eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نوحه خوان
شور به دعاهای کریمانه ی تو محتاجم من به این سفره شاهانه ی تو محتاجم به تو و نان و تو دانه ی تو محتاجم به تو دل دادم نبر از یادم زلف بر باد و نده تا ندهی بر بادم به تو منصوبم بی تو آشوبم من به عشق تو به این سینه حسین میکوبم .... یه حرم داری و جونم به ضریحت بنده بکِشونم به حرم باز منو کن شرمنده ببینم کرب و بلاتو میشه روحم زنده با تو آبادم پره فریادم غیر اسم تو دگر یاد نداد استادم به تو وابسته م به تو دل بستم به هوات سینه زدم تا که بگیری دستم ........ اگه واست بمیرم تو روضه ها چی میشه یا بمیرم زیر پای زایرا چی میشه اگه دفنم بکنی تو کربلا چی میشه حرم‌اللهی تو فقط شاهی ساکن کرب و بلایی ابی عبداللهی مثه دریایی خیلی آقایی توحرم ها مثه شش گوشه ندیدم جایی عجل لولیک الفرج
4_5814398679464810420.mp3
7.99M
‍ هدیه به حضرت رقیه صلوات شور یا زمینه یا زمزمه شعر و سبک رضا نصابی به نفس حاج مهدی اکبری به شوقه دیدنه تومن تازه زبون وا کردم و سره تو دیدم روبه روم خودم رو پیدا کردم و بعد تو دیگه خوشی بابا حروم شد بعد تو هر لحظه مردن ارزوم شد بابا جونم. بابا جونم. بابا جونم . جای تو درد و دلامو فقط با ماه می کنم و با حسرت وقتی که به ماه شبا نگاه می کنم و برای تو دله من بابا شده تنگ جای آغوشه تو خوابیدم روی سنگ رضا نصابی - @rezanesabi
4_5812270952666368573.mp3
5.18M
‍ ‍ هدیه به حضرت رقیه صلوات شور یا زمینه حضرت رقیه شعر و سبک رضا نصابی به نفس حاج مهدی اکبری بعد تو هر لحظه بابا از گریه دیده هام تر ه بعد تو هیچ کسی دیگه نازه من و نمی خره من و دادن خیلی آزار نبودی تو من و بردن کوچه بازار ه. یهودی بابا جونم. بابا جونم. بابا جونم. تو دلاشون اثر نکرد هر چی که خواهش کردم و زیر ضربه های کتک چند دفه ای. غش کردم و شبیه رنگین کمونه بدنه من بس که مشت خرد پر خونه دهنه من. رضا نصابی - @rezanesabi
شعری برای شهید آرمان علی وردی علی ورد لبانت بود و راهت آرمان ما شدی با صبرِ سرخت تا قیامت قهرمان ما نماز صبر می خواندی میان لجه ای از خون و شد بهر نماز عشق ، نام تو اذان ما در آن آشوب ِ اوباشان شهر آنگونه تنهایی ... حماسه آفریدی ، وسعت عصر و زمان ما اشاعات معاویه اثر بر ابلهان کرد و شبیه میثم تمار ، تنها آرمان ما نباید زنده می ماندیم ، با حرمت شکستن ها فدای غیرت عمار وارت ای جوان ما چه گودالی به پا شد بهر تو بین یزیدی ها شبیه زخمهای سرخ تو می سوخت جان ما به هر زخم تنت می خورد عطر چادر زهرا شکسته سینه می بردی همه تاب و توان ما همیشه کربلایی هست ، حق هم هست چون کوهی ولی این بار وای از لحظه ی آتشفشان ما شهادت شأن هر کس نیست ، امثال «رئوفی» را دعائی باید از دل ، دوستان و همرهان ما ✍️
غروب جمعه زمان عج فقط نه لطف تو با ماست یا اباصالح! جهان بدون تو تنهاست یا اباصالح! بیا که بی تو همیشه غروب جمعهُ ما چو شام غربت زهراست یا اباصالح! بیا ببین به کف پای عمه هات هنوز نشان آبله پیداست یا اباصالح! بیا که خون علی اصغر حسین هنوز روان ز چشم افق هاست یا اباصالح! هنوز علقمه گرید ،هنوز آب خجل ز اشک دیده ُ سقاست یا اباصالح! هماره ندبهُ میثم در انتظار شماست هماره بی تو به ما،عید،ظهر عاشوراست. ✍(استاد سازگار)
زیارت عاشورا۱۴ آبان-۱-۱.m4a
29.76M
زیارت عاشورا صبح۱۴ آبان۱۴۰۱ 🌹سالگرد شهید حبیبی🌹 (صنایع شهید زین الدین) 🌳وفات حضرت معصومه(سلام الله علیها)🌳 🎙
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
@shere_aeini رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم اشک می‌ریزیم...؛ ما با اشک، بالا می‌رویم پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم از خودش درخواست کن، کم، می‌شود اینجا زیاد، از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز ما از آن‌که، درد داده، مرهمش را خواستیم دیدنی‌های جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ ! ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستم 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو سالها می شود از خویش سؤالی دارم من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم من از این زندگیم سود نبردم بی تو گذری کن به مزارم به خدا محتاجم من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
. غریبم و بی تو پاشیده شده لشکرم وای اگر به اسیری برود خواهرم عباسم علم افتاده زمین عباسم بسوی خیمه ببین لشکری کرده کمین اباالفضل قمرالعشیره۳ اشک تو با، خونِ رخسار تو درهم شده قامت من، با زمین خوردنِ تو خم شده عباسم ... تو بگو دلبر من عباسم بعد تو یاورِ من عباسم چه کند دختر من اباالفضل تو سپهدار منی اباالفضل قمر العشیره خیز و ببین صحبت از رنجِ اسارت شده به خیمه ها لشکر آماده ی غارت شده واویلا ... بنگر ای برادرم واویلا عده ای نامحرم واویلا صف زده گِرد حرم اباالفضل میر و سالار منی اباالفضل قمر العشیره .
794.4K
🔷🔶 👈🏼👈🏼 نـقـل اسـت كـه: حـضـرت امـام جـعفر صادق عليه‌السلام را غلامى بود كه هرگاه آن حضرت سـواره بـه مـسـجـد مـى‌رفـت آن غـلام هـمـراه بود. چون آن حضرت از استر پياده مى‌گشت و داخـل مـسجد مى‌شد آن غلام استر را نگاه مى‌داشت تا آن جناب مراجعت كند. 🍃 اتفاقا در يكى از روزهـا كـه غـلام بـر در مـسـجـد نـشـسـتـه و اسـتـر را نـگـاه داشـتـه بود چند نفر مسافر از اهـل خـراسـان پـيـدا شـدنـد يـكـى از آنـهـا رو كـرد بـه او گـفـت: اى غـلام ! ميل دارى كه از آقاى خود حضرت صادق عليه السلام خواهش كنى كه مرا مكان تو قرار دهد و مـن غـلام او بـاشـم و بـه جـاى تـو بـمـانـم و مـالم را بـه تـو بـدهـم و مـن مـال بـسـيـار از هـرگـونه دارم تو برو و آن مالها را براى خود قبض كن و من به جاى تو ايـنـجا بمانم. 🍃 غلام گفت: از آقاى خود خواهش مى‌كنم اين را. پس رفت خدمت حضرت صادق عـليـه‌السـلام و عـرض كـرد: فـدايـت شـوم! مـی‌دانـى خـدمـت مـرا نـسـبـت خـود و طـول خـدمـتم را، پس هرگاه حق تعالى خيرى را براى من رسانيده باشد شما منع آن خواهيد كرد؟ فرمود: من آن را به تو خواهم داد از نزد خودم و از غير خودم منع مى كنم تو را. 🍃 پس غلام قصه آن مرد خراسانى را با خود براى آن جناب حكايت كرد. حضرت فرمود: اگر تـو بـى‌مـيـل شـده‌اى در خـدمـت مـا و آن مـرد رغـبـت كـرده بـه خـدمـت مـا قبول كرديم ما او را و فرستاديم تو را. پس چون غلام پشت كرد به رفتن، حضرت او را طـلبـيـد و فـرمـود: بـه‌جـهت طول خدمت تو در نزديك ما يك نصيحتى تو را بنمايم آن وقت مـخـتـارى در كـار خـود، و آن نـصـيـحـت ايـن اسـت كـه چـون روز قـيـامـت شـود حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم آويخته و چسبيده باشد به نورالله و اميرالمؤمنين عـليـه‌السـلام آويـخـتـه بـاشـد بـه رسـول‌خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و شيعيان ما آويـخـتـه بـاشـنـد بـه مـا پـس داخـل شـونـد در جـايـى كـه مـا داخـل شـويـم و وارد شـوند آنجا كه ما وارد شويم. 🍃 غلام چون اين را شنيد عرض كرد: من از خـدمـت شـمـا جـايـى نـمى‌روم و در خدمت شما خواهم بود و اختيار مى‌كنم آخرت را به دنيا و بيرون رفت به سوى آن مرد. 🍃 آن مرد خراسانى گفت: اى غلام ! بيرون آمدى از نزد حضرت صادق عليه السلام به غير آن رويـى كـه بـا آن خـدمـت آن حضـرت رفتى، غـلام كـلام آن حضـرت را براى او نقل كرد و او را برد خدمت آن جناب. حضرت قبول فرمود ولاء او را و امر فرمود كه هزار اشرفى (دينار) به غلام دادند. 🔻 طاب ثراه پس از نقل این قضیه می‌گوید: يقول هذا الفقير (عباس القمي): أقول له عليه السّلام يا سيدي انّي منذ عرفت نفسي رأيتها بفنائكم وقد نبت لحمي و جلدي تحت ظلّ إحسانكم فأرجو رجاء واثقا وآمل أملا صادقا ان تحافظوا عليّ ولا تتركوني ولا تطردوني من بابكم فيما بقي من عمري، وأقول بلسان العجز والافتقار دائما.. 📝 این فـقير (عباس قمى) خدمت آن حضرت عرض مى‌كنم: كه اى آقاى من! من تا خود را شناخته‌ام خود را بر در خانه شما ديده‌ام و گوشت و پوست خود را از نعمت شما پروده‌ام. رجاء واثق و اميد صادق كه در اين آخر عمر از من نگهدارى فرماييد و از اين در خانه مرا دور نفرماييد و من به لسان ذلت و افتقار پيوسته عرض مى‌دارم 📚 منتهی الآمال فی تواریخ النبی والآل، شیخ عباس قمی، ج۲ ص۲۳۵ 🔆