقا ٫ اونی که آخر ٫ غرق شهادتم کنی میدونم ٫ نشدم آقا ٫ اونی که محشر ٫ بیای شفاعتم کنی ولی دارم امید به اشکای چشمام دعاهای خِیرِ شب و روزِ بابام دارم گوشه چشمی به الطاف آقام "بیا یابن الزّهرا ٫ فدای غم تو" @narimani_matn ذکر لبِ عاشقای پیر و جوان "اَلْمُسْتَغاثُ بِکَ صاحبَ الزّمان" شام سه‌شنبه مسجد سهله آقا خالیه جای زائرای جمکران باید بسازیم با همه درد و غم و دوری آقا فدای غربتت بشم ، چقده صبوری آقا منتظر ٫ میمونم بازم ٫ برسه روزی ٫ با لشکری از شهدا با اذنِ ٫ مادرت زهرا ٫ ذوالفقار در دست ٫ علم به دوش بشی آقا حرم ان‌شاءالله میبینم میمیرم ضریح شش‌گوش‌و توو آغوش میگیرم امیری حسینٌ وَ نِعمَ الاَمیرم "امیری حسینٌ ٫ وَ نِعمَ الاَمیرم" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
‍ . شد عید جان پیغمبر مبارک مهدی رسیده هم شأن حیدر مبارک مهدی شد روز میلاد مادر مبارک مهدی شد روز عید فاطمه سرّ هستی عالمین عاشقان کربوبلا اومده مادر حسین زندگی بخشه آقاجون گل خنده روی لبت کاش با ظهورتو باشه با شادی هر روز و شبت به حقّ مادر العجل یا مهدی...‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 شادی دلها شد بی حد مبارک مهدی غم از قلب شیعه پر زد مبارک مهدی سر زده خورشید احمد مبارک مهدی تو خیمه ی پربرکتت جمعند ملائکه همه زمزمه دارن با سرور یا فاطمه یا فاطمه همه حاضرین روی لب دارن دعا واسه ظهور میگن ان شاءالله بشه بساط فرج جفت و جور به حقّ مادر العجل یا مهدی...‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 ان شاءالله عیدی ما ظهورت باشه سال بعدی این مجالس با تو برپا شه جنّت روی تو آقا به ما اهداشه لذّت دو دنیای ما دیدنت روی منبره آرزوی ما انتقام از دشمنان حیدره ان شاءالله که سال بعد باشیم تو مدینه همه پای منبرت گوشه ی صحن حرم فاطمه به حقّ مادر العجل یا مهدی...‌‌ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. واحد،زمینه،شور بند اول: شب قدره و غرق امّیدم تو ظلمت پی نور خورشیدم به حق امام زمان امشب دوباره خدا رو قسم میدم بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون بالحجت/ وارث شیر خدا رو برسون بالحجت بالحجت بالحجت آقای ما / تنها و غریبه بی یار و حبیبه / از شیعه دلش خونه آقای ما/با اونهمه غربت/تو زندون غیبت /مونده چه غریبونه بالحجت / ای خدا صاحب ما رو برسون بالحجت/ وارث شیرخدا رو برسون 🌸🌸🌸🌸🌸 بند دوم: دعا میکنم شام غم،سر شه تا دیدار مهدی میسّر شه شده آرزوی شب قدرم ظهور امامم مقدّر شه بالحجت/ای خدا به حق زینب صبور بالحجت/بنویس سال ما رو سال ظهور بالحجت بالحجت آقای ما در کوه و بیابون، داره یه دل خون، از هر خوشی محرومه آقای ما ،دردش بی حسابه،آهش بی جوابه،عمریه که مظلومه 🌸🌸🌸🌸🌸 بند سوم: الهی جمالش هویداشه به نورش دل مرده احیاشه همه خواهش عاشقا اینه: که اذن فرج امشب امضاشه بالحجت/به غم غربت خاتم الحجج بالحجت / عجل الله لولیک الفرج آقای ما /منتقم زهراس/ با حضرت عباس از راه میرسه یک روز اقای ما/ با هیبت حیدر/ همراش علی اکبر /از راه میرسه یک روز ✍باقلم مشترک: مرتضی رهنما کربلایی علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
هدایت شده از اشعار عبدالمحسن
ثبت با اشک... بازم شب عاشورا رسیدو چشم تو دریاییه غریب زهرا آقا میدونم دلشوره داری مث عمه زینبت برای فردا امشب شب آخریه که حسین برای خواهرش زینب پناهه فردا زیر سنگ و نیزه ها زخمی‌و بی غسل وکفن تو قتلگاهه العجل الامان به شاه تشنه ای که شد سر از تنش جدا العجل الامان به حنجر بریده ی امام کربلا العجل بحق زینب العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 خواهر شب آخریه که کنار من میون درد، آروم‌میگیری دارم می بینم که عصر فردا میون یه مشته بی حیا اسیری می بینی تن صدپارمو به زیر نعل تازه ی مرکب دشمن وای ِمن از اون لحظه که می زنی تو بوسه بر رگ بریده ی من خواهرم می بینی بر سر غارت پیراهنم دعوا میشه آه تن زخمی ام سه روز وشب رها رو خاک این صحرا میشه العجل بحق زینب العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 امشب میره با دیدن گلهای حرم تو خیمه ها غم از دل تو فردا سر هر کدومشون میره به روی نیزه ها مقابل تو امشب زیر سایه ی اباالفضلی و فردا شب اسیر حرمله ها یه خیمه ی نیم‌سوخته میشه مأمن تو و بچه ها میون صحرا خواهر مضطرم وقت جدایی من و تو دیگه سررسید می بینم روی تل تمومی موهای تو میشه فردا سفید العجل بحق زینب العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
بااشک ثبت شد شد ماه محرمو بازم چرا تو بزم روضه ها صاحب عزا نیس این روضه ها کم‌ داره تو رو ،وقتی نباشی، دلخوشی ،تو قلب ما نیس جای قدمت رو فرشای هیئته اما چشم ما تو رو ندیده آقای غریب کجای این‌ هیئت ما خون از نگاه تو چکیده العجل،الامان بیا به حقّ اشک عمّه های مضطرت العجل،الامان به حقّ پیکر خونین جدّ بی سرت العجل، یوسف زهرا العجل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
گریز به روضه ی اسارت حضرت زبیده خاتون، همسر حضرت قاسم علیهماالسلام همه سینه ها غرق درده پر از ناله و آه سرده شده دلخوشیمون همین که بزودی آقا برمیگرده نفس می کشم خوب میدونی آقا به امّید برگشتن تو فقط از این دنیا تنها یه چیزی میخوام نصیبم بشه دیدن تو فقط دعای فرج رو میخونم همیشه آخه هیچی واسم ظهورت نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 باید که شبیهت آقاجون بشه جاری از چشممون خون باید که از این درد بمیریم که هس عمّه ی تو ،تو زندون مگه زندونه جای تازه عروس عروسی که کشته شده همسرش دومادی که رفت زیر دست و پاها حالا روبه روشه روی نی سرش تو زندون کوفه ست عروسی عزادار جای تسلیت رفت سر کوچه بازار یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 اگه تازه دوماد با غربت زیر دست و پا دیده محنت حالا بین انظار ِ دشمن شده به عروسش جسارت زن و بچه ی اون ملاعینی که زدند سنگ به دوماد کربوبلا دارن به عروسش جفا می کنند با سنگ میزنن اونو تو کوچه ها طناب دور دست زبیده می بندند یه مشت مست کافر به اشکاش می خندند یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
. 🌷هوالنور🌷 وقتی که در دنیای ما پا می گذاری هرجا نشان از خویش بر جا می گذاری لبخندهای مادرم را اول صبح با لقمه ای در جیب بابا می گذاری حتی همین نان حلال همسرم را هر شب خودت در سفره ما می گذاری پر می شود این خانه از بوی محبت وقتی در هر عطر را وا می گذاری تا زندگی بر شاخه ها هم پا بگیرد در لانه ها گنجشک ها را می گذاری این زندگی پشتش به لبخند تو گرم است ما را که می گوید که تنها می گذاری؟ ## مولا به یاد جدتان با خانواده من کربلا میخواهم آیا می گذاری؟ @sobhetazedam
چقدر روی زمین از خودم خبر بگذارم چقدر حرص و طمع، مال و سیم و زر بگذارم خدا کند بتوانم وصیت شهدا را میان روضه و گریه، به چشم تر بگذارم دعا کنید رفیقان در این میان بتوانم به روی قلب رفیقان خود اثر بگذارم در این دو راهی دنیا و دین مگر بتوانم، که پای خویش در این راه پر خطر بگذارم برای صبح ظهورت، گذاشتم دو سه بیتی خدا کند بتوانم که بیشتر بگذارم خدا کند بتوانم که نفس سرکش خود را شبانه، ساعت مخصوص پشت در بگذارم خدا کند بتوانم شبی شبیه شهیدان به روی دامن مولای خویش، سر بگذارم .
. 📋 این جمعه هم رفت ازت خبر نیومد با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ این جمعه هم رفت ازت خبر نیومد، غصه به سر نیومد مسافر غریبِ، من از سفر نیومد خیلی تو این شبا من، برا تو گریه کردم بیا که آرزومه، دورت آقا بگردم ذکر غروب جمعه‌هاست، آقام‌کجاست آقام‌کجاست اون که امید قلب ماست، آقام‌کجاست آقام‌کجاست منتقم کرببلاست، آقام‌کجاست آقام‌کجاست «آقابیا آقابیا، آقابیا آقابیا» شرمنده‌م آقا برای اشکایی که، دم سحر میریزی گرچه بدم میدونی، خیلی برام عزیزی من بندگی نکردم، رزمندگی نکردم یک روز هم شبیه، تو زندگی نکردم دل تو رو شکسته‌ام، منوببخش منوببخش با غیر تو نشسته‌ام، منوببخش منوببخش از این زمونه خسته‌ام ، منوببخش منوببخش «آقابیا آقابیا، آقابیا آقابیا» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇