eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
️ امشب شب قدر است و من روی سیاه آورده ام تا که خریداری کنی بار گناه آورده ام من رو سیاهم ای خدا غرق گناهم ای خدا ( یا ربنا یا ربنا اغفر لنا تقصیرنا ) گفتی که امشب بهتر از یک عمر طولانی بود گفتی که توبه می خری وقت پشیمانی بُود یا رب اَجِرنا یا مُجیر ردم مکن دستم بگیر ( فَارحم الهی یا کریم ) سنگینی بار گناه پشت مرا بشکسته است از بس که دارم حق ناس درها به رویم بسته است الطاف خود ابراز کن در را به رویم باز کن از تو خجالت می کشم بس نان شبهه خورده ام من آبروی خویش را با هر گناهی برده ام ای آن که ستاری خدا کن آبرو داری خدا من با شهیدان بوده ام حالا چنین آلوده ام از آخرت غافل شدم با معصیت آسوده ام حق شهید بی مزار منت بر این غافل گذار فتنه فراوان گشته و من راه خود گم کرده ام باید که بیدارم کنی حالا که رو آورده ام ای که کس هر بی کسی آخر به دادم می رسی امشب که تقدیر همه عالم به دست مهدی است دانم که آزرده دل از بد کاری و بد عهدی است او را ز من راضی نما تا که کند بهرم دعا ( مولا ابا صالح بیا ) تا دلبرم راضی شود ناد علی ذکر من است در موج غم های دلم یاد علی فکر من است من از علی دم می زنم آتش به عالم می زنم ( جانم علی ـ جانم علی ) ای رحمت بی انتها ای لیله قدرم علی ای دستگیر بینوا ماه شب بدرم علی ای بهترین مولای من آقای من آقای من
امام_زمان_عج مناجات شب_قدر سفره دار خدا امام زمان دگر امشب بيا امام زمان شب قدر است هر كجا هستي التماسِ دعا امام زمان منكه امشب به يادِ تو هستم ياد كن پس مرا امام زمان دست بر دامنت اگر نرنم بروم پس كجا؟ امام زمان آمدم آشتي دهي من را باخودت، با خدا امام زمان كاش قرآن به سر بگيرم من يك شبِ قدر با امام زمان جاي دوري نمي رود كه كني گوشه چشمي به ما امام زمان خوب شد در شبِ عزاي علي با تو هم هم صدا امام زمان شبِ تقديرِ من بيا بنويس يك سفر كربلا امام زمان علی_صالحی
امیرالمومنین(ع)-ضربت خوردن رمضان بود و شب نوزدهم ام كلثوم كنار پدرش سفره گسترده به افطار على شیر و نان و نمك آورد برش میهمان، مظهر عدل و تقوى میزبان، دختر نیكو سیرش على آن مرد مناجات و نماز چونكه افتاد به آن ها نظرش چشمه هاى غم او جوشان شد ریخت زان منظره اشك از بصرش گفت: در سفره من كى دیدى دو خورش، یا كه از آن بیشترش نمك و شیر، یكى را برگیر بنه از بهر پدر، آن دگرش شیر حق، عاقبت از شیر گذشت كه بشد نان و نمك، ماحضرش حیدر از شوق شهادت، بیدار در نظر وعدۀ پیغامبرش كه شب نوزدهم، از رمضان رسد از باغ شهادت، ثمرش بى قرار و نگران بود على چون مسافر كه به آخر سفرش گاه از خانه برون می آمد تا كى از راه رسد منتظرش گه به صد شوق، نظر می فرمود به سما و به نجوم و قمرش گاه در جذبۀ معراج نماز بیخود از خویش و جهان زیر پرش چه خبر داشت خدایا آن شب كه على در هیجان از خبرش ام كلثوم غمین و نگران كاین شب تار چه دارد سحرش ؟ گشت آمادۀ رفتن حیدر مضطرب دختر خونین جگرش چون كه از خانه برون می آمد چفت در، بند گشود از كمرش كه مرو یا على از خانه برون تا سحر بگذرد و این خطرش على آن روح مناجات و نماز شرح قرآن سخن چون شكرش گفت با خود كه كمر محكم كن بهر مردن كه عیان شد اثرش تا كه نزدیك بشد صبح وصال مسجد كوفه بشد باز درش على آن بندۀ تسلیم خدا صاحب الامر قضا و قدرش كعبه زادى كه خدا دعوت كرد بار دیگر به سراى دگرش چون كه جا در بر محراب گرفت من چه گویم كه چه آمد بسرش كوفه لرزید ز تكبیر على ناله برخاست ز سنگ و شجرش فلك افشاند به سر، خاك عزا چرخ، وا ماند ز سیر و گذرش آه از آن دم كه على غرقِ به خون بود بر دوش شبیر و شبرش آه از آن دم كه "حسانا" زینب چشمش افتاد به فرق پدرش حبیب الله چایچیان.حسان
امام_زمان_عج شب_قدر ای مقصد تمام دعاهای ما بیا تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست ای آرزوی هر شب احیای ما بیا قرآن به سر گرفته ای و گریه میکنی هرشب برای محشر و دنیای ما بیا امروزهایمان همگی بی تو رفته اند ای غایب همیشه! به فردای ما بیا ما هجر دیده ایم به فریادمان برس ما زخم خورده ایم مداوای ما! بیا این چشم ها که لایق دیدار نیستند یک شب ز روی لطف به رویای ما بیا امشب اگر که زائر ایوان طلا شدی روضه بخوان به صحن نجف جای ما بیا محمد علی بیابانی
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی زیباترین ستاره‌ی دنیا نیامدی ما را امید وصل تو اینجا نشانده است ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی گفتیم جمعه می‌رسد و می‌رسی، ولی جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی مانند طفل گم شده‌ای گریه می‌کنم خیمه‌نشین، از دل صحرا نیامدی مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم صاحب عزای مجلس مولا نیامدی کنج خرابه کودکی آرام زیر لب با گریه گفت شب شده، بابا نیامدی
امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من از معصیت‌ها یک دل بیمار دارم من پرونده‌ای آلوده از کردار دارم من در پیشگاه حضرت استغفار دارم من از بنده‌ای گمراه، امشب دستگیری کن آقا به اشک چشم زینب دستگیری کن پایین گرفتم پیش تو روی سیاهم را گم کرده بودم در کویر خشک راهم را شرمنده‌ام تکرار کردم اشتباهم را چشم انتظارم، پرده پوشی کن گناهم را این شرمساری حاصل یک عمر عصیان است ارحمنی ای رب کریم، حالم پریشان است از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم زیرا شب قدر است و اشکی مختصر دارم گرد و غبار معصیت را روی سر دارم از کارهایم من خودم بهتر خبر دارم اندازه‌ی یک عمر از من معصیت دیدی لب وا نکرده، هر چه کردم را تو بخشیدی این بزم را با مغفرت امشب مجلل کن فعل بدِ من را به خوبی‌ها مبدل کن کار مرا هم دست اربابم مُحَوَل کن روز قیامت لحظه‌ای من را معطل کن شاید بیاید آنکه باید از نجف آید بهر شفاعت باز شاه لوکشف آید من را ببخشا جان آن آقا که مظلوم است آن شیر مردی که ز حق خویش محروم است دلتنگیِ زهرا ز رویش آه، معلوم است یک امشبی که میهمان ام‌کلثوم است... ...گاهی خدا را زیر لب تنها صدا می‌زد گاهی میان اشک، زهرا را صدا می‌زد
کیست علی بر همه عالم امیر کیست علی رفیق پیر فقیر امام یازده امام همام سراج سیزده سراج المنیر مغز علی و دگران پوستند تمام انبیا علی دوستند کسی که خون امر جاری کند رسول را یک تنه یاری کند امیر مرهب کش خیبر شکن دیده کسی یتیم داری کند خاک کجا و مظهر او کجا تنور پیر زن کجا او کجا وای به من من و ثنای علی عفو کند مرا خدای علی جهان چه قابل که فدایش شود فاطمه گردیده فدای علی اینه روی خدا چهر اوست دین تمام انبیا مهر اوست یاعلی یاعلی یاعلی
. زمزمه وداع با ماه مبارک رمضان ═══✼🍃🌹🍃✼═══ ای ماه خوب خدا ماه دعا خدانگهدارت دارم تا سال دگر در دل خود امید دیدارت رفتنت سوزانده دلم مهرتو در آب و گلم بار جرمم کم نشده پیش اربابم خجلم ز رفتنت ای ماه – کشم ز سینه آه بنگر در تاب و تبت طی شده روز و شبم العفو و ذکر فرج مانده به روی لبم بود به روی لب – اغفر لنا یارب اغفرلنایارب --- ═══✼🍃🌹🍃✼═══ همچون مرغی زغمت سر ببرم زیر پر حسرت قدرم بگذشت و نبودم به خدا لایق این رحمت رفتی و پیمانه شکست در دل من غصه نشست اشک حسرت بر رخ من دست غفلت بر روی دست غمم کجا ببرم – که می روی زبرم در غفلت شد سپری صبح و غروب وسحر جان زهرا و علی از گنهم درگذر بود به روی لب – اغفر لنا یا رب اغفرلنایارب --- ═══✼🍃🌹🍃✼═══ آخر از بار گنه پیش همه مشت دلم وا شد از شرم جرم و خطایم به فغان یوسف زهرا شد کو نشان بندگیم کوه سر افکندگیم گشته ای، ای بار گناه موجب شرمندگیم دگر زکویم رفت – که آبرویم رفت آه از این غفلت وبی مهری و بی غیرتی آه از این ذکر فرج بر لب و بی همتی به دل چه بد عهدی – به لب بیا مهدی اغفرلنایارب یاسر رحمانی ═══✼🍃🌹🍃✼═══ .
️ امشب شب قدر است و من روی سیاه آورده ام تا که خریداری کنی بار گناه آورده ام من رو سیاهم ای خدا غرق گناهم ای خدا ( یا ربنا یا ربنا اغفر لنا تقصیرنا ) گفتی که امشب بهتر از یک عمر طولانی بود گفتی که توبه می خری وقت پشیمانی بُود یا رب اَجِرنا یا مُجیر ردم مکن دستم بگیر ( فَارحم الهی یا کریم ) سنگینی بار گناه پشت مرا بشکسته است از بس که دارم حق ناس درها به رویم بسته است الطاف خود ابراز کن در را به رویم باز کن از تو خجالت می کشم بس نان شبهه خورده ام من آبروی خویش را با هر گناهی برده ام ای آن که ستاری خدا کن آبرو داری خدا من با شهیدان بوده ام حالا چنین آلوده ام از آخرت غافل شدم با معصیت آسوده ام حق شهید بی مزار منت بر این غافل گذار فتنه فراوان گشته و من راه خود گم کرده ام باید که بیدارم کنی حالا که رو آورده ام ای که کس هر بی کسی آخر به دادم می رسی امشب که تقدیر همه عالم به دست مهدی است دانم که آزرده دل از بد کاری و بد عهدی است او را ز من راضی نما تا که کند بهرم دعا ( مولا ابا صالح بیا ) تا دلبرم راضی شود ناد علی ذکر من است در موج غم های دلم یاد علی فکر من است من از علی دم می زنم آتش به عالم می زنم ( جانم علی ـ جانم علی ) ای رحمت بی انتها ای لیله قدرم علی ای دستگیر بینوا ماه شب بدرم علی ای بهترین مولای من آقای من آقای من ✍ .👇
149.4K
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدا زد علی که بیرون برن بمونن کنارم بنی فاطمه فقط این میون کسی که باید با این ها بمونه علمدارمه ابالفضل من علمدار من توان سپاه حسین و حسن بیا مه جبین کنارم بشین بده جان بابا یه قولی به من بذار دستاتو تو دست حسین همه هستی توست هست حسین تو تنهاییاش تو اون تشنگیش امیدش به دست تو بسته حسین ابالفضل من علمدار من امیدم به دست توئه پهلوون یادت باشه کار به هرجا رسید تا آخر کنار حسینم بمون ابالفضل من علمدار من نذاری به عشقت جسارت کنن نذاری یه وقت تا تو زنده ای همین کوفیا خیمه غارت کنن ابالفضل من علمدار من یادت باشه آب ابروی توئه یادت باشه که خود فاطمه تو اون لحظه ها روبروی توئه حسینم بدون تو اون خاک و خون تو آتیش به قلب خدا میزنی یه روزی میاد غریب غریب توی خاک و خون دست و پا میزنی بگو دخترات مهیا بشن که کعبه نی از دشمنا میخورن تو اون ازدحام میاد خواهرت سرت رو جلوش از قفا میبرن حسین