هدایت شده از شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
#مناجات_با_امام_زمان
#ماه_رمضان_شب_قدر
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستارهی دنیا نیامدی
ما را امید وصل تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی
امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن
قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی
گفتیم جمعه میرسد و میرسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی
مانند طفل گم شدهای گریه میکنم
خیمهنشین، از دل صحرا نیامدی
مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
صاحب عزای مجلس مولا نیامدی
کنج خرابه کودکی آرام زیر لب
با گریه گفت شب شده، بابا نیامدی
#کربلایی_رضا_باقريان
هدایت شده از شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
#مناجات_با_خدا
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من
از معصیتها یک دل بیمار دارم من
پروندهای آلوده از کردار دارم من
در پیشگاه حضرت استغفار دارم من
از بندهای گمراه، امشب دستگیری کن
آقا به اشک چشم زینب دستگیری کن
پایین گرفتم پیش تو روی سیاهم را
گم کرده بودم در کویر خشک راهم را
شرمندهام تکرار کردم اشتباهم را
چشم انتظارم، پرده پوشی کن گناهم را
این شرمساری حاصل یک عمر عصیان است
ارحمنی ای رب کریم، حالم پریشان است
از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم
زیرا شب قدر است و اشکی مختصر دارم
گرد و غبار معصیت را روی سر دارم
از کارهایم من خودم بهتر خبر دارم
اندازهی یک عمر از من معصیت دیدی
لب وا نکرده، هر چه کردم را تو بخشیدی
این بزم را با مغفرت امشب مجلل کن
فعل بدِ من را به خوبیها مبدل کن
کار مرا هم دست اربابم مُحَوَل کن
روز قیامت لحظهای من را معطل کن
شاید بیاید آنکه باید از نجف آید
بهر شفاعت باز شاه لوکشف آید
من را ببخشا جان آن آقا که مظلوم است
آن شیر مردی که ز حق خویش محروم است
دلتنگیِ زهرا ز رویش آه، معلوم است
یک امشبی که میهمان امکلثوم است...
...گاهی خدا را زیر لب تنها صدا میزد
گاهی میان اشک، زهرا را صدا میزد
#کربلایی_رضا_باقریان
هدایت شده از شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
#استقبال_از_محرم
میگن محرم که ز راه میومد
امام رضا کتیبه ها رو میزد
میگفت الهی که برات بمیرم
کی پهلوت و با سرِ زانو میزد
میگن محرم که ز راه میومد
لباس مشکی میپوشید آقامون
به یادِ تشنگیِ شاه عطشان
یه قطره آب نمینوشید آقامون
کتیبه ها رو میزد و با گریه
روضه ی خونِگیش و بر پا میکرد
زخمِ روی پلکِ چشاش و وقفِ
زخمِ لبایِ گل زهرا میکرد
وقتی کتیبه ها رو میزد، میگفت
چشام پر آبه و، سینَم پر آهه
هنوز می بینم جدَّم و، بمیرم
سرش رو نِیْ، تنش تو قتلگاهه
کتیبه ها رو که میزد با گریه
میگفت چطور تو رو به خون کشیدن
چی شد که یه قطره آبم نخوردی؟
بگو چطوری سرت و بریدن
وقتی کتیبه ها رو میزد، میگفت
یابنَ شبیب جَدَّم و سر بریدن
یه گَلّه گرگ وحشیِ گرسنه
تنش رو توی خاک و خون کشیدن
میگن محرم که ز راه میومد
کوچه رو با سیاهی زینت می داد
وقتی می گفت سلام، سر بریده
از شدت گریه زمین میوفتاد
#کربلایی_رضا_باقریان
هدایت شده از کربلایی رضا باقریان
شعر ۱
#مناجات_با_خدا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
#کربلایی_رضا_باقریان
تلگـــــــرام 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/Cye2_Tze5v3xNJMlxUl3kQ
ایـــــــــــتا 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4053008384Cb0cf37005d
ســـــروش 👇👇👇
http://sapp.ir/rezabagherian