هدایت شده از زمزمه
نوح به هزار سال یک طوفان دید
من نوح نیم ولی هزار توفان دیدام
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#اربعین
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
(حسن لطفی)✍
👇
من مرده ام تو آب حیاتی بیا حسین
من تشنه ام تو نهر فراتی بیا حسین
من ماهیم به روی زمین زار و محتضر
تو موج بیکران نجاتی بیا حسین
خشکیده هر شریعه ی قلبم نمی تپد
خون خدا تو روح حیاتی بیا حسین
این قطره ها که می گذرد از دو چشم ما
دارد امید راه نجاتی بیا حسین
من شوکران چشیده ام از نفس پروری
ای جان من تو شاخ نباتی بیا حسین
چشمم فقط به نور تو لب باز می کند
برگرد چون تو نور حیاتی بیا حسین
دست مرا مگر تو بگیری به روز حشر
تنها امید اهل مماتی بیا حسین
من مرده ام تو آب حیاتی بیا حسین
من تشنه ام تو نهر فراتی بیا حسین
.
#امام_رضا علیهالسلام
#چارپاره
🔹یاران چشمانتظار🔹
نفسهای آخر، عطش، روضهخوان شد
که لبهای تشنه، به یادم بیاید
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب جوادم بیاید
قرار است امشب شود طوس، مشهد
شود قبلهگاه غریبان مزارم
اگر چه غریبی شبیه حسینم
ولی خواهری نیست اینجا کنارم
به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا
و قبرٍ بطوسی که خواندم برایش
بگو این نفسهای آخر هم اشکم
روان است از بیت کرب و بلایش
از آن زهر بیرحم پیچیدهام من
به خود مثل زهرای پشت در از درد
شفا بخش هر دردم از بس که خواندم
در آن لحظهها روضهٔ مادر از درد
بلا نیست جز عافیت عاشقان را
تسلای دردم نگاه طبیب است
من آن ناخدایم که غرق خدایم
«رضا»یم، رضایم رضای حبیب است..
اباصلت آبی بزن کوچهها را
به یادِ سواری که با ذوالفقارش
بیاید سحر تا بگردند دورش
خراسان و یاران چشم انتظارش
📝 #قاسم_صرافان
ایام #شهادت_امام_رضا
.
#هفتم_صفر
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام19
#تشییع_تدفین
سبک:(یاحسین غریب مادر)
یاحسن غریب مادر
شدم از سوز غمت پیر
جون من به لب رسیده
تا کشیدم از تنت تیر
به جای اون که بزارن
تنتو میون گلها
کفن تو گشته گلگون
با خون ِ تنت واویلا
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
شده داغ کوچه تازه
دوباره کنار تابوت
آخه دیدم که دوتا تیر
خورده به بازو و پهلوت
کاش تن تو هم میشد دفن
شبیه مادر شبونه
دیگه من نمی دیدم که
خون پیکرت روونه
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
ناله میزنم برادر
میون خنده ی دشمن
ببین غرق شادیه از
قامت ِ کمونی من
داشته از تیربارون تو
دو هدف،دشمن نامرد
با حنا بستن موهات
موهای منو سپید کرد
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
شکر حق نرفته رأست
به روی نیزه برادر
نشدی تو پاره پاره
جلوی چشمای خواهر
شکر حق دیگه برادر
زیر دست و پا نرفتی
دیگه توی بزم باده
با سر جدا نرفتی
مظلوم حسین.....
✍علی مهدوی نسب
4_5838107873896301269.mp3
633.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#امام_حسن__ع__زمزمه
دشت لاله شد لب من
زود بیا ای زینب من
دیگه هیچ غمی ندارم
خواهر من
چشام و دارم میبندم
با لب خونی میخندم
مادر امده کنارم
خواهر من
بیا مادر و ببینیم
با حسین پیشش بشینیم
خواهرم با مادرم بیا باهم زبون بگیریم
دور هم از بار غم به یاد غصه هاش بمیریم
آه
آهم داغ و پر شرره
قاتل جیگره
زهر کینه
آه
اما ذکر من به خدا شد به شور و نوا
وای مدینه
کاسه خون شده چشمام
من غریب ترم ز بابام
شماها خبر ندارید
من چی دیدم
خواهرم منو حلال کن
خودت از مادر سوال کن
کنارش میان کوچه
چی کشیدم
سایه افتاد رو سر ما
سایه نامرد دنیا
مثل باد اون بدنهاد
دست سیاه ش و تکون داد
بی حیا دور از بابا
قدرت شو به ما نشون داد
آه از اون روز گرفته دلم
من هنوز خجلم پیش مادر
آه
از من کاری برنیومد یاری برنیومد
پیش مادر
امام حسن (ع)
زمزمه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_5839146624621743143.mp3
468.9K
.
#نوحه
#امام_رضا علیه_السلام
#مهدی_نجفی🎤
سلام ای آقا،زائرت هستم
اومدم به پنجره ی تو دخیل بستم
میدونی عمریه گداتم
کبوتر گنبد طلاتم
دیگه بهشت و من نمیخوام
وقتی که تو صحن و سراتم
مددی یا رضا۲
سقا خونت آب حیاتم
در خونت باب نجاتم
قول دادی تنهام نمیذاری
میرسی موقع مماتم
مددی یا رضا۲
🍃رضا غریب الغربا
◼️رضامعین الضعفا
دل من غرق،شور و احساسه
توکریمی و کریمیت مثل عباسه
تویی که دریای جودی
از کودکیم دلو ربودی
توحرمت حاجت میگیره
حتی مسیحی ام به زودی
مددی یارضا۲
مریضایی که دکتراشون
قطع امید کرده براشون
توحرمت خیلی زیادن
میان که تا بدی شفاشون
مددی یا رضا۲
🍃رضاغریب الغربا
◼️رضامعین الضعفا
زائرات میان،دسته به دسته
یکی قلبش از زمونه خیلی شکسته
یکی دلش گرفته میاد
کرببلا نرفته میاد
از راهه دور و از یه روستا
بادل پر آشفته میاد
مددی یارضا۲
یکی مثه ابر بهاری
میگه با گریه و با زاری
کرببلات جوره تا وقتی
آقا امام رضارو داری
مددی یارضا۲
🍃رضا غریب الغربا
◼️رضا معین الضعفا
(کربلایی امیرحسین سلطانی)✍
.
حسین سیب سرخی.mp3
1.91M
🏴مداحی های ویژه آخر ماه صفر۱
(مداحی شهادت امام رضا علیه السلام)
دلم در هوای تو...
🎙حاج حسین سیب سرخی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
.
#بازگشت_به_مدینه
#روضه_بازگشت_به_مدینه
🔸بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت
🔸مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّهوغم ریخت
بشیر بن جذلم میگه: هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین دستور داد که ، خیمه ها را برپا کنند و بمن فرمود: اى بشیر! خدا پدرت رو رحمت کند، او شاعر بود، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟
گفتم: آرى، اى پسر رسول خدا، من نیز شاعرم.
فرمود: وارد مدینه شو وخبر شهادت ابى عبدالله(علیه السلام) و ورود ما رو به مردم مدینه برسان
🔸مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر میزد
🔸صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر میزد
بشیر میگه به مسجد النبى رسیدم و صدامو به گریه بلند کردم و گفتم:
«یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها * قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ * وَالرَّأسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ»
(اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین [آقاى شما] کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است.
پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد).
🔸آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند
🔸تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند
على بن الحسین(علیه السلام) با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند
🔸عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم
🔸 به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم
بشیر میگه:، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر صورت هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند. (هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و بعد از وفات رسول خدا، روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت)
🔸بگو به حضرتِ امُّ البنـین چه شد پسرهایش
🔸دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر
بشیر اومد محضر #حضرت_ام_البنین
عرضه داشت خانم جان...
بچه هات رو در کربلا کشتند...
بی بی فرمودند...
ای بشیر...
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
بشیر از حسینم چه خبر...
عرضه داشت...
بی بی جان نبودی...
دستهای عباست رو قطع کردند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
فرمود ای بشیر...
اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام
تمام بچه هام فدای حسین...
همه عالم فدای حسین...
🔸 نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه
🔸 تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه
مردم به سرعت به مکانى که کاروان در آنجا بود، رفتند
دیدم على بن الحسین بیرون آمد، در حالى که پارچه اى در دست داشت که با آن اشک هایش را پاک مى کرد. کسى چارپایه اى آورد و حضرت روى آن نشست، درحالى که پیوسته اشک هایش جارى بود و نمى توانست جلوى گریه اش را بگیرد.
مردم که این صحنه ها را دیدند، صداى گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست؛
🔸 بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد
🔸نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟!
عبدالله بن جعفر هم اومده و داره دنبال خانمش میگرده
،یک به یک محمل ها رو داره سر میزنه،رسید به محمل زینب،نشناخت خانومش و ،پرسید: خانوم من زینبُ ندیدی ؟بی بی یه نگاه کرد به عبدالله،وگفت: عبدالله، حق داری منو نشناسی آره من اون زینبی نیستم که از پیش تو رفتم،عبدالله جلو چشایِ من سر حسین رو بریدند ...
هی روضه خوند و هی عبدالله گریه کرد
،همه حرفا که تموم شد گفت بی بی یه گلایه دارم ازت ... شنیدم برا علی اکبر زودتر از داداشت رفتی ... بالا سر قاسم رفتی،بالا سر شهدای بنی هاشم رفتی،...
مگه بچه های من قابل نبودند،چرا نرفتی بالا سرشون؟!
گفت عبدالله تو دیگه چرا از من این سوال و میکنی؟بحق داداشم قسم،ترسیدم نگاش به نگاه من بیفته ازمن خجالت بکشه،گفتم حسین ،خجالت زد ام نشه
حسین...
،.