eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
971 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️فیش منبر کوتاه وفات حضرت ام‌البنین 📌تاریخ وفات حضرت امّ البنین صلوات الله علیها روشن نیست ولی اگر هر روز برای ایشان بزرگداشت بگیریم کم است. ما در کربلا غیر از اهل بیت علیهم السّلام کسی را نداریم که همه‌ی دار و ندار خود را خرج کرده باشند. امّ البنین سلام الله علیها یک ویژگی دارد که هم چهار پسر خود را داد و هم اسم خود را داد. بعد از واقعه‌ی کربلا اسم حضرت عوض شد، دیگر امّ البنین باقی نمانده بود. «لَا تَدعونِي وَيكَ أمُّ البَنينِ تُذَكَّرينِي بِليوثِ العَرينِ‏»[1] 📌می‌گوید: من را به یاد شیر بچّه‌هایم نیندازید، دیگر مادر پسرانی باقی نمانده است. تا زمانی که آن‌ها بودند شما هیچ وقت از سیّد الشّهداء صلوات الله علیه نمی‌شنوید که بگویند: «أینَ؟» من باز هم این جمله را تکرار می‌کنم و به این ایمان دارم ولی نمی‌خواهم بگویم چرا. اگر کسی می‌خواهد در این عالم معرفت پیدا کند، باید به امّ البنین سلام الله علیها توسّل کند. این خانم صاحب ادب و معرفت است. امیر المؤمنین سلام الله علیه دیدند اگر بخواهد عبّاس بن علی علیه السّلام به دنیا بیاید این‌که فقط پدر او علی باشد کافی نیست لذا گشتند و کسی را پیدا کردند که بتواند عبّاس بن علی تربیت کند و فقط هم نه عبّاس بن علی، اگر برادران حضرت ویژه نبودند به امّ البنین، امّ العبّاس می‌گفتند. آن‌ها ویژگی‌هایی داشتند که کنار قمر بنی هاشم سلام الله علیه جمع بسته شدند؛ امّ البنین. 🔖در کربلا وقتی قمر بنی هاشم صلوات الله علیه دید یک به یک همه بر زمین افتادند، برادران خود را جمع کرد و فرمود: مادر ما با بقیه فرق می‌کند –این حرف من است- امّ البنین روی شما سرمایه‌گذاری کرده است. مباد سنگی یا تیری بر بدن پسر پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بنشیند قبل از این‌که شما زنده باشید. بروید، می‌خواهم قبل از رفتن به میدان، جان دادن شما را هم ببینم، می‌خواهم هر چیزی که دارم در راه حسین علیه السّلام فدا کنم. 🔖وقتی یک پدر شهید بگوید: بریده شدن گلو و صدای خرخر کردن یک سر بریده آسان‌تر است تا شنیدن بدگویی به علی علیه السّلام، این‌ها دارند به پسر فاطمه سلام الله علیها دشنام می‌دهند. آن‌ها آمدند مقابل سیّد الشّهداء سلام الله علیه ایستادند. این بچّه‌ها در طول عمر خود خاک بودند. این‌جا آمدند به سیّد الشّهداء سلام الله علیها پشت کردند و رو به دشمن کردند، سرها افراشته، «جَعَلوا یَقُونَه بِوُجوهِهِم» تیرها که می‌آمد، سرهای خود را به سمت تیرها می‌بردند، «و نحورِهم» گردن‌ها را آسیب دادند تا این‌که یک به یک به زمین افتادند. وقتی یک به یک بر زمین افتادند، نوبت قمر بنی هاشم صلوات الله علیه رسید، آن کسی که همه‌ی وجود خود را خرج امام حسین علیه السّلام کرده است، سربازی که امام صادق علیه السّلام در مورد او می‌فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّكَ … غَايَةَ الْمَجْهُودِ»[2] تو نهایت تلاشی که می‌شد انجام داد را انجام دادی، «وَ نِهَايَةُ الْمَأْمُولِ[3]» از این بیشتر آرزو نداشت که کسی بتواند کاری انجام بدهد. 💠نگاه کرد، یک به یک سربازان او بر زمین افتادند. کسانی که رزمنده هستند و در جلسه حضور دارند می‌دانند هیچ چیزی سخت‌تر از این برای یک فرمانده نیست که خودش سالم مانده باشد امّا یک به یک سربازان او افتاده باشند. یک وظیفه هم داشت که خیلی او را اذیّت می‌کرد، باید می‌آمد نزدیک خیمه‌ها و از سیّد الشّهداء صلوات الله علیه دفاع کند، نگاه ملتمسانه‌ی بچّه‌ها که از او توقّع داشتند و مشک در دست آن‌ها بود، وقتی می‌بینند نمی‌تواند وظیفه‌ای که دارد را انجام دهد آمد و مقابل حضرت قرار گرفت. یک عدّه همین‌جا آمدند و در لحظات آخر به سیّد الشّهداء صلوات الله علیه گفتند: اگر کاری نداری ما برویم، دیگر نمی‌توانیم برای تو کاری انجام دهیم. ولی عظمت عبّاس بن علی سلام الله علیه این است که (گفت) از این‌که نمی‌توانم کاری برای تو انجام دهم شرمنده هستم، کجا بروم؟ گفت: «قَدْ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةَ الدُّنیا» از حیات دنیا بیزار هستم، «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي»[4] سینه‌ی من سنگین شده است، بگذار بروم و جان خود را فدای تو کنم. هر کسی در این واقعه آمده با سیّد الشّهداء صلوات الله علیه وداع کند، هر کدام یک داستان دارند. این‌جا یک مسئله‌ی عجیب وجود دارد. به محض این‌که آمد به حضرت گفت: می‌خواهم بروم جان خود را فدای تو کنم، نوشته‌اند: «فَبَكَى الحُسَينُ عَلَیه السَّلام بَكاءً شديداً»… . ✍پی نوشت : [1]-‌ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏ 3، ص 187. [2]-‌ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏ 6، ص 66. [3] در زاد المعاد – مفتاح الجنان، صفحه‌ی 387. [4]-‌ بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏ 45، ص 41. سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
ام البنین 1(1).pdf
377.7K
مکتوب وفات حضرت ام‌البنین ۱ 🎙حجت الاسلام استاد سمیعی سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
. در مرثیت حضرت اُمُّ الْبَنین (س) ----------- قلب هستی حزین است جان عالم غمین است گریه کن ای دل من داغ اُمُّ الْبَنین است مادری دلخون ، رفته از دنیا آه و واویلا... مادری دل شکسته از جهان دیده بسته رشته ی هستی او دیگر از هم گسسته دیده ی گردون ،از غمش دریا آه و واویلا ... ای که شد غم نصیب ات در فراق حبیب ات اشک ما در عزایت عطر قبر غریب ات غربتت آتش ،می زند جان را آه و واویلا... ** «یاسر»✍ .👇
. سلام الله علیها قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین محمدحسین رحیمیان✍ .
. حالا که افتاده آتیش غمی تو بین سینه نوحه میخونم و نوحه غم دلم همینه باز دوباره منو فاطمه صدا کنید چرا که من دیگه ام‌البنین نیستم اهالی مدینه الهی شکر چه خیری توی زندگیم دیدم چه برکتی تو بندگیم دیدم حالا یه مادر شهیدم پسرهامو دادم برای پسر زهرا تا نباشه تو کربلا تنها حالا یه مادر شهیدم پسرهامو_فدا کردم فدای کر_بلاکردم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باورم نمیشه که دست تو رو بریده دشمن باورم نمیشه که چشم تو رو دریده دشمن باورم نمیشه که تنها بودی و دوره کردن رو تن زخمی تو بارون تیر باریده دشمن ابالفضلم شیرم حلالت قمر حیدر پرچممو بردی تو بالاتر دور سرت بگرده مادر ابالفضلم رشادت تو رو سپیدم کرد شهادت تو رو سپیدم کرد دور سرت بگرده مادر فدای اون_غم چشمات میخونم_نوحه غمهات ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
Vafat Omolbanin 1401 Sibsorkhi [Mohjat_Net] (7).mp3
1.77M
ایام 1401 به یاد وقتی میام تو روضه ها عرشو میبینم شکر خدا روزی خوره ام البنینم سایه ی لطفش رو سرمه مادرِ عباس مادرمه حیفه اگه سمت بقیع دلارو زائر نکنی حیفه اگه یه یادی از سیدِ ذاکر نکنی اگه دیوونه ندیده اید به ما میگن دیوونه اگه دیوونه شنیده اید به ما میگن دیوونه عقل از سرِ من پریده و دیوونگی جا گرفته حرف اگه داری با خدا بزن عقلمو خدا گرفته منم یه روز عاقل بودم عشق تو مجنونم کرد ز شهر عقل و عاقلا یک باره بیرون کرد **** تو روضه ی امِ بنین باید ادب کرد کرب و بلا رو باید از بی بی طلب کرد غلام خونش پدرمه مادرِ عباس مادرمه دلِ ابالفضلی میگه سرُ فدا سرش کنم این شورِ سیدُ میخوام هدیه به مادرش کنم یل کربلا ابالفضل قربون اون قد و بالات فدای چشای نازت فدای خشکی لبهات یه روزی میاد آقاجون که منم دیوونه باشم چشامو موقع مرگم زیر پات گذاشته باشم تموم مردم دنیا مارو میخونن دیوونه آره ما دیوونه هستیم بیخیال این زمونه **** یه تو دخیلم صاحب علم ابالفضل یاد داده مادرم فقط بگم ابالفضل که این تموم باورمه مادرِ عباس مادرمه مگه میشه تا عمر داریم رو حرفمون نمونیم اسم ابالفضل که میاد از رقیه نخونیم دوسِش دارم یه عالمه دختر پادشاهمه گداییِ درِ خونش کار هزارتا حاتمه 🎤 .
4_5800905812071157685.mp3
12.55M
|این ابالفضلی که کربلایی ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• این ابالفضلی که شیره مرد نبرده مثل پروانه دور امامش می‌گرده حتی میگن یزیدم علم رو که دید گفت این علم دست هر کی بوده خیلی مرده ابالفضل ام البنین باد تسخیرشه ابالفضل ام البنین رعد شمشیرشه خدا رحم کنه به کسی که تو چشماش تو جنگ ابالفضل ام البنین خیرشه می جنگه مثل علی خیلی با شکوه می جنگه بی شمشیر با صد ها گروه چون همکار قبضه ی شمشیرشه به شغل عزائیل میگن قبض روح ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• موج پرچم به فرمان ام البنینه اشک نم نم به فرمان ام البنینه وقتی عباس به فرمانشه شک نکن پس کل عالم به فرمان ام البنین به فرمان ام البنین ابر بارون میشه به فرمان ام البنین ماه پیدا میشه کسی که فلج هم به دنیا اومد تو حرم به فرمان ام البنین پا میشه نذر سال هیئتو تامین میکنه فردای من و تو رو تضمین میکنه از حالا داره برا اربعین بعد جای موکبا رو هم تعیین میکنه یا ام البنین... •••• یک زن کربلایی جوونش بمیره اعتقادش به ام البنین بی‌نظیره میره اینقدر میمونه تو صحن اباالفضل تا جون بچشو پس نگیره نمیره اراده کنه یک شبه کور بینا میشه اراده کنه یک شبه مرگ منحل میشه اصلا جمع کنن مشکلات همه عالمو اراده کنه یک شبه حل میشه سفره دار شنبه های کرببلا عمرش رو گذاشت برای کرببلا با اینکه نبود ولی با چهار تا شهید غوغا کرد تو ماجرای کرببلا یا ام البنین... .
. خدا لعنت کنه قاتلت رو... غربت و غم تورو نظاره کرد آسمون منو بی ستاره کرد مادر پیر تورو بیچاره کرد خدا لعنت کنه قاتلت رو... چقدر شلوغ شد دور و برت داغ تو گذاشت رو قلب مادرت با عمود وا شد مصحف سرت یا ابوالغیره مثل تو رو قلبم زخم شمشیره مادرت تو غربت داره میمیره بعـد تو مادر از زندگی سیره با غم و غصه‌ی تو عجینم روی خاکای بقیع میشینم روضه میخونم باچشم گریون من دیگه مادر بی بنینم ویلی علی شبلی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدالعنت کنه اون عمودو... شاخه‌ی یاس منو ریخت به هم عشق و احساس منوریخت به هم سرعباس منو ریخت به هم خدالعنت کنه اون عمودو... که شکسته سرشو تا به جبین پسرم رو زد باصورت به زمین زده آتش به دل ام بنین پسرم افتاد... پسرم نه ، پاره‌ی جگرم افتاد از رو مرکب قرص قمرم افتاد پای یک لشگرسمت حرم افتاد شنیدم مشکشو پاره کردن پسر منو بی چاره کردن شنیدم تا پسرم زمین خورد همه به خیمه اشاره کردن وَیلی علیٰ شِبلی۳ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا لعنت کنه اون نامردو... که سه شعبه زد به چشم پسرم تیر زد به مشک سقای حرم دم مردنم می سوزه جگرم خدا لعنت کنه اون نامردو... به حیا به آرزوش رسید و رفت دست عباس منو برید و رفت تنشو به خاک و خون کشید ورفت خیلی بی آرَن.... چهارهزار تیر انداز یه هدف دارن همه خوشحال از قتل علمدارن مثه باران تیرو نیزه می بارن گریه کردم به روی ابالفضل برادست و بازوی ابالفضل به خدا نمیگذرم از اونکه نیزه زد به پهلوی ابالفضل ✍ بند اول .👇
|⇦•پیرزن آمده هنگام خزانش.. سلام الله علیها به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── صل الله علیک یا ام البنین پیرزن آمده هنگام خزانش چه‌کند اینهمه داغ ربوده است توانش چه‌کند خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند رفت از دست خدایا ضربانش چه‌کند هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین گفت بی سایه‌ی آن سروِ روانش چه‌کند تا که گفتند عصای تو هم اُفتاد زمین خم شد و ماند که با قدِ کمانش چه‌کند پیشِ طفلانِ حرم پیش رُباب و زینب غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چه‌کند روضه‌ها را همه خواندند و فقط داد کشید اشک آبش شد و غم تکه‌ی نانش ، چه‌کند بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست جگرش سوخته و... سوخته جانش چه‌کند *در مکاشفه ای به مرحوم میرزای نائینی ، خانم ام البنین رو دیدن ، فرمودن میرزای نایینی اگر در شدائد و مصائب گرفتار شدی از یاد و ذکر من قافل نشید، صدیقه‌ی طاهره خیلی به من آبرو داده .. لذا میرزای نایینی به شاگردانش دستور داده بود مشکلات بزرگی که گرفتار می‌شید از این ذکر قافل نشید ، کدام ذکر ؟! دخیلک یا مولاتی ، یا ام البنین اغیثینی .. بانی برپایی جلسات روضه ابی عبدالله خانم ام البنین بوده .. میگه زن ها از منازلشون حرکت میکردن به سمت خانه ام البنین ، خانم خودش دم در می نشست بی بی زینب میومدن مجلس روضه میگرفتن .. * خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین مانده با خاطره‌ی چند جوانش چه‌کند خواهری که به برش پنج برادر را داشت پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چه‌کند همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست آه با حرمله و زخم زبانش چه‌کند این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران وای اگر نیزه دهد باز تکانش چه‌کند می‌رود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی مانده با جمعیت چشم چرانش چه‌کند نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است پیرزن مانده که بی فاتحه‌خوانش چه‌کند آنکه نامادری‌اش آبروی مادرهاست گر نیایند دگر گریه کنانش چه‌کند شاعر : حسن لطفی *عمۀ سادات به همه بنی هاشم می‌فرمود هرکسی واقعه ای رو تو کربلا دیده بازگو کنه، صدای ناله ها بالا می رفت ، وقتی روضه خوان از عباس میخواند میگن خانم سرش رو پایین می‌انداخت سکوت میکرد این دستاش رو جمع میکرد تا حرف از عباس میشد میدیدن دختر امیرالمومنین دستاش داره میلرزه .. ام البنین اومد صدا زد چیه زینب جان چرا به روضه عباس میرسه به این وضع می افتی و پریشان میشی؟ .. نوشتن خانم غش میکرد انقدر گریه میکرد .. ساعتی بعد که به هوش میآمد فقط بنی هاشم مونده بودن میگفت بزارید مصیبت عباس رو من نقل کنم .. وقتی رسیدیم به کربلا من خودمو انداختم رو قبر حسین ، هرکی یه قبری رو بغل گرفت یه گوشه ای زبون گرفت .. همینجور که ناله میزدیم دیدیم یه صدای گریه ای همه رو بهم ریخته پرسیدیم از امام سجاد و دیگران کیه داره ناله میزنه .. فرمودن بی بی جان از کنار نهر علقمه ست ، سکینه رفته داره با عموش درد و دل میکنه .. میگه همه هاشمیان دویدیم سمت قبر عباس .. این جای مصیبت که رسید تو مدینه مقتل میگه هی به صورتش میزد هی موهاش رو میکشید .. صدا زد ام البنین رفتیم سمت قبر همه صدا میزدیم عباس موقع غارت و آتش خیمه ها کجا بودی .. عباس وقتی بچه اومدن تو مجلس اون حرومی کجا بودی .. عباس وقتی رفتیم تو بازار کجا بودی .. عباس موقع ذبح حسینم کجا بودی .. میگه والله از زیر قبر یه صدایی شنیدم یا خجلتا .. وا حسرتا یا عزیزت امیر .. صدای خجالت عباس به گوش همه رسید .. دیگه باید مردونه گریه کنی .. بزرگان ما میگن هرکی میخواد تو زندگیش مشتش وا نشه برا عباس داد بزنه .. دیگه امام سجاد توان از کف داد جواب عمه ما رو داد والله به خدا عمه جان عباس دیگه کاری از دستش بر نمی اومد .. امام سجاد می فرمایید وقتی من به کمک بنی اسد ابدان مطهر رو دفن کردم رفتیم سمت نهر علقمه عباس رو دفن کنیم والله دیدم بدن مبارکش مثه شیرخواره ها شده بود .. آخه چرا ؟؟ قطعت يداه ورجلاه في واقعة الطف .. وقتی ابی عبدالله اومد دید سری نمونده .. سر از هم پاشیده .. حسین ..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
شبا تا خود صبح با گریه بیدارم.mp3
4.78M
علیها سلام بند1⃣ شبا تا خود صبح با گریه بیدارم پای غم تو و حسین عزادارم بدون تو نفس کشیدنم سخته دووم نمیارم۲ غم تو رو شبا وقتی میگم‌ با ماه تموم مدینه اس با اشک من همراه روضه میخونمو آروم ‌نمیگیرم روی لبمه آه آه آه آخرش خداروشکر شده نذر من ادا واسه یاری حسین فدا شدی توو کربلا ویلی ویلی علی شبلی بند2⃣ بگو چی به سرت اومد دم آخر که قامت تو شد مثل علی اصغر حالا منو رباب لالایی میخونیم آروم بخواب مادر۲ بعدتو کار من گریه شده های های باخودم هنوزم میگم ‌یه روز میای وقتی برادرت بدون تو برگشت زینب چی کشید وای وای وای حرمت حرم شکست علمت که خورد زمین اشک زینبم که ریخت شرمنده شد ام البنین ویلی ویلی علی شبلی بند3⃣ تویی که یه نگات دل از حسین میبرد دل از همه برید تا دید چشات تیر خورد عمود آهنی ای قرص ماه من چی به سرت آورد ۲ سرتو که شکست خمیده شد مهتاب افتادی رو زمین علی پرید از خواب به گوش تو هنوز میومد از خیمه نوای عمو آب آب آب میدونی که از غمت چی سر حرم اومد وقتی که از علقمه حسین با قد خم اومد ویلی ویلی علی شبلی شعر: ✍ سبک: احسان نوری 🎼 انجمن تکیه نوکری مشهد .
سخنران.mp3
42.73M
🎶 🎤 حجت‌الاسلام والمسلمین شعبانی 📆 شب ۱۴۰۲
12-omolbanin-4.mp3
3.7M
⚫️ (س) [هر زمانی به میان حرف قمر می آمد] ◾️ (س) 🎤 (هر زمانی به میان حرف قمر می آمد پرتو مادری ات مد نظر می آمد ) 2 (پرورش دادن مردی به بلندای ادب 2 فقط از عهده ی دامان تو بر می آید 2 )2 پسرانت همه چون شیر شجاعت دارند 2 به تو این ام بنینی چه قدر می آید 3 ای میان دار بقیع آه بکش ، داد بزن 2 از صدای تو صدای همه در می آید 3 چهارتا قبر کشیدی بگو اصلا اینها 2 به قد و قامت آن چهار پسر می آید 2 لحظه ی آمدن قافله را یادت هست 3 دیدی از چهار پسر ، چهار سپر می آید .... *آره ، مگه میشه یادش بره ،وقتی قافله اومد؟ وقتی قافله رفت بچه هاشو دور هم جمع کرد، صدا زد عباسم، یه قول مردونه به مادرت بده پسرم...." چه قولی بدم؟صدا زد عباس داری با حسین میری، نکنه بی حسین بر گردی ،نکنه تو زنده باشی ، یه مو از سر آقات کم بشه ....* حسین .....