eitaa logo
مسجدآیت‌الله‌املایی/کانون‌فرهنگی–قرآنی‌مسجدقائمیه
285 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
9.6هزار ویدیو
290 فایل
✔ارتباط با مسئول کانال: @ ✔هرگونه کپی‌برداری از کانال کاملاً آزاد و بدون اشکال شرعی می‌باشد. 🔸️ اخبار و مطالب مذهبی 🔹️ اطّلاع‌رسانی مراسمات مذهبی 🔸️ ارائه مطالب (متن و کلیپ‌های کوتاهِ صوتی و تصویری) با موضوعات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘️صلی‌الله‌علیک یا امام محمدباقر⚘️ در خاک امشب عطر فردوس برین است از آسمان هم آسمانی‌تر زمین است امشب ملائک در حرم گرم طوافند در این حرم مهد نگاری نازنین است روی لب بابا به همراه تبسم هر لحظه ذکر شکر رب‌العالمین است تاریکی امشب از جهان کوچیده گویا روشن جهان ازچهره‌ی این مه‌جبین است این نور که شد زینت دامان هستی فرزند بی‌همتای زین‌العابدین است ناز قدم‌هایش که از بابا و مادر از خاندان نورهای بی‌قرین است هم از حسین و هم حسن میراث دارد دنیای انوار امیرالمومنین است او باقر است و می‌شکافد علم‌ها را فیضش برای یک جهان نورآفرین است گفتم از او اما تمام واژه‌هایم درمانده از توصیف این دُرّ ثمین است امشب تمام قلب‌های عاشقانش گرد مزار بی‌چراغش در مدینه است 🆔 @emlaee
نفهمیدم کجا هستم... خدا را شکر قسمت شد که حالا کربلا هستم خدا را شکر از یارانِ نزدیک شما هستم برای آنکه بر جای آورم حق زیارت را از این موکب به آن موکب پی صرف غذا هستم نه دیگر فکر آبِ معدنی،هستم پی رانی به فکر شربتی پر مایه و پر محتوا هستم گرفتم یک غذا اما دوباره رفته ام در صف امام من ببین خیلی زرنگ و ناقلا هستم!! دو باری کرده ام دعوا برایِ صرفِ شاورما امام من ببین در راهِ یاری تا کجا هستم! به هر موکب پیِ نذری،شدم با جان ودل حاضر اماما بنده یک جانبرکفِ خوش اشتها هستم پی یک جای نرم و سرد بهر خواب می گردم به فکر موکبی دنج و بدون سر صدا هستم تشک‌بالش اگر نو باشد و پَر هست مطلوبم پی یک خوابِ خوب و ناز در اوجِ صفا هستم گرفتم چندتایی موز از آن موکب قبلی در این موکب پیِ انگور زیر دست و پا هستم مرا حاجت کبابی بود که امشب فراهم شد نمی آیم حرم دیگر که من حاجت روا هستم نمی گویم تمام آنچه در راه شکم دیدم اماما از عزاداران خیلی بی ریا هستم به پایان آمده وقتِ سفر با درد می گویم: نفهمیدم نفهمیدم نفهمیدم کجا هستم @asharahmadrafiei
اللهم ارزقنا توفیق شهاده فی سبیلک ما راست دلی هرنفس از جام تو جوشان همواره به این جمع از این باده بنوشان مُرداب شود قسمت دریا به سکوتی دریایِ دلِ عاشقِ ما را بخروشان طوفان بشود سیل پس از سیل بیاید دارند مگر درد و غمی خانه به دوشان؟ "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم" ما را چه به دنیای پریشانِ خموشان مشتاقِ دمِ "ارجعی "ات در دل میدان هستند همه گوش به آوایِ سروشان برگیر ز ما گَرد گرفتاریِ دنیا ما را کفن از پارچه ی نور بپوشان برگیر ز ما هستی و یک جرعه به ما ده از آنچه خریده ست ز تو نیل فروشان @asharahmadrafiei
فرصت دیدار... نوبت سنوار‌‌... گر به راهِ حق فدا گردد همه جان های مان یک سر سوزن نیفتد شک در ایمانِ های مان مرد میدانی اگر افتاد در میدان چه غم؟ باز هم پر می شود از مرد ،میدان های مان خون سرخ لاله ،باران می شود با بارشش فوج فوج از لاله ها روید درگلستان های مان آری استادِ وفای ما ابالفضل علی(ع) ست تا ابد هستیم با جان پای پیمان های مان قطره ای از اشک‌ما از گونه ها افتد اگر سنگ رمی ظلم خواهد شد به دامان های مان فرصتِ دیدار بود و نوبتِ سنوار بود دردهای ما یکی هستند و درمان هایِ مان بی هنیه یا که نصرالله یا سنوار نیز می شود تکرار در تاریخ،طوفان های مان چون شهادت پر بها،چیزی در این بازار نیست وا شده اصلا پی این سود،دُکان های مان بارها این روضه ها را دیده ام و بارها خیرزان ظلم خورده رویِ دندان های ما خونِ یحیی زنده خواهد کرد هر دل مُرده را بانگ بیداری زند بر نامسلمان های مان! شاعریم و از خدا خواهیم بنویسد ز لطف سرخی فصلِ شهادت را به دیوان های مان @asharahmadrafiei
حرم سوخت... حرامی شعله افکند و حرم سوخت حریمِ خاندانی محترم سوخت نه تنها خانه یِ زهرایِ اطهر(س) تمامِ عالمِ هستی ز غم سوخت علی(ع) با دستهایِ بسته می گفت: اُمیدم، غمگسارم، یاورم سوخت فقیری در میانِ گریه می گفت: خدایا سوختم... بابُ الکرم سوخت به جانِ بیت از غم شعله افتاد بیانم،واژه واژه، دم به دم سوخت نشد بنویسم از این بیش دیگر..‌‌‌. به دفتر آتش افتاد و قلم سوخت @asharahmadrafiei
در وطن هم ترامپها داریم... ای که زیرِ فشار محزونی خسته از ظلمِ خصمِ ملعونی پی بابِ مذاکره هستی بینی آن‌را شبیه معجونی نشود گر مذاکره برپا خسته و چمچه مال و داغونی از کسانی که نیستند اهلش سخت دلگیر و زار و دلخونی در دعایی : توافقی بشود مثلاً با ترامپِ بیرونی گوش کن نکته ای که ما داریم: در وطن هم ترامپها داریم 🔹 دشمنت جان اگر نثار کند صدبرابر اگر فشار کند جمع تحریم های ایران را بیشتر نه که بیشمار کند کی تواند ترامپ بیرونی اینچنین خُدعه در دلار کند‌؟ کی تواند که قیمت آن را برده بالا و صدهزار کند؟ کی تواند که اختلاس کند؟ کی تواند که احتکار کند؟ مختلسهایِ ناقلا داریم در وطن هم ترامپها داریم 🔹 کی تواند ترامپِ اهلِ ستم تویِ ایران گران کُند شلغم؟ کی تواند چنین نفوذ کند توی نرخِ پیاز و موز و کَلَم؟ کی تواند که نرخ هامان را او بریزد به ساعتی درهم؟ کوه سنگین اقتصادی را بدهد اینچنین تکان،محکم نیست قادر به اینچنین اعمال اینک از بنده گوش کن جانم: در همه چیز مافیا داریم در وطن هم ترامپها داریم 🔹 کی تواند که اینچنین سنگین؟ بزند ضربه آن ترامپِ لعین کی تواند ترامپ بیرونی بُکُند اقتصاد را همچین؟ داخلی باشد این ترامپی که نرخِ اقلام را کند تعیین ارز را صبح می کشد بالا ساعتی بعد می کِشد پایین گر پیِ رفع مُشکلی هستی کار او را در این زمانه ببین مثلِ این،ده نه بیست تا داریم در وطن هم ترامپها داریم 🔹 نشو ناراحت و نفرما: بس نشود کامت از حکایت گَس ناگزیریم واگذار کنیم شاخه های مریض را به هَرس زخمها را اگر دوا نکنیم می نشیند به رویِ زخم،مگس تانگردند زخمهامان خوب هر تلاشی ست نامفید و عبث خویش اگر یارِ خویشتن نشویم به یقین یارِ ما نگردد کَس نیتِ رفعِ این بلا داریم در وطن هم ترامپها داریم @asharahmadrafiei
ای خدا فرانچسکو مُبدعِ حیله ها فرانچسکو کلک و ناقلا فرانچسکو هرکجا مشکلی ست: پس کرده غلطی نابه جا فرانچسکو کرده او توی متن ها تعلیق تا که گردد فشارِ متن رقیق بعد از این فحش خویش را با جیغ بده بر این بابا،فرانچسکو اصلا او گفته صنعتِ ماشه توی برجامِ لعنتی باشه باشه ی شعر من محاوره است؟ کرده این کار را فرانچسکو برق اگر می رود نشو دلخور بیخود از دستِ دولتِ دکتر دستکاری نموده در کنتور مردکِ بی حیا فرانچسکو هست مشکل در آب اگر به یقین برو تحقیق کن درست ببین هست دارایِ دوستی دیرین داخل آبفا فرانچسکو هر کجا مشکلی ست در میهن چاره اش را سوال کن از من صورت مشکلات ما کلاً می شود پاک با فرانچسکو با همه همتش تلاشیده خاک را کَم کمک خراشیده تخمِ مشکل به خاک پاشیده ای بگیری وبا فرانچسکو مشکلی در هوا اگر بوده گر شده پر ز دود و آلوده فوت کرده ست و ریخته دوده صبحها در هوا فرانچسکو گر سخنگو دوباره داده نظر در خصوصِ شکوهِ! پیرپسر گفت :به به از این کمالِ هنر تو بگو: مرحبا فرانچسکو زاغ می خواست قارقار کند تا که آوازش آشکار کند تا دهان را گشود یک هو زد طعمه را در هوا فرانچسکو با تمام‌مشقت پترُس هیچ سوراخِ سد نگشت درُس ت،چرا که لگد زد و وا کرد باز سوراخ را فرانچسکو کاج همسایه گفت با تندی بده من را دُلار یا پوندی بیتش آمد ولیک نقش نداشت توی این ماجرا فرانچسکو توی تمبان هرکس افتد کک گفت باید در این زمان بی شک کک نموده ست تربیت کُلی بهر این کارها فرانچسکو اطلاعات مان اگر درزید به یقین! اینچنین شود فرضید اطلاعات را بِدرزانده اینچنین هر کجا فرانچسکو بعد از این هرچه کاستی دیدی قیمه در ظرف ماستی دیدی آنچه را که نخواستی دیدی هی بگو:ای خدا فرانچسکو غم مخور گر زمانه،جانکاه است سهم تو اشک و حسرت و آه است برو آماده باش در راه است روزگارِ فَرا فرانچسکو @asharahmadrafiei
دمت گرم ای که داری برق ما را دَم به ساعت می بری اجر خدمت کردنت را در قیامت می بری(ان شاءالله) در زمان دولتِ تو شد عدالت برقرار برق کل کشورم را با عدالت می بری مشورت با کاربِشناسان دانا می کنی برق کشور را دقیق و با درایت می بری با تو مردم راحت از دورانِ بدبختی شدند کشور ما را خودت سویِ سعادت می بری بس که فکر مردمی و با محبت باهمه برق را بسیار ناز و با محبت می بری ترک عادت موجب امراض ناجوری شود زان سبب برقِ وطن را طبق عادت می بری می کنی تعطیل هرجا کارگاهی هست را کارگرها را به سویِ استراحت می بری از میانِ وعده هایت این یکی اجرا شده برقِ ما را طبقِ وعده راسِ ساعت می بری خوش به حال تو که با این شیوه ی خدمت به خلق دم به دم فیض از دُعایِ خیرِ ملت می بری نیست جُرم از تو، مقصر آن فرانچسکوست که بعدها هی نام او را حینِ صحبت می بری ای که فرمودی : به من چه،در قبال مشکلات داری از مسئول بودن باز لذت می بری؟ در جواب شکوه از یک نوبتِ قطعی برق برق مان را داری از فردا دو نوبت می بری دمت گرم @asharahmadrafiei