نذر #نماز_شب برای گرفتن حاجت !!
#شهید #کلاهدوزان #نماز #نماز_شهیدان
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖊نمازشب را باهم تجربه کنیم
#نماز_شهیدان
🕯 آب کردن برف 🕯
#شهید #محمّدحسین_اشرف
🍎 محمد حسین شبي با سطلي پر از برف وارد سنگر شد. ظرف را روي چراغ گذاشت. برف ها آرام آرام آب شد. به بچه ها گفت: #نماز_شب خون هاش به صف! آب برای تجديد وضو موجوده.
🍎 خدا خيرش بده! اون شب نماز شب خونها واقعاً به صف شدن.
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#نماز_شب
التماس دعا از شما خوبان
#نماز_شهیدان
🌹 #شهید_همت 🌹
🌼 توي جبهه اين قدر به خدا مي رسي، مياي خونه يه خورده ما رو ببين.
شوخي مي كردم.
🦋 آخر هر وقت مي آمد، هنوز نرسيده، با همان لباس ها مي ايستاد به #نماز . ما هم مگر چه قدر پهلوي هم بوديم؟
🌼 نصفه شب مي رسيد. صبح هم نان و پنير به دست، بندهاي پوتينش را نبسته، سوار ماشين مي شد كه برود.
🦋 نگاهم كرد و گفت «... وقتي تو رو مي بينم، احساس مي كنم بايد دو ركعت #نماز_شكر بخونم».
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کلید_بهشت
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماز_شهیدان
🌷خاطرهای زیبا از هشت سالگی #شهید #محمد_معماریان 🌷
#کلیپ
#نماز_اول_وقت
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهید_با_تو_خوشم
#نماز_شهیدان
💠 بی سیم چی حاجی بودم. یک وقت هایی خبر های خوب از خط می رسید و به حاجی می گفتم.
🔹 بر می گشتم می دیدم توی سجده است. شکر می کرد توی سجده اش.
💠 هر چه خبر بهتر، #سجده اش طولانی تر. گاهی هم دو رکعت #نماز می خواند.
📚 یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید حسین خرازی، ص 62.
👌 مستحب است هنگام رسیدن نعمت یا برطرف شدن بلا و گرفتاری #سجده_شکر به جا بیاوریم یا نماز شکر بخوانیم.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شهید_با_تو_خوشم
#نماز_شهیدان
🕋 کمک از نماز 🕋
🌼 بی سیم، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان را داد، آن هم در منطقه ای صعب العبور.
فرماندهان و شهید بروجردی خیلی ناراحت و نگران بودند.
🔻 هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای محاصره شده پیدا نمی کردند.
شهید بروجردی بلند شد #وضو گرفت و به نماز ایستاد. نمازی پر از حضور خدا؛
🌼 پس از نماز بر اثر خستگی خوابش برد. بعد از چند دقیقه، ناگهان از خواب پرید؛ سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید، مدتی به نقشه زل زد،
🔻 بعد با صدای بلند همه فرماندهان را به اتاق فرا خواند و طرحی را برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد؛ طرحی نو که همه را به تعجب وا داشت.
🌼 همه موافق این طرح بودند. با اجرای طرح، محاصره شکسته شد و رزمندگان آزاد شدند.
با خوشحالی به سمت شهید بروجردی رفتم و در مورد طرح، سؤال کردم؛
🔻 اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: هر وقت با مشکلی مواجه می شوم به نماز می ایستم و توسل به ائمه اطهار پیدا می کنم. این کار راه هایی را جلوی رویم باز می کند.
📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۷۰.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهید_با_تو_خوشم
#نماز_شهیدان
💧 #شهید مهدی #زین_الدین 💧
💓 شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت: «می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب». بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم.
💛 ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند.
💓 آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد.
💛 از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده.
📚 یادگاران، ج 10، ص 11.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهید_با_تو_خوشم
#نماز_شهیدان
🦋 شهيد عبدالله میثمی 🦋
💛 بند هفت، هفت تا اتاق داشت و يك سالن بيست متري. جا نبود. دو طرف راهروي دو متري را هم تخت زده بودند.
🔻 تخت هاي سه طبقه ي آهني كف چوبي، با يك پتو كه هم زيرانداز بود، هم بالش، هم روانداز.
💛 تازه واردها بايد روي زمين مي خوابيدند. تخت مال سابقه دارها بود. عبدالله شب ها جايش را مي داد به يكي از تازه واردها.
🔻 مي گفت نصفه شب كه مي خواهد از تخت بيايد پايين براي #نماز ، سر و صدا مي شود.
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شهید_با_تو_خوشم