eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 غزل مرثیه امام سجاد علیه السلام 💠 از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ          ⭐️ مهدی کبیری ⭐️ ➖➖➖ محراب دیدی گریه ڪردی مهتاب دیدی گریه ڪردی هرگاه بین روضه طفلی سیراب دیدی گریه ڪردی تا مشڪ دیدی بغض ڪردی... تا آب دیدی گریه ڪردی دنبال طفلش مادری را_ بی تاب دیدی گریه ڪردی هی بغض ڪردی داغها را هی خواب دیدی گریه ڪردی ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 1️⃣ لینک کانال تلگرام 👉 t.me/javazenokari 2⃣ لینک کانال ایتا 👉 eitaa.com/javazenokari 3⃣ آدرس صفحه اینستاگرام 👉 https://www.instagram.com/javazenokari 🔹 کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ 🔸
➖➖➖ یادم نمیره بچگی توی روضه هاتو مادر بزرگم یه عمر روضه میگرفت براتو قسمتم کن آقا نوکری کنم محرماتو گریه برای حسین راه خوب بندگیمونه روضه های خونگی برکت زندگیمونه سر در هر خونه ای پرچم عزا میزنیم خونه به خونه حسین اسم تو صدا میزنیم اباعبدالله۴ نیاد اون روزی که روضه ها رو ما نداشته باشیم نیاد اون روزی که از برکت هیئتا جدا شیم نیاد اونروزی که نشه راهیِ کرببلاشیم روضه های خونگی زندگیمونو جلا میده این قرار هفتگی به ما رزق کربلا میده زمینه ساز ظهور اشک برای حسینه عاقبت بخیری مون فقط دعای حسینه سر دره هر خونه ای...‌ اباعبدالله۴ ✍ ➖➖➖ 👇
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5) ✳️چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند، ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟ 🔘 ما را از دروازه ای وارد کنید  که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم! 🔥شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند... ✳️ سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم  عبورم به شام افتاد . ❗️دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟! 💠 ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر  به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟ 🔰گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم. 🔅گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند! ❗️گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!! 🔴 جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است. 🍃نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟ 🌷حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند.. 🍀جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد. 🌺 از علی ابن الحسین روایت شده:   هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم: 🔥 یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟ ♨️یزید دستور داد بند از ما برداشتند. 🌹 فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟ 💥ناگهان زنی از بنی هاشم  و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا.. ⚡️ ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید. ♨️مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد. 🌸زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست! 🔥 یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم! ⭐️زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی! 🌑مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش. 🔥یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد... ✍ادامه دارد... 📔بحار ج 45،ص129. 📗حیات الحسین ج 3/ص371 📕 نفس المهموم ص 433 📚 طبری ج 7 ص381. 📘ارشاد ص246. 📙کامل ج4 ص86 📓روضه الواعظین ص 164
. علیه السلام کربلایی [بند اول] ببین مسافر دلم ببین مسیحای همه مسافر سلیب شده عمه ترو خدا نگاه بکن چقدر غریب شده من و خجالت زده بابای مظلومم نکن از آغوش عمو حسین من و محرمم نکن کاشی که بیوفته به دلت خودش من و صدا کنه پیدا نمیشه یکی از این پیرمرد دفاع کنه رهاش کنید یکم مودبانه تر صداش کنید کم تر برای غارتش تلاش کنید نگاه به حال و روز بچه هاش کنید عمو حسین 🖤🖤🖤 [بند دوم] من اومدم اینجا عمو اون میخوام دلم بشم مثل علی اصغرت سه شعبه قاتلم بشم نمیتونستم ببینم حمله به خیمه ها کنن من اومدم رو سینه ی تو سرم و جدا کنم نمیتونستم از حرم دزدی و غارت ببینم به تنت عمه زینبم رخت اسارت... امان امان غروب روز یازدهم دم اذان میوفته غافله به دست ساربان حرمله میشه جلو کاروان .👇
. بینِ گل‌هایِ بهاری، یاس چیز دیگریست بینِ سنگِ قیمتی، الماس چیز دیگریست عشق در بین برادرها، فراوان دیده،ایم در وفاداری ولی عباس، چیز دیگریست بیقرار اصفهانی ✍ .
◼️ غوغای حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام در مصیبت علی اصغر علیه السلام... حمیدبن مسلم گوید: من در لشکر ابن زیاد بودم و نظر می‌نمودم به سوی آن طفل صغیر که بر روی دست حسین(علیه السلام) شهید شد. ناگاه دیدم که از خیمه ها زنی نورانی بیرون آمد که نور جمالش نور آفتاب را می نشاند. گاهی چادرش به زیر پایش میرفت و می افتاد و باز بلند می‌شد و ناله سر میداد: وا وَلَدَاهُ! وا قَتیلاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ! آن زن آمد و خود را به روی آن طفل انداخت و سپس او را به سینه چسپاند. ثُمَّ نادَتْ:وا مُحَمَّداهُ! وا عَلیّاهُ! ما ذا لَقینا بَعدَکما مِنَ الْاَعداءِ ▪️سپس فریاد برآورد: وا محمداه! وا علیاه! ما بعد از شما، از دست دشمنان چها که نکشیده ایم؟! وا لَهِفاهُ عَلَیٰ طِفلٍ خُضِّبَ بِدِمائِه ▪️وای از طفلی که با خون خودش خضاب شده... وا اَسَفاهُ عَلَیٰ رَضیعٍ فُطِمَ بِسِهامِ الاَعداءِ ▪️وای از آن شیرخواره ای که با تیر دشمنان از شیر مادر گرفته شده... وا حَسرَتاهُ عَلَیٰ قَریحَةِ الجَفنِ والْاَحشاءِ ▪️هزار اندوه و حسرت بر آن طفلی که پلک هایش(از گریه) و بدنش(از تیر) زخمی شده... 📚مهیج الاحزان ص۵٠٠ 📚مخزن البکاء ص۵٨٩ 📚اسرار الشهاده ج٢ص١٣١١
اشعار صلواتی قبل شروع مجلس 🎤🖤🎤🖤 سرچشمه فیض و برکات است حسین معنای حج و صوم و صلاة است حسین بفرست به روح پرفتوحش صلوات چون بانی ذکر صلوات است حسین « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » آخرای مردم ، ما هم عتباتی داریم کربلایی داریم ، آب فراتی داریم همه هستی ما عین زیارت نامه است گر از این گونه سلام و صلواتی داریم « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » رخسار شهید کربلا را صلوات سالار قیام نینوا را صلوات جان ها به فدای نام والای حسین آن نور دو چشم مصطفی را صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بگشوده خدا باب دگر بهر نجات ای آنکه شدی طالب سیر درجات یادی بنما ز روی گلگون حسین بر صورت زیبای شهیدان صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بی حبِّ علی و آل او در عرصات هرگز نخرند از کسی صوم و صلات در حشر نتیجه می دهد عشق حسین دیگر همه هیچ بر محمد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » به گل احمر صدیقه زهرا صلوات به صفا بخش دل سید بطحا صلوات به نکو مظهر حریت و ایمان و شرف به حسین بن علی شافع فردا صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر نام حسین و کربلایش صلوات بر نام ابوالفضل و وفایش صلوات بر اهل حرم به حق زهرا صلوات بر جمله یاوران مولا صلوات 🍃☘🍃☘🍃
. ✅ منو شرمنده ترم نکن... ▶️ 💢 ✴️ کربلایی مجتبی رمضانی 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 منو شرمنده ترم نکن حسین سرتو پایین بگیری میمیرم منو مادر علی حساب نکن من فقط با تو هم آشیون بودم مادرش زینبه و باباش تویی این وسط منم کنیزتون بودم من که سر سپردهٔ عشق توام بعد تو سایهٔ سر می‌خوام چکار؟ همه عالم فدای یه تار موت من تو رو می‌خوام، پسر می‌خوام چکار؟ برو خاکش کن و غصه‌شم نخور میره اون دنیا کنار عموهاش خیالم جمعِ از این که تنها نیست مادرت مادری میکنه براش تو واسه خاطر بی شیریِ من رفتی و ازینا منت کشیدی گفتن آب و واسه‌ٔ خودش می‌خواد بمیرم خیلی خجالت کشیدی حرمله جرأت جنگ و نداره همیشه از شماها می‌ترسیده دید حریف تو و عباس نمیشه نا نجیب زورش به بچه رسیده نه توانایی گفت و گو داره نه قدی اندازهٔ عمو داره به تیر سه شعبه احتیاج نبود مگه شیرخواره چقدر گلو داره؟ صورتش ماهِ شبِ تاره منه بده از خونِ گلو پاکش کنم دوست ندارم شما زحمتت بشه اجازه بده خودم خاکش کنم .
داری برای من پدری می کنی حسین
یک‌حسین‌گفتم‌وغم‌هاهمه‌ازیادم‌رفت همه‌ی‌دلخوشی‌ماز‌ِجهان‌است؛حسین
. فقط تو میدونی چقدر دلواپسم چقدر دلم خونه یعنی دوباره به محرم میرسم کسی چه میدونه اگه نبودم جای من گریه کنید تو شب تاسوعا اگه نبودم جای من دست بکشید رو علم سقا یعنی میشه باز توی حرم بگم حسین حسین حسین یه دهه دیگه زیر علم بگم حسین حسین حسین خودم خجالت میکشم از این همه توبه تکراری کرم تو قربون که بی حیاییمو به روم نمیاری من اگه روزی دو سه بار از تو نگم زندگیم بیهوده است تا وقتی روضه ات خونه امیدمه خیالم آسوده است تو اربعین میخواهم هر قدم بگم حسین حسین حسین یه دهه دیگه زیر علم بگم حسین حسین حسین کجایی عباس که یه عده بی حیا دنبال خلخالن اونایی که کینه حیدرو دارن به فکر گودالن مگه یه پیکر که تو گوداله چقدر تیر و سنان میخواهد مگه بریدن سر آقای ما چقدر زمان میخواهد همه عالم با سوز و آه میگه حسین حسین حسین یه خواهری توی قتلگاه میگه حسین حسین حسین تا خدایی خدا در دل و جان است حسین ما پناهنده به اوییم امان است حسین یک حسین گفتم و غم ها همه از یادم رفت همه دلخوشی ما ز جهان است حسین بیشتر از خود ما غصه ما را خورده شکر دارد پدر سینه زنان است حسین
هدایت شده از دلریش
نذر كردم كه اگر صاحب دختر بشوم دخترم لطمه‌زنِ عمه‌ى سادات شود… @Dellrish