eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها کربلایی [بند اول] نور کهکشان رقیه جان رقیه جان رقیه عشف کاروان جان رقیه جان رقیه پر احساسه شب سوم محرم یه شب خاص مثل یه رویاس بانی مجلس امشب عمو عباس دعوتت کردن معلومه امام حسین خیر تو رو خواسته پس خالصانه، با این بهانه سینه بزن برای این نازدانه خاتون ارباب، به جون ارباب بی‌بی من دوست دارم عاشقانه یا رقیه جان، یا رقیه جان 🖤🖤🖤 [بند دوم] نور بکا رقیه یا رقیه یا رقیه یاس کربلا رقیه یا رقیه یا رقیه آیه ی دردِ خو‌شبحال کسی که بغلش کرده ما که جای خود کربلا دور سر رقیه میگرده توی این عالم هر کسی که نوکر رقیه شد مرده بنت الامیرِ، چون بچه شیرِ باباش و آخر از نیزه پس میگیره مشکش یه رودِ، یاس کبودِ محشر میفهمی که این خانم کی بوده .👇
روضه دفتری هفتم امام حسین(ع) 👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 سینه ی غم داران چوشمع سوزان است خون شده دل یاران هفتم شهیدان است اشکِ لاله ها رنگین،قلبِ لاله ها خونین راس لاله های دین روی نیزه تابان است ◾دلتو ببر کربلا ان شاءالله کربلا این روضه رو بخونیم ،امشب شبِ هفتمِ امام حسین و شهدای کربلاست، هفت شبه که رقیه بابا نداره هفت شبه که زینب بی برادر شده، هفت شبه که رباب علی اصغر نداره، آی جوون دارا الان هفت شبه که لیلا بی علی اکبر شده، آی داغ دیده ها کجای مجلس نشستین، بیاین امشب با بی بی زینب و رقیه هم ناله بشیم،آی کربلائیا روز هفتم که میشه دختر میاد کنار قبر باباش، خواهر میاد کنار قبر برادرش دسته گل میارن عکس بابا رو میارن زیر بغلای خواهرا و دخترا رو میگیرن احترام میکنن و تسلا میدن ، عزاداری میکنن اما بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله الان آواره ی بیابونا هستن ، سر حسین بالای نیزه هاست بدنش تو کربلا به هر بهانه ای کتکشون میزنند ، آب میخوان کتک میزنند، غذا میخوان کتک میزنند ، بهانه ی بابا می گیرن کتکشون میزنن😭😭😭الهی غریب تو مجلس ما نباشه الهی هیچ وقت گرفتار نشی ، الهی هیچ وقت بی کس نشی چی کشیدند یتیمان حسین، چی کشید بی بی زینب، بیایین امشب با اشکِ چشماتون مرهم بزارید رو قلب داغدار بی بی فاطمه ی زهرا س ، ان شاءالله روزی که همه ی چشمها گریانند چشم شما گریان نباشه امروز هر روضه ای رو میشه خوند، بزار روضه ی عطش رو بخونم و التماس دعا، هِلال ابن نافع میگه صدای العطش حسین شنیدم رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم ببرم دم آخر حسین فاطمه رو سیراب کنم، یه مرتبه دیدم شمر داره از قتلگاه بیرون میاد، صدا زد هِلال کجا میری و آب برای کی میبری، گفتم صدای العطش حسین فاطمه رو شنیدم براش آب آوردم گفت هلال برگرد من حسینو سیرابش کردم، گفتم نانجیب تو که آبی نداشتی ، میگه دیدم دامنش رو کنار زد سرِ بریده ی حسینو دیدم😭😭😭 میگه دیدم شمر داره میلرزه گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا میلرزی، صدا زد هِلال همین که داشتم سر حسینو از بدن جدا میکردم یه مرتبه دیدم صدای یه مادری میاد از گوشه ی قتلگاه هی میگه آخ غریب مادر حسین، عزیز مادر حسین😭😭😭 هر کجای مجلس نشستی ارباب بی کفن رو صدا بزن یا حسییییین، یا حسیییییین الا لعنة الله علی القوم الظالمین
میرزاوند: شیرازی 😭😭😭 کمی آهسته تر به كجا میروی بدون زینبت تو چرا میروی! بدون زینبت تو چرا میروی مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین! یابن الزهرا حسین دل من اسیر دام گیسوی تو… تپش های دلم نام نیكوی تو تپش های دلم نام نیكوی تو… به زخم دل من یا اخا مرهمی پس از تو برایم كو دگر محرمی… یابن الزهرا حسین مهلا مهلا حسین…🖤 به جای مادرم آمدم به سویت تا زنم یا اخا بوسه بر گلویت! خدا همراه تو تو روی كربلا وعده ملاقات از سر نیزه ها… مهلا مهلا حسین یابن الزهرا حسین!🖤 🍂🍁🍂 🧡
زنی فوق العاده سورنااااک و زیبا 😭😭😭 عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مونس شب های من عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب شد خرابه جای من  عمه زینب نالم از اعدای من ** ای عمه کو بابم          سالار بی آبم ای عمه بی تابم         همرنگ مهتابم   دارم دلی خون از فراق روی بابا در دیده و دل اشتیاق روی بابا آتش گرفته جان من از درد دوری بینم دوباره عمه طاق روی بابا در سینه دارم آرزوی دیدنش را شوق رقیه گفتن و بوسیدنش را ای عمه زینب می شود آیا ببینم یک بار دیگر در برم خندیدنش را عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مونس شب های من عمه بگو بابا بیاید در بر من دست نوازش را کشد روی سر من من تشنه ام من تشنة دیدار اویم آید کنارم لحظه های آخر من در هجر بابا روز و شب خونابه بارم شوق دوباره دیدنش در سینه دارم سیلی زده دشمن به رخسار کبودم آید برایش جای سیلی می شمارم عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مونس شب های من ای عمه کو بابم          سالار بی آبم ای عمه بی تابم         همرنگ مهتابم   دارم هوایت ای پدر اما کجایی؟ باز آ کنارم ریشه کن بنما جدایی روی لبم پیوسه نامت می برم من بر درد تلخ بی کسی هایم دوایی سوز عطش دیگر ندارم بر لبانم اما جدایی برده از  جانم امانم دیدم بخوابم لحظه ای رخساره اش را بی او دگر در این جهانِ دون نمانم عمه زینب کو دُر والای من  عمه زینب آن یل تنهای من عمه زینب کو سر بابای من  عمه زینب مو
. ماموریت عيان مي كرد راز دل، امان مي داد اگر وقتش ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش بجاي درد دل، كاري مهمتر داشت بر عهده بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد در آن ساعات طولاني، نشد هرگز هدر وقتش اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز بتي در شام باقي بود زينب رفت سروقتش تبر در بر، درآورد او دمار از روز شامي ها قيامت را رقم مي زد چو مي شد بيشتر وقتش هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد طوبى له و الا بي ثمر عمرش و گرنه بي اثر وقتش محسن رضوانی ✍ .
💠 غزل مرثیه امام سجاد علیه السلام 💠 از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ          ⭐️ مهدی کبیری ⭐️ ➖➖➖ محراب دیدی گریه ڪردی مهتاب دیدی گریه ڪردی هرگاه بین روضه طفلی سیراب دیدی گریه ڪردی تا مشڪ دیدی بغض ڪردی... تا آب دیدی گریه ڪردی دنبال طفلش مادری را_ بی تاب دیدی گریه ڪردی هی بغض ڪردی داغها را هی خواب دیدی گریه ڪردی ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 1️⃣ لینک کانال تلگرام 👉 t.me/javazenokari 2⃣ لینک کانال ایتا 👉 eitaa.com/javazenokari 3⃣ آدرس صفحه اینستاگرام 👉 https://www.instagram.com/javazenokari 🔹 کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ 🔸
➖➖➖ یادم نمیره بچگی توی روضه هاتو مادر بزرگم یه عمر روضه میگرفت براتو قسمتم کن آقا نوکری کنم محرماتو گریه برای حسین راه خوب بندگیمونه روضه های خونگی برکت زندگیمونه سر در هر خونه ای پرچم عزا میزنیم خونه به خونه حسین اسم تو صدا میزنیم اباعبدالله۴ نیاد اون روزی که روضه ها رو ما نداشته باشیم نیاد اون روزی که از برکت هیئتا جدا شیم نیاد اونروزی که نشه راهیِ کرببلاشیم روضه های خونگی زندگیمونو جلا میده این قرار هفتگی به ما رزق کربلا میده زمینه ساز ظهور اشک برای حسینه عاقبت بخیری مون فقط دعای حسینه سر دره هر خونه ای...‌ اباعبدالله۴ ✍ ➖➖➖ 👇
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5) ✳️چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند، ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟ 🔘 ما را از دروازه ای وارد کنید  که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم! 🔥شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند... ✳️ سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم  عبورم به شام افتاد . ❗️دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟! 💠 ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر  به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟ 🔰گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم. 🔅گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند! ❗️گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!! 🔴 جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است. 🍃نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟ 🌷حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند.. 🍀جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد. 🌺 از علی ابن الحسین روایت شده:   هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم: 🔥 یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟ ♨️یزید دستور داد بند از ما برداشتند. 🌹 فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟ 💥ناگهان زنی از بنی هاشم  و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا.. ⚡️ ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید. ♨️مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد. 🌸زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست! 🔥 یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم! ⭐️زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی! 🌑مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش. 🔥یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد... ✍ادامه دارد... 📔بحار ج 45،ص129. 📗حیات الحسین ج 3/ص371 📕 نفس المهموم ص 433 📚 طبری ج 7 ص381. 📘ارشاد ص246. 📙کامل ج4 ص86 📓روضه الواعظین ص 164
. علیه السلام کربلایی [بند اول] ببین مسافر دلم ببین مسیحای همه مسافر سلیب شده عمه ترو خدا نگاه بکن چقدر غریب شده من و خجالت زده بابای مظلومم نکن از آغوش عمو حسین من و محرمم نکن کاشی که بیوفته به دلت خودش من و صدا کنه پیدا نمیشه یکی از این پیرمرد دفاع کنه رهاش کنید یکم مودبانه تر صداش کنید کم تر برای غارتش تلاش کنید نگاه به حال و روز بچه هاش کنید عمو حسین 🖤🖤🖤 [بند دوم] من اومدم اینجا عمو اون میخوام دلم بشم مثل علی اصغرت سه شعبه قاتلم بشم نمیتونستم ببینم حمله به خیمه ها کنن من اومدم رو سینه ی تو سرم و جدا کنم نمیتونستم از حرم دزدی و غارت ببینم به تنت عمه زینبم رخت اسارت... امان امان غروب روز یازدهم دم اذان میوفته غافله به دست ساربان حرمله میشه جلو کاروان .👇
. بینِ گل‌هایِ بهاری، یاس چیز دیگریست بینِ سنگِ قیمتی، الماس چیز دیگریست عشق در بین برادرها، فراوان دیده،ایم در وفاداری ولی عباس، چیز دیگریست بیقرار اصفهانی ✍ .
◼️ غوغای حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام در مصیبت علی اصغر علیه السلام... حمیدبن مسلم گوید: من در لشکر ابن زیاد بودم و نظر می‌نمودم به سوی آن طفل صغیر که بر روی دست حسین(علیه السلام) شهید شد. ناگاه دیدم که از خیمه ها زنی نورانی بیرون آمد که نور جمالش نور آفتاب را می نشاند. گاهی چادرش به زیر پایش میرفت و می افتاد و باز بلند می‌شد و ناله سر میداد: وا وَلَدَاهُ! وا قَتیلاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ! آن زن آمد و خود را به روی آن طفل انداخت و سپس او را به سینه چسپاند. ثُمَّ نادَتْ:وا مُحَمَّداهُ! وا عَلیّاهُ! ما ذا لَقینا بَعدَکما مِنَ الْاَعداءِ ▪️سپس فریاد برآورد: وا محمداه! وا علیاه! ما بعد از شما، از دست دشمنان چها که نکشیده ایم؟! وا لَهِفاهُ عَلَیٰ طِفلٍ خُضِّبَ بِدِمائِه ▪️وای از طفلی که با خون خودش خضاب شده... وا اَسَفاهُ عَلَیٰ رَضیعٍ فُطِمَ بِسِهامِ الاَعداءِ ▪️وای از آن شیرخواره ای که با تیر دشمنان از شیر مادر گرفته شده... وا حَسرَتاهُ عَلَیٰ قَریحَةِ الجَفنِ والْاَحشاءِ ▪️هزار اندوه و حسرت بر آن طفلی که پلک هایش(از گریه) و بدنش(از تیر) زخمی شده... 📚مهیج الاحزان ص۵٠٠ 📚مخزن البکاء ص۵٨٩ 📚اسرار الشهاده ج٢ص١٣١١
اشعار صلواتی قبل شروع مجلس 🎤🖤🎤🖤 سرچشمه فیض و برکات است حسین معنای حج و صوم و صلاة است حسین بفرست به روح پرفتوحش صلوات چون بانی ذکر صلوات است حسین « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » آخرای مردم ، ما هم عتباتی داریم کربلایی داریم ، آب فراتی داریم همه هستی ما عین زیارت نامه است گر از این گونه سلام و صلواتی داریم « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » رخسار شهید کربلا را صلوات سالار قیام نینوا را صلوات جان ها به فدای نام والای حسین آن نور دو چشم مصطفی را صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بگشوده خدا باب دگر بهر نجات ای آنکه شدی طالب سیر درجات یادی بنما ز روی گلگون حسین بر صورت زیبای شهیدان صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بی حبِّ علی و آل او در عرصات هرگز نخرند از کسی صوم و صلات در حشر نتیجه می دهد عشق حسین دیگر همه هیچ بر محمد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » به گل احمر صدیقه زهرا صلوات به صفا بخش دل سید بطحا صلوات به نکو مظهر حریت و ایمان و شرف به حسین بن علی شافع فردا صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر نام حسین و کربلایش صلوات بر نام ابوالفضل و وفایش صلوات بر اهل حرم به حق زهرا صلوات بر جمله یاوران مولا صلوات 🍃☘🍃☘🍃