📝 #یادداشت_تحلیلی
🔺 «جامعهی ناامید»
1️⃣ بخش اول
🔻احتمالاً فیلم جوکر را دیدهاید و نقدهای گوناگونی درباره آن خواندهاید. این فیلم نکات مهمی داشت که کمتر دیده شد، در این چند بخش به این نکات اشاره میکنم. اگر بخواهم فیلم را دریک عبارت کوتاه توصیف کنم، میگویم نمایشی از «ناامیدی» و یک جامعه «بیهویت و بدون پدر» بود.
🔹در این فیلم امیدی وجود ندارد و آرتور از تغییر خود، شرایط خانوادگی و جامعه ناامید است. او دائم اسیر افکار منفی است، افکاری که او را به دره سقوط کشاند. معنای زندگی برای او روشن نیست و این با تکرار سرود برنامه سرگرمی موری با عبارت «زندگی همین است» بارها در طول فیلم گوشزد شد. درنهایت جوکر یا همان آرتور به این نتیجه رسید که زندگی یعنی کمدی...
🔹آرتور بعد از آشنایی با خانم همسایه و ارتباط با او کمی امیدوار شد اما درنهایت امیدش را نسبت به او هم از دست داد و او را کشت. مدیران این جامعه، برای امیدبخشی به مردم، با حضور ناجیانی چون توماس وین بهعنوان شهردار جدید به مردم وعده تغییر میدهند، تغییری که برای آنها باورپذیر نیست.
🔸امید موتور حرکت انسان، جامعه و یکی از مهمترین مؤلفههای تمدن سازی است. اگر امید را از فرد و جامعه بگیریم آن را متوقف کردهایم و فرصت حرکت و رشد را از آن گرفتهایم.
اما آنچه مهم است امید به چه چیزی یا چه کسی است؟ امید در جوکر، امید به انسانهاست، انسانهایی که از تغییر وضع موجود ناتواناند. اما انسان و جامعه موحد، امید به کسی دارد که میتوان با اتکا به او هم حرکت کرد و هم به اهداف متعالی رسید؛ امید به خدای حکیم و قادر.
🔰 به همین دلیل شخص رهبری به شدت بر امیدبخشی در جامعه ما و دیدن افقهای روشن تأکید دارند. حتی اگر انسان موحد هم به غیر خدا امید بست، خدا او را از غیر خودش ناامید میکند. ناامیدی بزرگترین گناه است زیرا اگر کسی به ناامیدی رسید، دیگر نمیتوان انتظار نگهداشتن مرزهای انسانی و قانونی را از او داشت. چنین فردی به دلیل افکار بستهاش، راهی برای خروج از وضع موجود نمیبیند و افق روشنی برای آیندهاش ترسیم نمیکند و بهجای حل مسئله، صورتمسئله را پاک میکند؛ و درنهایت با توجه به میزان قدرتش، خود و اطرافش را به مرگ میکشاند. برای همین جوکر در اوج ناامیدی تبدیل به یک آدمکش و جانی تمامعیار میشود.
⬅️ ادامه دارد..
✍️ صفحه مؤمنات در اینستاگرام
🌐 instagram.com/p/B6ThEmyA-5_/?igshid=15xaci9kq0ezm
@masaf_raefipour
📝 #یادداشت_تحلیلی
🔺 «جامعهی بدون پدر، بدون مادر، بدون باور»
2️⃣ بخش دوم
🔹جوکر بیهویت است، پدر ندارد و این بیهویتی، او را به ناامیدی رسانده است. آرتور بارها به دنبال هویت و فهم گذشته خود رفت و زمانی که آن را نیافت به اوج ناامیدی رسید و به جنایاتش دامن زد. شرایط زندگی و بیهویتی جوکر موجب تحقیرش شد و کسی او را تکریم نمیکرد. این تحقیرشدگی به مشکلات او دامن زد.
🔹 #حلالزادگی و داشتن خانواده به انسانها کرامت و هویت میبخشد و آرتور به واسطه تولد نامشروعش، از این دو حق محروم شد. علاوه بر شخصیت جوکر، شخصیت زن همسایه نیز بدون همسر است و فرزندش بدون پدر. در سکانسهای پایانی فیلم، پسر تنهای توماس وین را میبینیم که پدر و مادرش را باهم از دست داد و او هم بیپدر شد. این پسر نماد نسل آینده تباهشدهای است که هیچچیزی برای ادامه حیات و زندگی ندارد.
🔹بدون پدر بودن یعنی بدون ولی بودن. جوکر ولی ندارد و جامعه او نیز دچار ولایت باطل شده است و ولایت باطل به فساد در زمین میانجامد.
🔹معماری و فضای فیلم تاریک است و غمبار. در خیابان گیاه و درختی دیده نمیشود و اگر گیاهی باشد خشک و بدون برگ است؛ نمایی از یک جامعه افسرده و مرده بدون نشانی از رشد و سرسبزی. وقتی خانم همسایه و آرتور برای اولین بار همدیگر را در آسانسور ملاقات میکند، خانم همسایه میگوید: «این ساختمان وحشتناک است» و دخترش این جمله را تکرار میکند. خانه قرار است مأمن و مسکن انسان باشد نه اقامتگاهی از روی جبر برای گذران زندگی.
🔹شهری که در فیلم به تصویر کشیده شده است پر از زباله و تعفن است، ظاهری از یک باطن آلوده.
🔺علاوه بر این، زن نماد سرزمین و عقیده است و زنان اصلی این فیلم همه کشته میشوند. آرتور، مادر خود و خانم همسایه را میکشد و همسر توماس وین نیز کشته میشود. وقتی زنان این فیلم کشته شدند، یعنی سرزمین این مردمان نابودشده و باورها به محاق رفته است. آرتور قبل از حضور در برنامه سرگرمی موری در اتاق گریم وقتی به او میگویند لباس تو یک نماد سیاسی است، میگوید نه به آن باور ندارم، و در ادامه به فقدان باور خود اعتراف میکند و میگوید: «اصلاً به هیچچیز باور ندارم!»
🔻همچنین زن نماد رشد و باروری است و وقتی زنان یک جامعه فاسد و هلاک شوند، جامعه رو به فساد و نابودی میرود. در بخشهای مختلف فیلم شاهد تمسخر زنان و استفاده از آنها به عنوان دستمایه طنز و شوخیهای جنسی بودیم، شوخیهایی در قالب تمایل زنان به داشتن رابطه امن برخلاف مردان طنازی که به دنبال رابطه لحظهای و غیرثابت بودند. در جوکر زنان فاسد میشوند و با کشته شدن آنان، جامعه عقیم شده و از رشد و ادامه خود بازمیماند.
⬅️ ادامه دارد..
✍️ صفحه مؤمنات در اینستاگرام
🌐 instagram.com/p/B6Thv2uAhU6/?igshid=ipv07zxx8l4f
@masaf_raefipour
هدایت شده از اهل البصر🇵🇸
#یادداشت_تحلیلی
⁉️ چرا از پیچ مشکلات عبور نمیکنیم؟!
📝 حسین حسینی نژاد
⁉️ سئوالی که همیشه در اقتصاد ما مطرح بوده این است که چرا از مشکلات عبور نمیکنیم؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، برای عبور از رودخانه مشکلات، در ابتدا باید شناگر خوبی باشید و متأسفانه دولتها تاکنون شناگران خوبی نبودهاند؛ شناگر نبودن یعنی اینکه:
1️⃣ _ هم راه، هم پهنای راه: ما هنوز در اقتصاد در مورد آنچه که هستیم و آنچه که باید باشیم، به فهم مشترک نرسیدهایم. ازاینرو دائم از این پارادایم به آن الگو و از این شاخه به آن شاخه میپریم و اقتصاد سالهاست که در کشاکش دست مرئی دولت و دست نامرئی بازار قرار گرفته و در انقباض و انبساط سیاستها و قطع و وصل یارانهها دستوپا میزند.
2️⃣ _ رفتار باری به هر جهتی: همانگونه که نشانههای جهان کنونی در گـذشته قـابل شـناسايی بودند، نشانههای جهان آينده نيز در زمان حال، پیدا و قابلدیدن هستند؛ اما باز غافلگیر میشویم و بهجای کنش، دائماً در حال واکنش هستیم و دقیقاً «باری به هر جهتی» رفتار میکنیم.
3️⃣ _ شنا با یک دست: مدیریت اقتصادی به سبک دولتی و با تکیه بر یک محصول، مثل شنا کردن در رودخانه با یک دست است؛ به زبانی ساده، دولتها اصرار دارند تا بهتنهایی و بدون توجه به بخش خصوصی و ظرفیتهای مردمی و تنها با اتکا به فروش نفت از مشکلات عبور کنند؛ کاری تقریباً ناشدنی! دولت باید بپذیرد تنها در اموری که مردم نمیتوانند انجام بدهند و یا بخش خصوصی مایل به سرمایهگذاری نیست، باید ورود کند و در بقیه موارد فقط و فقط باید نظارت کند.
✅ لذا در شرایط امروز، تنها راه برای دولت نوپای رئیسی، عبرت از گذشته و تکیه بر توانایی داخلی برای خلق ثروت است. خلق ثروتی که بدون تولید شدنی نیست؛ تولید خوب، نیازمند دانش است و دانش از ذهن انسانها بیرون میآید؛ بنابراین کافی است دولت سیزدهم علفهای هرز را حرص کند و خاک را مرطوب نگه دارد، خواهید دید که دانهها خیلی زود به جوانه تبدیل میشوند.
#ثامن
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar