🔹 #پوریای_ولی_که_بود
✍ پوریای ولی در شهرها می گشت و با قهرمان هر دیاری کشتی می گرفت و چنین زندگی می گذرانید. او به اصفهان رفت تا با ناموری از آن دیار مبارزه کند.
زمان مبارزه دو قهرمان معین شد و به اطلاع عموم مردم رسید.
روزی قبل از کارزار ، پوریا از کوچه ای می گذشت.
پیرزنی حلوای نذری به او تعارف نمود.
پوریا پرسید :
برای چه نذر کرده ای؟
پیرزن گفت :
فرزندم با پهلوان پهلوانان کشتی می گیرد ، اداره زندگی من و خانواده خودش با اوست ، نذر کرده ام پیروز شود تا جیره ما قطع نگردد.
این سخن پوریا را تکان داد ، او متحیر مانده بود چه کند؟
آیا آنطور که می خواهد کشتی بگیرد و پیروز از میدان درآید و امید این پیرزن را قطع نماید یا :
فرمایش مولای متقیان علی علیه السلام که فرمود :
شجاع ترین مردم کسی است که بر #نفس_خود_چیره_شود ، عملی سازد.
بهرحال وقت مبارزه فرا رسید ، دو قهرمان در مقابل هم قرار گرفتند.
پوریا حرکتی چند انجام داد ، متوجه شد حریفش قدرت چندانی ندارد ، ولی :
#بر_نفس_خود_چیره_گشت
و شجاعانه بر وسوسه ها فائق آمد و با حرکاتی نمایشی خود را به زمین زد و پهلوان اصفهانی بر سینه وی نشست ، وی در آن حال به حضور حق عرضه داشت :
👇
خدایا #برای_تو_بود ، بپذیر!
📚 منبع :
اخلاق در قرآن و سنت_علی غضنفری حاوی یکصد مبحث اخلاقی ج ۱ ص ۴۸۰
══════════════
🇮🇷 با ما همراه باشید.👇
📥 eitaa.com/emdada_jarghooya