از این طرف روسیه میاد میگه امروز چند صد تا تانک زدیم از اون طرف اوکراین میاد میگه ما امروز چند تا هواپیمازدیم و خودشون رو برنده جنگ میدونن،
یاد دعوای بابام با شوهر خاله افتادم که جفتشون احساس میکردن پوز هم دیگه رو به خاک مالیدن ولی برنده واقعی داییم بود که ارث خواهراشو بالا کشید
😂😂😐😐
@emptyy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از امروز دیگه به ویدئو هم نمیشه اعتماد کرد
ویدیو هم فتوشاپ میشه😄
@emptyy
هدایت شده از المتقین
خردمند نباید نسبت به فساد اخلاقی اطرافیان بی تفاوت باشد و تا جایی که در توان دارد باید از گسترش فساد و تباهی جلوگیری کند.
فَلَوۡلَا كَانَ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِن قَبۡلِكُمۡ أُو۟لُوا۟ بَقِیَّةࣲ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡفَسَادِ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا قَلِیلࣰا. ۱۱:۱۱۶
🆔 @Almotaqin 💯
🔆 #پندانه
✍ حق را باور کن
🔹روزی واعظی به مردمش میگفت:
«ای مردم! هرکس دعا را با اخلاص بگوید، میتواند از روی آب بگذرد. مانند کسی که در خشکی راه میرود.»
🔸جوان ساده و پاکدلی پای منبر بود که خانهاش خارج از شهر بود و هر روز میبایست از رودخانه میگذشت.
🔹چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد.
🔸هنگام بازگشت به خانه، دعاگویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت.
🔹روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری میکرد. آرزو داشت هدایت و ارشاد او را جبران کند.
🔸روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد تا از او به شایستگی پذیرایی کند.
🔹واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد.
🔸چون به رودخانه رسیدند، جوان «دعا» گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت، اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام برنمیداشت.
🔹جوان گفت:
«ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین میکنم. پس چرا اینک برجای خود ایستادهای؟ دعا را بگو و از روی آب گذر کن!»
🔸واعظ، آهی کشید و گفت:
«حق، همان است که تو میگویی. اما دلی که تو داری، من ندارم.»
@emptyy
هدایت شده از المتقین
در سرگذشت یوسف و برادرانش عبرت هایی نهفته هست.
نکته اول: تبعیض در خانواده، آتش حسادت و دشمنی را در میان فرزندان شعله ور می سازد.
🆔 @Almotaqin 💯