🌸🍃﷽🌸🍃
🔻چرا جمعهها دلگیره🔻
✍ جابر جعفی میگوید از امام باقر علیه السّلام سوال کردم:
رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَیْرِ مُصِیبَةٍ تُصِیبُنِی، أَوْ أَمْرٍ یَنْزِلُ بِی، حَتَّی یَعْرِفَ ذَلِکَ أَهْلِی فِی وَجْهِی وَ صَدِیقِی.
❗️ گاهی اوقات، بدونِ دلیل دلم میگیرد و افسرده میشوم،🙁 به گونهای که خانواده و اطرافیان میفهمند.
⁉️ دلیلش چیست؟!🤔
حضرت فرمودند:
إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَةِ الْجِنَانِ، وَ أَجْرَی فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ. فَلِذَلِکَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ. فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْکَ الْأَرْوَاحِ فِی بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ، حَزِنَتْ هَذِهِ لِأَنَّهَا مِنْهَا.
دلیلش این است که:
☝️ #مومنین در آفرینش، از یک حقیقت و طینت خلق شدهاند.. بنابراین برادرِ یکدیگر هستند..👬
همین که حادثهی تلخی برای یکی از آنان اتفاق بیفتد، دیگری در سرزمین و منطقهای دیگر غمناک میشود.😔💔
📚 اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۶.
...و این همون حرفِ قرآن کریمه که میفرماید:
🕋 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات/۱۰)
💢 مؤمنان برادر یکدیگرند.
✨✨✨✨✨
☝️ حالا معلوم شد چرا جمعهها انقدر دلمون میگیره..
😔💔 چون دلِ آقای ما گرفته است..
دلِ آقای ما گرفته است، که یه جمعهی دیگه گذشت و ظهور اتفاق نیفتاد..🙁🥺
دلِ آقای ما گرفته است، که اینهمه ظلم و جور داره اتفاق میفته، ولی هنوز وقتش نشده که آقا بیاد...🥺
😔💔 جمعهها دلِ آقامون بدجوری میگیره..
👈 وقتی دلِ آقا میگیره، توی همهی عالم تأثیر میزاره،🌍 و #مومنین تو هر جای این کُرهی خاکی که باشن، دلشون میگیره..☹️😔
هر کس که جمعهها دلش میگیره، بدونه که دلش به دل #امام_زمان وصل شده..❤️
یابن الحسن!
تقصيرِ گريههای غريبانهی شماست..
دنيا غروبِ #جمعه چه دلگير میشود
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حدیث_روز
♥️ #امام_علی (ع) فرمودند:
🌴 إذا لَم يَكُن ما تُريدُ فَلا تُبَل ما كُنت
🍃 هر گاه خواسته تو تحقّق نيافت، از وضعيتى كه دارى، ناخشنود نباش.
📚 حکمت ۶۹ نهج البلاغه
امروز شنبه
ذکر امروز یا رب العالمین
۲۸ تیر ۱۳۹۹
۲۶ذی القعده ۱۴۴۱
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
Page087.mp3
856.9K
#چراغ_هدایت
#ترتیل صفحه ی " 87 "
⚠️ #زبان خود را کنترل کنیم‼️
📖قرآن میگوید:
🌴یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ🌴
👈 هم خوب حرف بزنید،
👈 هم حرفهای خوب بزنید.
⚠️ مراقب باشید!!
#شیطان دنبالِ این است که از طریقِ حرفهای نامربوط، بین شماها اختلاف و دشمنی😠 ایجاد کند.
☝️ اصلاً ایجادِ دشمنی کارِ شیطان است،
و کسی که بین مردم ایجادِ دشمنی و اختلاف کند، همکارِ شیطان است.
🍃✨قُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا✨🍃
📖سوره اسراء آیه۵۳
👈 به بندگانم بگو:
"سخنی بگویند که بهترین باشد!
چرا که شیطان بوسیله سخنان ناموزون، میان آنها فتنه و فساد ایجاد میکند. همیشه شیطان دشمنِ آشکاری برای انسان بوده است!"
❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ،
✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ...
❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ،
✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ...
❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ،
✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ...
❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود جدایی انداخت،
✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود آشتی داد...
❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود آتش زد،
✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود آتش را خاموش کرد...
❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ،
✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ...
📢 یادمان باشد که
☝️ #حق_الناس همیشه پول💸💰نیست!
👈 گاهی دل ❤ ️است...
🔹 دلی که باید بدست میآوردیم و نیاوردیم...
🔹یا دلی که بدست آوردیم ولی نمیبایستی بدست بیاوریم🧕😊
🔹 دلی که شکستیم و رها کردیم...💔
🔹 دلهای غمگینی که بی تفاوت از کنارشان گذشتیم...🚶
🗣
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•﷽•
#آیت_الله_بهجت(ره):
(سی و چهار روز مانده به محرم )چله گناه
نڪـــردن بگیریـــــد تـا ســوز دل
و اشــڪ چشمتـــــان بــــــــــرای
سیدالشهـــدا(ع) فـــراوان گـردد!
#برگزاری_چله_زیارت_عاشورا🤲🏻
#زمـــــــــانِ_شـــــروعِ_چلـــه⏰
از یڪشنبه ۲۲/تیـــــــــر مــــــــاه
جهـــــت نیابت نام شهدا مد نظرخودتون برای زیات عاشورا پیام در #ایتابدهید
امروز زبارت عاشورا از طرف #محمد رضا_شفیعی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🙏🙏🙏
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#استوانه_ای_از_نور
تطهیر پتوی نجس با لباس شویی اتوماتیک...
نظر آیت الله خامنه ای
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
چند راهکار خانگی برای مقابله با بوی بد عرق 🥵
👆عرق کردن برای سمزدایی و تنظیم حرارت بدن لازمه و به خودی خود بدبو نیست، چیزی که باعث بدبو شدن عرق میشه تماس با باکتریهای موجود در پوسته
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگر
📚 داستان کوتاه پند آموز
کسى مىخواست زیرزمین خانهاش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسهاى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت .
مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچههاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماستها بر زمین ریخت.
شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد .
این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسانها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّهاى از کینهشان کم نمىشود.
امام علی علیه السلام:
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#زندگینامه_شهیدمحسن_حججی
💥قسمت سیزدهم💥
بهم گفت: "زهرا. خانومم. بیا اینجا پیشم بشین."
رفتم کنارش نشستم. کوله اش را باز کرد.👀 دست کرد توی آن و یک عالمه #صدف بیرون آورد. گفت: "اینها را از سوریه برا تو آوردم خانم."😍
دوباره دست کرد توی کوله. اینبار قطعه چوبی را درآورد.🤔دیدم روی آن چوب،یک قلب و یک شمع حکاکی کرده. خیلی ظریف و قشنگ.😌
پایینش هم نوشته: "همسر عزیزم دوستت دارم."😍👌🏻
قطعه چوب را به من داد و گفت: "زهرا، یه روز تو لاذقیه کنار دریا ایستاده بودم. دلم حسابی برات تنگ شده بود. دلم پر می زد برا اینکه یه ثانیه تورو ببینم.😔
رفتم روی تخته سنگ ایستادم. نگاه کردم به دریا و شروع کردم باهات حرف زدن. باور می کنی؟"😇😢 سرم را تکان دادم. دوباره گفت:" یه بار هم از تانک بیرون اومدم نشستم رو برجک تانک. اونقدر دلم برات تنگ شده بود که همین جور شروع کردم به گریه."😔
بعد نگاهی بهم کرد و گفت:"زهرا، یه چیزی را می دونستی؟"
گفتم: "چی؟" گفت: "اینکه تو از همه کس برام عزیزتری."
آرام شدم. خیلی آرام. 😌💙
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
چند ماهی گذشت. فروردین ۹۵ بود. بچه مان به دنیا آمد. علی کوچولومان.😍
پدر و مادرم گفتند: "خوب خداروشکر. دیگه محسن حواسش میره طرف بچه و از فکر و خیال سوریه بیرون میاد."😌
همان روز بچه را برداشت و برد #اصفهان پیش #آیت_الله_ناصری که توی گوشش #اذان و #اقامه بگوید.😇
ما را هم با خودش برد. آقای ناصری که اذان و اقامه در گوش علی گفت محسن رو کرد بهشان و گفت: "حاج آقا، شما پیش خدا روسفیدید. دعا کنید من شهید بشم."
حاج آقا نگاهی به محسن کرد و گفت:" ان شاءالله عاقبت بخیر بشی پسرم."
تا این را شنیدم با خودم گفتم: "نخیر این کله اش داغه. حسابی هوایی یه."😑
فهمیدم نه زخمی شدن سال پیشش،او را از سوریه سرد کرده نه بچه دار شدن الانش.
حتی یک درصد هم فکر اعزام مجدد از سرش نیافتاده بود.🤦🏻♀️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از وقتی از #سوریه برگشته بود، یکی دیگر شده بود. خیلی بی قرار بود.
بهم می گفت: "زهرا. دیدی رفتم سوریه و #شهید نشدم؟"😔 بعد می گفت: "می دونم کارم از کجا می لنگه. وقتی داشتم میرفتم سوریه،برای اینکه مامانم ناراحت نشو تو فکر نره، چیزی بهش نگفتم. می دونم. می دونم مادرم چون راضی نبود من شهید نشدم."😔
لحظه سکوت میکرد و انگار که کسی با پتک کوبیده باشد توی سرش، دوباره میگفت:" زهرا نکنه شهید نشم و بشم راوی شهدا اونوقت چه خاکی تو سرم بریزم؟"😭
دیگه حوصله ام سر برده بود. بس که حرف از شهادت می زد. دیگه به این کلمه #آلرژی پیدا کرده بودم
#ادامه_دارد
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•