سلام #خاطره_تکه_ای_از_بهشت من و مادرم سال ۹۷ به زیارت ارباب رفتیم تقریبا یک هفته مونده بود به اربعین رسیدیم کربلا روز دوم که کربلا بودیم وقتی رفته بودیم زیارت حضرت عباس موقع خروج ما میخواستیم از حرم مهر تبرک بگیریم که دیدیم خانمی داره با خادم حرف میزنه بعد راهنماییش کرد گفت بفرما منم به مامانم گفتم بیا بریم فک کنم اینم مهر تبرک میخواد خادمه بهش گفت بفرما ماهم رفتیم داخل دیدیم یه جای خوشگله و با کلاسه راهنماییمون کردم گفتن بفرمائید که دیدیم وارد رستوران حضرت شدیم شاخ درآورده بودیم و خیلی خوشحال بودیم رفتیم نشستیم پشت میز یه خانم ایرانی و عربی دوملیته بود گفت شما چه جوری کارت ورود گرفتین گفتیم کارت نداشتیم گفت اینجا خیلی سخت گیرن باید کارت ورود میداشتین حضرت خودش شما رو دعوت کرده که بهتون گیر ندادن و بدون کارت وارد شدین ماهم که تو شوک بودیم جاتون خالی یه ناهار حسابی و آبمیوه و‌‌.... ماهم خیلی خوشحال بودیم که حضرت ابوالفضل ما رو اینجوری دعوت کرده و از ما پذیرایی کرده ان شالله که زیارت هرساله قسمتمون بشه و عارفا بحقه باشیم التماس دعا @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• خاطره اعظم خانم از پردیسان

#خاطره_تکه_ای_از_بهشت سال اولی بود که قراربود آن سال با خانواده به راهپیمایی اربعین برویم کوله هایمان رااز یک روز قبل بسته بودیم همش نگاهشون میکردم و مدام باخودم میگفتم یعنی واقعا منم دارم میرم؟ چه لذتی چه حس نابی قابل وصف نیست اونایی که رفتن میفهمن دارم چی میگم میدونن چه عظمتی داره وقتی آخرای پیاده روی هم چشم میندازی تا چشمت روشن بشه به پرچم و گلدسته ی حرم حضرت ابوالفضل . درمیان راه خانمی را دیدم که کودکی را در آغوش داشت و آرام اشک میریخت از او پرسیدم شما با کودکتان به پیاده روی امده اید برایتان سخت نیست؟همانطور که اشک میریخت نگاهی به من انداخت سپس نگاهش را به گلدسته های حرم داد و گفت هفت سال است به کربلا می آیم دوسال پیش اول راه قسمش دادم گفتم دیگر خسته شده ام چرا حاجت مرا نمیدهی مگر این همه حاجت نمیدهی سال بعدش برای اینکه حاجتم در بغلم بود و ده روزش بود نتوانستم بیایم ولی امسال با پسرم امده ام و کودکش را تنگ در آغوش گرفت .یااباعبدالله الحسین به تو از دور سلام😭😭😭 @Emdadbanovanfatemi •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• خاطره خواهر فاطمه خانم از ناحیه ۱