امتداد ___
همین حوالی بود، شاید کمی پیش تر، بین الطلوعین ۱۶ آبانِ ۹۴، تو زدی و روی آفتاب را کم کردی. برای همیشه
رفقای نزدیک من از ارادت ویژه ام به آقا #محمدحسین خبر دارند.
گاهی اوقات در سخت ترین شرایط که نیاز داشتم کسی کنارم باشد تا حرفم را به او بگویم، مرا از قم به قطعه ۵۳ بهشت زهرای تهران کشانده و چشمکه باز کردم دیدم کنار مزار #عمار نشستم و تازه یادم می آمد که او همان محمدحسینی است که هیچ وقت در رفاقت کم نمیگذاشت و من شرمنده از غفلت هایم.
در محمدحسین محمدخانی چند نکته بیشتر از هرچیزی برایم پررنگ است: استقامت در انجام وظیفه، دغدغه رشد و تربیت در میدان، جمع معنویت و فعالیت های اجتماعیش که هر کدام بدون دیگری بی معنا بود و سلوک اجتماعی او.
کسانی که شاهد کار های او بودند گفته اند:
«محمدحسین تلاش میکرد نیروهایش را در دل کار بسازد و رشد بدهد. کادر بسیجی که در دوره مسئولیتش تشکیل داد، کادر منسجمی بود. در دورههای مختلف بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد کادری که او جمع کرده بود، خاص و یکدست و منسجم کار میکردند. به نوعی اعضای شورا و کادر بسیج، زبان همدیگر را فهمیده بودند و با همدلی کار میکردند.»
محمدحسین همان همت جبهه های مقاومت برای حاج قاسم بود. حاج قاسم بعد از شهادت حاج عمار گفت : «عمار را مثل پسرم دوست داشتم. هر شب برایش صدقه میگذاشتم. سفارش میکرم مراقب خودش باشد عمار سرمایه من بود و ما هر کجا که کارمان سخت میشد به تیپ سیدالشهدا و محمدحسین پناه میبردیم. عمار این روز ها خیلی خسته بود و ما هر بار که به او می گفتیم عمار جان استراحت کن میگفت استراحت باشد برای بعد از شهادت!»
مادر محمدحسین درباره عنوان جهادی #عمار میگفتند: «اسم جهادی محمدحسین، عمار بود. این اسم را هم از سخنرانی های مقام معظم رهبری انتخاب کرده بود. پس از فتنه ۸۸ که حضرت آقا سخنرانی کردند و ندای أینَ عمار؟ سر دادند محمدحسین این اسم را انتخاب کرد.»
خلاصه؛ خواستم در سالگرد شهادت محمدحسین محمدخانی، نکاتی برجسته از زندگی او بنویسم تا انگیزه و چراغ زندگیمان باشد. تا بتوانیم ماهم مثل او در میدان اگر قبل از حمله آفتاب زد، بزنیم و حتی روی آفتاب را هم کم کنیم.
پ.ن: #شب_جمعه است. نثار روح حاج عمار صلواتی بفرستید تا کنار اباعبدالله علیه السلام مارو یاد کنه انشالله.
محمدحسین، مثل همیشه هوای مارو داشته باش برادر...
--------------------
@emtedadir
هدایت شده از امتداد ___
رفقای نزدیک من از ارادت ویژه ام به آقا #محمدحسین خبر دارند.
گاهی اوقات در سخت ترین شرایط که نیاز داشتم کسی کنارم باشد تا حرفم را به او بگویم، مرا از قم به قطعه ۵۳ بهشت زهرای تهران کشانده و چشمکه باز کردم دیدم کنار مزار #عمار نشستم و تازه یادم می آمد که او همان محمدحسینی است که هیچ وقت در رفاقت کم نمیگذاشت و من شرمنده از غفلت هایم.
در محمدحسین محمدخانی چند نکته بیشتر از هرچیزی برایم پررنگ است: استقامت در انجام وظیفه، دغدغه رشد و تربیت در میدان، جمع معنویت و فعالیت های اجتماعیش که هر کدام بدون دیگری بی معنا بود و سلوک اجتماعی او.
کسانی که شاهد کار های او بودند گفته اند:
«محمدحسین تلاش میکرد نیروهایش را در دل کار بسازد و رشد بدهد. کادر بسیجی که در دوره مسئولیتش تشکیل داد، کادر منسجمی بود. در دورههای مختلف بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد کادری که او جمع کرده بود، خاص و یکدست و منسجم کار میکردند. به نوعی اعضای شورا و کادر بسیج، زبان همدیگر را فهمیده بودند و با همدلی کار میکردند.»
محمدحسین همان همت جبهه های مقاومت برای حاج قاسم بود. حاج قاسم بعد از شهادت حاج عمار گفت : «عمار را مثل پسرم دوست داشتم. هر شب برایش صدقه میگذاشتم. سفارش میکرم مراقب خودش باشد عمار سرمایه من بود و ما هر کجا که کارمان سخت میشد به تیپ سیدالشهدا و محمدحسین پناه میبردیم. عمار این روز ها خیلی خسته بود و ما هر بار که به او می گفتیم عمار جان استراحت کن میگفت استراحت باشد برای بعد از شهادت!»
مادر محمدحسین درباره عنوان جهادی #عمار میگفتند: «اسم جهادی محمدحسین، عمار بود. این اسم را هم از سخنرانی های مقام معظم رهبری انتخاب کرده بود. پس از فتنه ۸۸ که حضرت آقا سخنرانی کردند و ندای أینَ عمار؟ سر دادند محمدحسین این اسم را انتخاب کرد.»
خلاصه؛ خواستم در سالگرد شهادت محمدحسین محمدخانی، نکاتی برجسته از زندگی او بنویسم تا انگیزه و چراغ زندگیمان باشد. تا بتوانیم ماهم مثل او در میدان اگر قبل از حمله آفتاب زد، بزنیم و حتی روی آفتاب را هم کم کنیم.
پ.ن: #شب_جمعه است. نثار روح حاج عمار صلواتی بفرستید تا کنار اباعبدالله علیه السلام مارو یاد کنه انشالله.
محمدحسین، مثل همیشه هوای مارو داشته باش برادر...
--------------------
@emtedadir